چهل سال پس از توقیف برخی سریال های پخش شده در شبکه های نمایش خانگی و اظهار نظر رئیس صداوسیما که گفته بود: «ساترا ابزار اجرایی برای اعمال تذکراتش را ندارد!». یکی از سازندگان سریال در شبکه نمایش خانگی که نمی خواست نامش فاش شود در گفت و گو با خبرنگار هنری یک روزنامه بیان کرد که شب گذشته، جناب سعدی به خوابش آمده و گفته است: «گربهٔ محروم اگر پر داشتی / تخم گنجشک از زمین برداشتی!».
علی زراندوز
چهل سال پس از توقیف برخی سریال های پخش شده در شبکه های نمایش خانگی و اظهار نظر رئیس صداوسیما که گفته بود: «ساترا ابزار اجرایی برای اعمال تذکراتش را ندارد!». یکی از سازندگان سریال در شبکه نمایش خانگی که نمی خواست نامش فاش شود در گفت و گو با خبرنگار هنری یک روزنامه بیان کرد که شب گذشته، جناب سعدی به خوابش آمده و گفته است: «گربهٔ محروم اگر پر داشتی / تخم گنجشک از زمین برداشتی!». وی در پاسخ به این سوال خبرنگار که از وی پرسید: «حالا به نظر شما، این شعر سعدی ربطی به توقیف برخی سریال ها و گفته های چهل سال قبل رئیس سازمان صدا و سیما دارد؟». بیان کرد: «راستش من هم دقیقاً می خواستم همین سوال را از جناب سعدی بپرسم، ولی ایشان که گویا خیلی عجله داشت که به خواب فعالان بقیه اصناف هم رفته و بیتی درباره عملکردهای مسئولان برای شان بخواند، به سرعت خواب مرا ترک کرد و رفت!».
***
چهاردهه پس از آن که «حسین شریعتمداری» اعلام کرد: «اگر پزشکیان می خواست وفاق را اجرا کند، وزیر اقتصاد دولت رئیسی را در کابینه اش حفظ می کرد!». در سرمقاله امروز یک روزنامه، با اشاره به وعده و شعار وفاق توسط دولت دکتر «پزشکیان»، برخی شروط مهم وفاق از طرف سرمقاله نویس این جریده اعلام شد. از میان شروط ذکر شده می توان به این موارد اشاره کرد: « 1-دکتر پزشکیان با نام و فامیل “سعید جلیلی“ برای خودش یک شناسنامه المثنی بگیرد! 2- بودجه این روزنامه سه برابر شود! 3- کلیه استانداران، بخشداران، وزرا، معاونان وزرا و حتی آبدارچی هایی که در زمان دولتِ قبل از دولت چهل سال قبل دکتر “پزشکیان“ سر کار بودند، دوباره برگردند سر کار! 4- بودجه صدا و سیما هر چقدر قرار است امسال اضافه شود، یک صفر ناقابل دیگر هم جلویش گذاشته شود. 5 – تدریس سرمقاله های روزنامه ما در تمام مدارس اجباری شود. 6- تمام مخالفان روزنامه ما، به آن برنامه پرطرفدار و جذاب تلویزیون دعوت شده و به آن ها نفری یک کفن و اعلامیه ترحیم هدیه داده شود!».
***
چهل سال پس از آن که روایت “سعید جلیلی“ از یک جلسه پر سر و صدای انتخابات 1403 در مشهد با تیتر: «من بودم و قالیباف و …!» منتشر شد، برخی منابع غیر رسمی روایت تازه ای از این جلسه نقل کرده اند که احتمالاً صحت و سقم آن، به زودی و به شدت تکذیب می شود. در این روایت تاریخی – انتخاباتی آمده است: «احترامت واجبه قالیباف جان! اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیآد… کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟ این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی… به هر کی گفتم نوکرتم، خنجر کوبید تو این جیگرم… ما مثل یه مرد شروع کردیم به رای حلال جمع کردن، اما مگه گذاشتن؟ این نظام روزگاره… یعنی این روزگاره خاندایی، نزنی، می زننت. بدتون نیاد، شما دیگه برا خودتون عمرتونو کردید… منم دو تا گیر کوچیک پای صندوق رأی دارم. سه دفعه که آفتاب بیفته سر اون دیفال، همه یادشون می ره که ما چی بودیم و واسه چی رای نیاوردیم… همین طور که ما یادمون رفته بقیه چطور رای نیاوردن… خلاصه دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردن رو نداره!».