“عباس عراقچی“ که گمان می شد گم شده است، پس از یک روز بی خبری سرانجام به خانه بازگشت. وی که در این مدت تلفن همراهش خاموش بود، در پاسخ به خبرنگاری که از بی خبری از وی، اظهار نگرانی می کرد، گفت: «راستش من در تمام این مدت، چند تا چهار راه بیشتر با خانه فاصله نداشتم و می خواستم تا منزل تاکسی بگیرم، ولی هر چه سعی می کردم مسیرم را به تاکسی های عبوری بگویم، زبانم نمی چرخید و این طوری شد که تا رد شدن اتومبیل یکی از آشنایان ، گوشه خیابان زمین گیر شدم و در این مدت، شارژ تلفن همراهم هم تمام شد و دوستان و آشنایان که می دیدند تلفن همراهم خاموش است، فکر کردند گم شده ام!».
علی زراندوز
“عباس عراقچی“ که گمان می شد گم شده است، پس از یک روز بی خبری سرانجام به خانه بازگشت. وی که در این مدت تلفن همراهش خاموش بود، در پاسخ به خبرنگاری که از بی خبری از وی، اظهار نگرانی می کرد، گفت: «راستش من در تمام این مدت، چند تا چهار راه بیشتر با خانه فاصله نداشتم و می خواستم تا منزل تاکسی بگیرم، ولی هر چه سعی می کردم مسیرم را به تاکسی های عبوری بگویم، زبانم نمی چرخید و این طوری شد که تا رد شدن اتومبیل یکی از آشنایان ، گوشه خیابان زمین گیر شدم و در این مدت، شارژ تلفن همراهم هم تمام شد و دوستان و آشنایان که می دیدند تلفن همراهم خاموش است، فکر کردند گم شده ام!».
وی در پاسخ به این سوال خبرنگار که: «مگر مسیرتان که می خواستید به راننده تاکسی ها بگوید، چه بود که زبان تان نمی چرخید؟». گفت: «نوک زبانم بود تا همین الان ها… چیز بود…».
خبرنگار پرسید: «سر چهار راه؟ دربست؟ سر کریم خان؟ سر منوچهری؟ سر دولت؟».
“عراقچی“ در پاسخ گفت: «نه بابا … همین که به مسیرِ سر راست اشاره دارد دیگر!». خبرنگار پرسید: «مستقیم؟».
و “عراقچی“ پاسخ داد: «همین دیگر! همین کلمه است که الان چهل سال است روی زبان من تشریف نمی آور… یعنی نمی آید!».
***
چهار دهه پس از عزل 3 مدیر هلال احمر در موضوع استفاده از بالگرد برای خشک کردن زمین چمن یک ورزشگاه، چند مدیر دیگر هم به دلیل استفاده های نامتعارف از وسایل هلال احمر برکنار شدند. برخی از این مواردِ استفاده نامتعارف عبارت بودند از: استفاده از بالگرد برای سرخ نگه داشتنِ ذغال های منتقلِ بساط جوجه کباب اعضا و کادر فنی یک تیم فوتبال، استفاده از آمبولانس برای انتقال کادر فنی یک تیم فوتبال به ورزشگاه از مسیری پُرترافیک، استفاده از چراغ گردان و چشمک زنِ مواقع اضطراری برای صفا دادن به مراسم تولد یکی از بازیکنان فوتبال و سرانجام استفاده از گوشی پزشکی برای گوش دادن به صحبت های مربی تیمِ حریف بین دو نیمه، از طریق چسباندن این گوشیِ پزشکی به دیوار رختکن شان!
***
سخنگوی یکی از مؤسسات معتبر خارجیِ تعیینِ سختیِ مشاغل در جهان، از تازه ترین رده بندی مشاغل سخت و دشوار دنیا، در یک نشست خبری رونمایی کرد که در صدر این فهرست، شغل «کارگر معدن بودن در ایران» به چشم می خورد.
خبرنگاری که در این نشست خبری حاضر بود به وی گوشزد کرد: «ببخشید، ولی فکر کنم اشتباهی پیش آمده، چون کارگری معدن، از قدیم هم جزء سخت ترین مشاغل دنیا بود و این انتخاب چندان تازگی ندارد».
سخنگوی این مؤسسه معتبر در تعیین درجه سختی مشاغل در جهان، گفت: «بله، ولی امروز با بررسی هایی که انجام دادیم، مشخص شده “کارگر معدن بودن در بقیه نقاط جهان“ در رتبه ششم مشاغل خطرناک جهان قرار دارد!». وی پس از شغلِ “کارگر معدن بودن در ایران“، سخت ترین مشاغل جهان را غذا دادن به شیرها به وسیله دست، کارگر دکل نفتی در شرایط جا ماندن کمربند نگهدارنده روی زمین، کارگر نصب کابلهای برق فشار قوی که دستکشش را فراموش کرده همراه ببرد و جوشکار سازههای فولادی که عینک مخصوص جوشکاری اش شکسته، ذکر کرد!