فرهنگی 21 اسفند 1403 - 3 روز پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
سیاوش قائدی/ کارگردان و منتقد تئاتر

گامی به عقب و جهشی به جلو

مطالعه پیرامون تاریخ به کدام نیاز بشر پاسخ می‌دهد؟ یا ساده‌تر بگوییم، چرا ما تاریخ می‌خوانیم؟ شاید پاسخ در این اصطلاح ساده و روزمره نهفته باشد که تاریخ همیشه تکرار می‏شود. تعبیری ساده وبه نظر غیر علمی که پاسخگوی غریزه کنجکاو بشر است. مطالعه تاریخ به مثابه دریافت و آگاه ا‏ست، تجربه انسانی و آگاهی از آن‌چه پیش‌تر محقق شده است.

سیاوس فتئدی

مطالعه پیرامون تاریخ به کدام نیاز بشر پاسخ می‌دهد؟ یا ساده‌تر بگوییم، چرا ما تاریخ می‌خوانیم؟ شاید پاسخ در این اصطلاح ساده و روزمره نهفته باشد که تاریخ همیشه تکرار می‏شود. تعبیری ساده وبه نظر غیر علمی که پاسخگوی غریزه کنجکاو بشر است. مطالعه تاریخ به مثابه دریافت و آگاه ا‏ست، تجربه انسانی و آگاهی از آن‌چه پیش‌تر محقق شده است. آنتونن آرتو (کارگردان آوانگارد فرانسوی) معتقد بود برای جهش به جلو باید چند گامی به عقب برداشت.
گاهی چنین استنباط می‏شود که تئوری امری انتزاعی است که بیشتر ذهنی است و با عمل، آن‌چه واقعیت پنداشته می‌شود، فاصله یا بهتر است بگوییم ستیز دارد. این ستیز چیست و از کجا شکل گرفته است؟ نیچه در کتاب خود «زایش تراژدی»، تراژدی را حاصل همنشینی و ستیز میان دو نیروی متضاد می‌داند. ستیز میان روح دیونیزوسی و خرد آپولونی. مختصر بگوییم در فرهنگ یونان باستان (که خاستگاه تئاتر غربی‏ست)؛ دیونیزوس فرزند زئوس (خدای خدایان) و الهه باروری، تاکستان‌ها و شراب که یک بار قطعه قطعه شده و دوباره زنده شده، دیونیزوس الهه سرگردانی و عیاشی نیز معنا می‏شود و معنای لغوی آن دوباره متولد شده است. آپولون خدای شعور، خرد و آگاهی که بسیار مقرب و مقدس بود. این دو رب‏النوع که یکی مربوط به امور روحانی و معنوی (آپولون) و دیگری امور دنیوی و مادی (دیونیزوس) بودند و بدون وجود هر یک ادامه حیات و بقای بشر غیرممکن می‏بود.
با این مقدمه طولانی قصد آن را دارم تا مقداری تئاتر دانشگاهی و وضعیت این روزهایش را شرح دهم. در فضای دانشگاه‌ها و بیرون از آن همه حرف از آن است. تئاتری که مانند کنشگران جوانش، روحیه سرکش و سرگردانی دارد. جریانی که باروحیه دیونیزوسی میل جهش روبه جلو دارد. جریانی که نیاز دارد، کمی بایستد و با تامل بیشتر ادامه دهد. البته این ایستایی نه به منظور انفعال است. تئاتری که رسالتش را گم کرده و این نه نقطه ضعفی از سوی آن، بلکه ضعفی است که از تئاتر حرفه‏ای به آن سرایت کرده. البته این را هر کسی بهتر از من می‏داند که حال تئاتر دانشگاهی خیلی بهتر از تئاتر حرفه‏ای امروز ماست و نیاز به گفتن است که منظور از کمی سردرگمی در جریان تئاتر دانشگاهی به مثابه آن نیست که آن‌چه در بیرون جریان دارد، مسیر روشنی می‏پیماید؛ نه. به نظر اگر کورسوی امیدی به تئاتر این سرزمین باشد، در تئاتر دانشگاهی به سر می‏برد. بزرگی می‌گفت تئاتر ایران در تاریکی به سر می‏برد و امروز بهترین زمان برای جهیدن در این تاریکی است، البته حرکتی با تامل برای شناخت و دریافت مسیر رو به روشنایی و چه جریانی بهتر از تئاتر دانشجویی؟!
اما تئاتر دانشگاهی بیش از پیش نیازمند بازنگری و شناخت است. هر چند که در این سال‌ها از تکرار و ابتذال دوری کرده است، اما بازهم سردرگم است. این سردرگمی در جسارت و روحیه‏ی تجربه‏گرایی تئاتر دانشجویی نهفته است. اما با نگاهی به آمار تئاتری‌های دانشجو و مقایسه‏ی آن با آمار تیراژ چاپ کتاب‏های هنری؛ متوجه شکافی گسترده میان‏ دانش نظری و توان عملی این هنرمندانیم. تراژدی در همین است. تراژدی در عدم‌شناخت است. تئاتر دانشگاهی چه در فضای دانشگاه، چه بیرون، چه در بین اساتید، چه در بین دانشجویان، دچار چنین تضاد فاحشی است. امروز که تعداد دانشجویان و فارغ‌التحصیلان هنر در کشورما بیش از تعداد صندلی‏های سالن‏های تئاتر کشور است، این مساله مطرح است که چرا دانش نظری در این سطح نزول کرده است. چرا هر چه از نظر کمی رشد، از نظر کیفی سقوط کرده‏ایم؟! به نظر پاسخ در این ایده پنهان است که این نسبت متضاد با این مقیاس فاحش نمی‏تواند سهوی باشد. در پایان باید تکرار کرد تئاتردانشگاهی، این کورسوی امید و روشنایی تئاتر کشور، نیاز به بازنگری و شناخت خود دارد. جریانی که برای جهش روبه جلو نخست باید گامی به عقب بردارد.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *