بین الملل 06 مهر 1404 - 3 روز پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

گفت ‌و گوی تمدن‌ها؛ فانتزی یا استراتژی

برخی مناسبت‌ها اگرچه به ‌ظاهر مشمول مرور زمان شده‌اند، از نقطه نظر قابلیت الگو بودن و الهام‌ بخشی، جنبۀ راهبردی دارند تا نوعی تجدید خاطره. سال موسوم به گفت‌ و گوی تمدن‌‌ها از آن جمله است. جلسات مجمع عمومی سازمان ملل که اکنون در جریان است، در تاریخ جمهوری اسلامی یادآور مناسبتی است که جا دارد ولو به‌ اختصار به آن اشاره شود تا اهمیت آن در پرتو مسائل امروزمان روشن‌تر شود. در سال 1377 برابر با 2001 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران را مبنی بر بزرگداشت و ارجمندی گفت‌ و گوی تمدن‌ها تصویب کرد.

مهرنوش جعفری تفسیر مسئله آزادی
مهرنوش جعفری

برخی مناسبت‌ها اگرچه به ‌ظاهر مشمول مرور زمان شده‌اند، از نقطه نظر قابلیت الگو بودن و الهام‌ بخشی، جنبۀ راهبردی دارند تا نوعی تجدید خاطره. سال موسوم به گفت‌ و گوی تمدن‌‌ها از آن جمله است. جلسات مجمع عمومی سازمان ملل که اکنون در جریان است، در تاریخ جمهوری اسلامی یادآور مناسبتی است که جا دارد ولو به‌ اختصار به آن اشاره شود تا اهمیت آن در پرتو مسائل امروزمان روشن‌تر شود. در سال 1377 برابر با 2001 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران را مبنی بر بزرگداشت و ارجمندی گفت‌ و گوی تمدن‌ها تصویب کرد.

رئیس‌ جمهور دولت‌های هفتم و هشتم، در نخستین سفر خود به ایالات متحده به منظور سخنرانی در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیشنهاد “گفتگوی تمدن‌ها” را در مقابل “برخورد تمدن‌ها”ً مطرح کرد. این پیشنهاد با استقبال اعضای سازمان ملل رو به‌ رو و به موضوعی جهانی تبدیل شد، به‌‌ طوری‌که سازمان ملل متحد سال ۲۰۰۱ میلادی (۱۳۷۷ شمسی) را سال “گفت و‌گوی تمدن‌ها” اعلام کرد. همچنین به دلیل استقبال افکار عمومیِ داخل کشور، از سوی دولت هفتم در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز ۳۰ شهریور “روز گفت و گوی تمدن‌ها” نامگذاری شد و به این سان‌، ایدۀ گفت‌ و گوی تمدن‌ها با هدف “فراهم آوردن فرصتی مناسب برای ساختن جهانی با ثبات بیشتر و بر پایه صلح و آرامشی جهانی” پا به عرصه گذاشت.

گفت‌ و گوی تمدن‌ها یک پیام آشکار با خود به همراه داشت: «تنوع فرهنگی منجر به برخورد، مقابله و درگیری نخواهد شد، بلکه عاملی است در راستای ارتقای ارزش‌هایی چون توازن، مدارا، گفت‌ و گو و همکاری در میان ملل مختلف».

گفت‌ و گوی تمدن‌ها درست اندکی پس از آن زمان مطرح شد که ساموئل‌ هانتینگتون، نظریۀ “برخورد تمدن‌های” خود را بر مبنای آشفتگی سیاسی در دنیای مدرن و احتمال آغاز جنگ جهانی سوم به علت درگیری میان دو بلوک غرب و شرق مطرح کرد. گروهی تئوری وی را کاملاً مغرضانه و از روی نگاه غربی وی به قضایا تلقی کردند و او را یک غربی خودخواه نامیدند. در مقابل طرح “گفت و گوی تمدن‌ها” راه خود را حرکت در راستای مقابله با روند تبعیض، مقابله و برخورد میان فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تعیین کرد (1).

همچنین به تصویب رسیدن پیشنهاد رئیس جمهور وقت ایران، برای نامگذاری سال ۲۰۰۱ به عنوان “سال گفت و گوی تمدن‌ها”، انگیزه تأسیس مرکزی به همین نام یعنی مرکز بین‌المللی گفت و گوی تمدن‌ها در ایران شد که بعدها فعالیت آن تداوم نیافت.
مقصود از یادآوری این مناسبت، تأکید بر اهمیت رویکرد “فرهنگی” در پیشبرد اهداف و منافع ملی کشور در دو پهنۀ داخلی و نیز روابط خارجی (در کنار سایر فواید چنین رویکردی در حمایت از حقوق مسلمانان تحت ستم در مناطق مختلف جهان) است.
به اختصار به هر یک از این دو زمینه اشاره می‌کنیم.

اول: در عرصۀ داخلی حضور پر شمار مردم در انتخابات و رأی بسیار بالای اقشار مختلف به‌ ویژه جوانان به آقای خاتمی، نه فقط نشانگر شخصیت احترام‌ برانگیز و صبغۀ فرهنگی رئیس دولت هفتم و هشتم بود، بلکه ظرفیت‌های اقتصادی کشور نیز در جهت رشد و توسعۀ جامعه به شکوفایی بیشتری رسید به نحوی که به اذعان نخبگان اقتصادی چنین گشایشی تا کنون سابقه نداشته است. در عرصۀ فرهنگی و اجتماعی که محور شعارهای دولت وقت بود، جامعه شاهد تحولات مهمی بود که مجموعاً راه توسعۀ سیاسی و کاهش فساد را نیز هموار می‌کرد و حوادثی همچون قتل‌های زنجیره‌ای نتوانست این روند را متوقف کند و از قضا به واسطۀ توسعۀ قابل توجه مطبوعات مستقل تا حدودی موجبات رشد و آگاهی جامعه فراهم گردید. فهرست کردن ثمرات حضور مردم در برهۀ فوق موضوع این نوشتار نیست و صرفاً بیان این نکته مد نظر این قلم است که رویداد فوق در عرصۀ داخلی زمینه‌ ساز مقبولیت جهانی وجهۀ ایران شد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

دوم: توفیق داخلی فوق موجب شد که نزد افکار عمومی دنیا و بخش قابل توجهی از نخبگان فرهنگی و سیاسی جهان و نیز سران دولت‌ها این نکته مورد توجه قرار گیرد که ایران از ظرفیت‌های وسیعی برای تعامل مستقل و سازنده با جهان برخوردار است و نمی‌توان با آن به عنوان یک تهدید و از موضعی بالا برخورد کرده و با یک‌ جانبه نگری حقوق و شأن مردم ایران را نادیده انگاشت، بلکه ناگزیر باید راه تعامل سازنده و برابر حقوق با مردم و دولت ایران در پیش گرفت. در کل می‌توان تصریح کرد که اساساً نگرش خارجی‌ها به جمهوری اسلامی ایران دستخوش تغییراتی شگرف و احترام‌ آمیز شد.

برای این‌ که معلوم شود این رویداد جنبۀ فانتزی نداشت و کاربرد آثار آن به‌ اصطلاح روتوش چهره ایران در آن زمان نبود، بد نیست به یکی از پیامدهای آن اشاره کنیم.

به یاد داریم که وضعیت ایران در پهنۀ جهانی در قبل از سال 1376 یعنی سالی که آقای خاتمی با شعارهای آزادی‌ محور، و با کمال ناباوری و با رأی بیست میلیونی به ریاست جمهوری برگزیده شد، به نحوی بود که سفرای اروپایی در پی ماجرای میکونوس ایران را ترک کرده بودند. یک سال قبل یعنی در سال 1375 براساس رأی دادگاهی در اروپا موجی مخرب در افکار عمومی و نزد دول غربی و اروپایی شکل گرفته بود که زمینه‌ ساز اقدام علیه ایران ارزیابی شده و احتمالاً می‌رفت این تهدیدها صورت عملی به خود بگیرد (2).
مقایسۀ چنین وضعیتی در سال‌ منتهی به دوم خرداد 1376 با وضعیتی که سازمان ملل به گرمی از پیشنهاد ایران مبنی بر گفت‌ و گوی تمدن‌ها درسال 377 استقبال کرد، می‌تواند بیان‌گر این موضوع کلیدی باشد که راهبرد کلی و فراگیر فرهنگی / سیاسی در داخل تا چه میزان می‌تواند در تقویت منافع و امنیت ملی ایران و هر کشور دیگری در عرصۀ خارجی نیز نقش‌آفرین باشد. این درحالی بود که در نیمه‌ دوم دهه‌ ۱۳۷۰ و ابتدای دهه‌ ۱۳۸۰ ایران به‌ طور بالفعل قدرت نظامی امروز را نداشت.

نکته حائز اهمیت در بازبینی مناسبت فوق الذکر این است که بد نیست لااقل در این پرسش دقت و تأمل کرد که تحول در عرصۀ سیاست خارجی “علت” تحول در داخل کشور بود، یا “دلیل” آن؟ به‌‌نظر نگارنده این تحول داخلی در ایران بود که منجر به تغییر نگاه و نگرش افکار عمومی در خارج کشور و به تبع آن تغییر اجباری در نوع نگاه دولت‌های غربی به ایران و جلب احترام ایشان و عقبگرد از اعمال سیاست‌های تهاجمی علیه ایران شد. اکنون می‌پرسیم آیا به همین منوال نمی‌توان از این دست مناسبت‌ها فارغ از نگاه مبتنی بر غرایز جناحی درس‌آموزی کرد و برای ایجاد شرایطی که منجر به گشایش خارجی نیز شود، تغییراتی را از داخل شروع کرد و شعار وفاق را به بیان رئیس جمهور فعلی آقای دکتر پزشکیان، در عرصۀ عمومی جدی گرفت و شرایطی را فراهم کرد تا اعتماد و اطمینان مردم بیش از پیش جلب شود؟ با اقداماتی همچون در اولویت قرار دادن رویکردها و سیاست‌های فراگیر فرهنگی و پرهیز از امنیتی کردن امور است که چنین هدفی قابل حصول است. به دنبال آن تسری دادن رویکرد فرهنگی در پهنۀ سیاست خارجی و حمایت از مسلمان تحت ستم می‌تواند گشایش فراوانی به همراه داشته باشد. در این خصوص شاید در نوشتاری جداگانه نکاتی را طرح کنیم.

———————

پاورقی:

۱) بعد‌ها ایدۀ سید محمد خاتمی را “حاجی احمد عبدالله بداوی”، نخست وزیر مالزی در کنفرانس 27 سپتامبر 2004 سازمان ملل متحد، با صراحت بیشتری مطرح کرد. وی اعلام کرد که جنگ در عراق و خاورمیانه حاصلی با خود به همراه نخواهد داشت‌جز شدت بخشیدن به تنش‌ها در منطقه و ساخت یک دشمن کور برای اسلام و اسلام گرایان. نخست وزیر مالزی اعلام کرد که اکنون زمان آن است تا هرچه سریع تر به این شرایط پایان داده شود. (منبع: سایت دیپلماسی ایرانی).
۲) نقل است که مرحوم آقای هاشمی رفسنجای در سال 1384 در پاسخ به این پرسش که در پی رویداد میکونوس اگر سفرای اروپایی بنا بود برگردند، چرا ایران را ترک کردند، گفته بود که آن‌ها بنا نبود برگردند؛ اما دچار اشتباه محاسباتی شده بودند و گمان نمی‌کردند خاتمی رئیس‌ جمهور شود و پیش‌‌ بینی می‌کردند در ایران جریانی تندرو حاکم می‌شود.رجوع شود به:

نویسنده
admin
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *