نخستین فیلم بلند علی زرنگار با عنوان «علت مرگ نامعلوم» یک فیلم جادهای قابل توجه است.
نخستین فیلم بلند علی زرنگار با عنوان «علت مرگ نامعلوم» یک فیلم جادهای قابل توجه است. فیلم از همان ابتدا از فرمولِ آشنا و امتحان پس دادهی ژانر سینمای جادهای بهره میگیرد. حکایت مسافرانی که یکدیگر را نمیشناسند اما قرار است شبی در جادهای همسفر شوند. جهانِ داستانی فیلم برهمین مبنا پایهگذاری میشود و در ادامه به جاهایی میرسد که قابل پیشبینی و حتی کلیشهای است. اما مسیرِ طی شده برای رسیدن به سرانجامِ کار است که فیلم را به یک اثر دیدنی و ارزشمند تبدیل میکند.
مهمترین نکته در «علت مرگ نامعلوم» فیلمنامهای دقیق و حساب شدهای است که رخدادهایش قانعکنندهاند و در جای درستی از متن تعبیه شدهاند. قصهی همراهی چند آدم که یکدیگر را نمیشناسند و تنها قرار است چند ساعتی با یکدیگر در سفر باشند و در میانهی راه، بحرانی بزرگ پیش رویشان گسترده میشود، برای مخاطب جدی سینما آشناست. حتی با توجه به اطلاعاتی که فیلم از نحوهی رویارویی همسفران با بحرانِ یاد شده ارائه میدهد میتوان آخر و عاقبت کار را هم حدس زد. اما فیلم همین داستان آشنا را با دقت و ظرافت بیان میکند. بهگونهای که مخاطب را خیلی زود با خود همراه میسازد.
برخلاف تصور اولیه، ساختن فیلمی با شخصیتهای پرشماری که ناگزیر از همراهی با یکدیگرند در فضاهای باز خارجی، در مرحلهی میزانسن و نحوهی حضور آنها در قاب و در پسزمینهی طبیعی کار آسانی نیست. برخلاف فیلمهایی که در مواجهه با طبیعت، شیفتهی منظرهها میشوند و ناخواسته تصاویری کارتپستالی و شکیل را ارائه میدهند، «علت مرگ…» از منظرهی طبیعی کلوتهای شهداد استفادهی چندانی نمیکند و مسحورِ لوکیشن نمیشود. فیلم دربارهی واکنش آدمها به بحرانِ ایجاد شده و نمود بیرونی آن است. فیلم حتی آگاهانه تلاش نمیکند به درونیات آدمها نزدیک شود و میزان شناختِ تماشاگر از پسزمینههای شخصیتی کاراکترها، از طریق چند جمله لابلای دیالوگهاست و از دانستههای شخصیتهای دیگر بیشتر نیست. فیلم و فیلمساز بیشتر روی واکنشهای بیرونیِ آدمها و کشش و تنش درونی که میانشان ایجاد شده تمرکز میکند.
باید به بازیهای خوب گروه بازیگران هم اشاره کنم که به شکلی منسجم در خدمت شکل دادن به درام مدنظر قرار گرفتهاند. بیآنکه از قاب تصویر بیرون بزنند و یا حضور شخصیتهای دیگر را به حاشیه ببرند. بازیهایی که به درستی از سوی کارگردان هدایت شده و در مسیری واحد قرار گرفتهاند. در لایهی نخست، فیلم حکایتی است از گرفتار شدن چند آدم زنده با یک جسد و مقداری قابل توجهی پول. چنین قصهای به شدت به یک ملودرام تلویزیونی، نصیحتگر و دارای پندهای اخلاقی راه میدهد که فیلم هوشمندانه در این دام نمیافتد و میخواهد واکنشهای آدمها در رویارویی با این چالش اخلاقی را به تصویر بکشد. جنازهی مردِ مُرده در فیلمف حکم مکگافینی را مییابد که تنها بهانهای است برای رویارویی زندگانی که در مقابل وسوسهی پول و در آن پسزمینهی خشن طبیعی، دارند به زامبیهایی خطرناک تبدیل میشوند.