با اذعان به این نکته که خودکشی ـ مگر در موارد بسیار نادر ـ عموماً یک پدیده از پیش اندیشیده شده است و اتفاقی لحظه ای و آنی نیست، به گفته روان شناسان و جامعه شناسان می توان با توانمندسازی نهادهای مدنی، در راستای کاهش نرخ خودکشی در کشور اقدامات شایان توجهی انجام داد؛ در حالی که این امر مهم با وجود اهمیت بالایش اما مغفول واقع شده است.
با نگاهی به اخبار منتشر شده در رسانه ها درمی یابیم که این روزها جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری با بحرانی به نام سلامت روان و فروپاشی روانی مواجه است.
پرواضح است در شرایطی که افراد از ساده ترین نیازها برای تامین معاش شان محروم باشند، دچار مشکلات روانی همچون افسردگی خواهند شد و اگر دیر به داد این افراد رسیده شود، تبعاتی همچون وقوع خودکشی را شاهد خواهیم بود.
نمی توان منکر آمارهای قابل توجه خودکشی در کشور شد، اما می توان زمینه ها و بسترهای وقوع چنین اتفاق تلخی را از میان برد و با اصلاح وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ای با نشاط و سالم داشت. البته تامل پیرامون این نکته ضروری است که هیچ گاه نمی توان جامعه ای بدون خودکشی را تصور کرد، اما می توان با کاهش مشکلات موجود گام هایی در راستای کاهش این نرخ برداشت.
با اذعان به این نکته که خودکشی ـ مگر در موارد بسیار نادر ـ عموماً یک پدیده از پیش اندیشیده شده است و اتفاقی لحظه ای و آنی نیست، به گفته روان شناسان و جامعه شناسان می توان با توانمندسازی نهادهای مدنی، در راستای کاهش نرخ خودکشی در کشور اقدامات شایان توجهی انجام داد؛ در حالی که این امر مهم با وجود اهمیت بالایش اما مغفول واقع شده است.
انتظار می رود اکنون که زنگ خطر وقوع خودکشی در کشور به صدا درآمده است، اقداماتی از سوی مسئولان در راستای ریشه یابی و از میان برداشتن زمینه های وقوع این اتفاق تلخ شاهد باشیم.
در همین خصوص دکتر رشید احمدی فر، جامعه شناس، استاد دانشگاه و عضو سابق انجمن جامعه شناسی ایران طی گفت و گویی با خبرنگار نوآوران با بیان این که خودکشی یک مسئله اجتماعی و یک برساخت اجتماعی است که در دو سطح میتوان آن را مورد بررسی قرار داد، گفت: سطح اول سطح خرد یا فردی است که در حقیقت مستلزم مداخلات درمانی و روان شناختی است که طبق پروتکل های موجود جی پی آر می توان با فردی که اقدام به خودکشی کرده است و احتمالا که غلط مصطلح هم هست که خودکشی ناموفق داشته درواقع مداخلات درمانی و روان شناختی را انجام داد.
وی افزود: اما آن چه که در بررسی پدیده های اجتماعی خیلی حائز اهمیت است و نیازمند ایجاد حساسیت اجتماعی می باشد، سطح کلان تر و اجتماعی موضوع است. از منظر جامعه شناسی خودکشی ضمن این که یک مسئله اجتماعی است، یک برساخت اجتماعی نیز می باشد که عوامل متعدد و متکثری اعم از فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی در میزان کاهش و یا افزایش نرخ خودکشی موثر هستند.
عضو سابق انجمن جامعه شناسی ایران با ابراز این که نظریههای متعدد جامعه شناختی و همچنین روان شاختی به طور کلاسیک درصدد چرایی و تبیین بروز خودکشی بوده اند، عنوان کرد: یکی از شناخته شده ترین نظریه هایی که برای تبیین خودکشی به کار مطرح است مطالعات کلاسیک “دورکیم” بوده که بر اساس متغییر همبستگی اجتماعی در راستای تبیین نرخ خودکشی و تمایل افراد به خودکشی مطرح شده است. یعنی بر اساس نظریه دورکیم هرچه جامعه اجتماعی بالاتر رود، میتواند نوع خاصی از خودکشی همچون خودکشی خودخواهانه را باعث شود که نتیجه کاهش همبستگی اجتماعی است و یا خودکشیهای دگرخواهانه در شرایط افزایش انسجام اجتماعی و خصوصا آنچه که مورد نظر است نیز می تواند رخ دهد.
احمدی فر ادامه داد: همچنین از نوع خاصی از خودکشی که دورکیم آن را تحت عنوان خودکشی “آنومیک” یا “خودکشی ناشی از ناهنجاری یا بیهنجاری” تلقی کرد، می توان نام برد. خودکشی “آنومیک” عبارت است از این که وقتی جامعه در سطح کلان وارد بحران خاصی میشود و هنجارهای فرهنگی اجتماعی و حتی اقتصادی به هم میریزد و فرد نمیتواند یا نمیداند طبق کدام نوع خاص از هنجار رفتار کند، عموماً به سمت و سوی خودکشیهای ناشی از ناهنجاری می رود که میتوان از آن به عنوان خودکشی “آنومیک” نام برد.
عضو سابق انجمن جامعه شناسی ایران مطرح کرد: در جامعه ایران که جامعه ای در حال گذار از سنتی به مدرن است، عناصر جامعه مدرن وارد جامعه شده است، ولی هنوز ارزشها و باورهای سنتی در جامعه پابرجاست و از ساختارهای خانواده گرفته تا شیوه تعلیم و تربیت در نظام آموزشی مدارس و حتی شرایط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه در آن دخیل هستند.
احمدی فر افزود: مطالعاتی نیز که در مورد خودکشی های اخیر صورت گرفت، مؤید همین نوع خودکشی خاص “آنومیک” که تحت تاثیر رسانه ها، فیلم های تلویزیونی، زندگی های لاکچری که فرد آن ها را می بیند و در واقع یک شکافی بین “من ایده آلی” که از طریق رسانه بازتولید و بازنمایی می شود” با “منِ درگیر با ساختارهای فرسوده اقتصادی و گرفتار در بحران های اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی” احساس می شود.
عضو سابق انجمن جامعه شناسی ایران تصریح کرد: در جامعه ایران که با مشکل نهادسازی مواجه هستیم، افراد در مواقع بحرانی نمیتوانند به درستی تصمیم بگیرند و نهایتاً اقدام به از بین بردن خود می کنند. “آنومیک” بودن به این معناست که نهادهای حامی قربانیان و افراد افسرده و افرادی که در معرض خودکشی هستند، یا در ایران وجود ندارند و یا خیلی ضعیف هستند.
این استاد دانشگاه فرهنگیان با تاکید بر نقش نهادهای مدنی در کاهش وقوع خودکشی در کشور افزود: در حال حاضر با فقدان نهادسازی در جامعه مواجه هستیم؛ فقدان نهادهایی که حامی افراد در معرض خودکشی هستند. برای نمونه در موردهای خاصی از خودکشی که اتفاق افتاده است، در واقع خودکشی ناشی از قربانی شدن یا مورد تجاوز واقع شدن، مورد خشونت واقع شدن بوده که اگر این نهادهای حامی به صورت قوی عمل می کردند و به حمایت از قربانیان خشونت های جنسی و روحی و یا سایر خشونت های اجتماعی می پرداختند اکنون این اتفاقات را شاهد نبودیم.
احمدی فر همچنین تاکید کرد: بایستی بسترها و زمینه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خودکشی در کشور مدیریت شوند و عوامل زمینه ساز و برسازنده خودکشی کاهش یابند. باید ریشه های افسردگی افراد جامعه را شناسایی کرد و درصدد رفع آن ها گام برداشت.
وی تاکید کرد: توجه به این نکته از اهمیت بالایی برخوردار است که هر نوع نسخه پیچی و هر نوع نگرش اصطلاحاً ساندویچی و آماده که منتج به نتیجه شود، ممکن است در سطح فردی برای یک فرد شفابخش باشد، اما قابل تعمیم به سایر افراد جامعه نیست و انگیزه های افراد برای اقدام به خودکشی متفاوت است و در سطح کلان نمی توان با یک نسخه واحد، میزان خودکشی در کشور را کاهش داد.
این جامعه شناس همچنین با تأکید بر این که نباید به موضوع خودکشی به صورت جزیره ای جدا از سایر مشکلات نگریست، عنوان کرد: خودکشی را نمی توان منفک از سایر آسیبهای اجتماعی همچون فقر و خشونت های خانوادگی دانست و باید خودکشی را در کنار سایر آسیب های اجتماعی مد نظر قرار داد و از طریق مدیریت معقول مسائل اجتماعی و اصلاح برخی ساختارهای معیوب از جمله آموزش و پرورش، صدا و سیما، نهادهای متولی در امر فرهنگ و… باید میزان آسیب های اجتماعی را در حد معقولی مدیریت کنیم.
احمدی فر گفت: شما هیچ جامعهای را حتی در کشورهای توسعه یافته و برخوردار از سطح رفاه قابل قبول، نخواهدی یافت که نرخ خودکشی یا آسیب های اجتماعی در آن به صفر برسد؛ کما این که نوع خودکشی که در جامعه برخوردار و نابرخوردار یا کم برخوردار به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت و متمایز است، اما به صفر نمی رسد.
این جامعه شناس در پایان توصیه کرد: تلاش های اجتماعی و فرهنگی باید در راستای شاداب سازی جامعه و در واقع ایجاد امید، برابری، عدالت، آزادیهای معقول مدنی باشد و زمینه وقوع افسردگی و خودکشی را تا حد قابل توجهی کاهش داد. از دیگر سو توانمندسازی جامعه و نهادهای مدنی و محلی و NGO ها در راستای حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی از دیگر نکات مهمی است که باید مسئولان موردتوجه قرار دهند. نگاه به نهادهای مدنی نباید نگاه رقابتی و دست و پاگیر باشد و باید نگاه همگرایانه و همدلانه باشد و موانع فعالیت آن ها از میان برداشته شود و با ارجاع مسائل فرهنگی، اجتماعی و دیگر آسیب ها به نهادهای مدنی می توان در بلند مدت نرخ آسیب های اجتماعی از جمله خودکشی را در حد معقولی مدیریت کرد و کاهش داد.