بعد از مدتها دوری از صحنه تئاتر، نوید محمدزاده با نمایش «شهربازی» به عرصه بازگشته و این شبها در مجموعه تئاتر لبخند، پذیرای مخاطبان پرشمار خویش شده است.
نوشته محمدحسن خدایی/ منتقد تئاتر
بعد از مدتها دوری از صحنه تئاتر، نوید محمدزاده با نمایش «شهربازی» به عرصه بازگشته و این شبها در مجموعه تئاتر لبخند، پذیرای مخاطبان پرشمار خویش شده است. شهربازی نمایشی متفاوت با ساختاری نو، به دختری جوان میپردازد که نامش «ماری» است و مدتی میشود که در شهربازی گم شده و در پی یافتن پدر و مادرش است. مواجهه ماری با چهار عضو خانوادهای که به تدریج سروکلهشان پیدا میشود و با دیدن وضعیت ماری، تمنای کمک کردن به او را دارند صحنه اول نمایش را شکل میدهد. از صحنه بعد است که نوید محمدزاده با لباسی عجیب بر تن و اطواری فرادستانه، قدم به صحنه گذاشته و همچون یک رئیس فرمان میراند و تلاش دارد همه چیز را تحت کنترل خویش درآورد.
نمایش شهربازی بر فانتزی استوار است و فضایی گروتسک دارد. ترکیبی از کمدی و وحشت، اتصال امر آشنا با امر غریب. البته اجرا میتوانست تماشاییتر باشد اگر که قصه نمایش سادهتر بود و گرفتار گنگی نالازم نمیشد. اما با تمامی این نکات ذکرشده، همچنان میتوان از جسارت نوید محمدزاده دفاع کرد و از تماشای بعضی صحنهها کیفور شد. طراحی صحنه نمایش خلاقانه است و تماشاگران را واجد تجربه بصری نویی میکند. همچنین میتوان از بازی خوب بازیگران جوانی گفت که فضای هراسآور نمایش را با مهارت خلق میکنند و در مقابل بازی حرفهای و کنترلناپذیر نوید محمدزاده، کم نمیآورند. در نهایت میتوان پروژه نمایشی شهربازی را قدمی رو به جلو برای کارگردان نامآشنای این اجرا دانست و امید داشت که در آینده بیش از این به سادگی و سرراستی میدان داده شود تا تماشاگران به هنگام تماشای حوادث صحنه، چندان دچار سرگشتگی نشوند. ساده و مرموز مثل خود شهربازی. همان حال و هوایی که فیالمثل در آثاری چون پینوکیو سراغ داریم.