از زمانی که تلویزیون شروع کرد به تولید انبوه فیلمهای تلویزیونی، معضل کاهش دستمزد رخ داد.
از زمانی که تلویزیون شروع کرد به تولید انبوه فیلمهای تلویزیونی، معضل کاهش دستمزد رخ داد. همین حجم بالای تولید فیلمهای تلویزیونی بود که سطح سلایق را پایین آورد. تولیدات کم هزینه آن فیلمها باعث میشد که از جوانهای آماتور بیش از حد استفاده شود. خیلی از آنها نهایتا دورهای یکساله دیده بودند و تجربیاتشان به اطلاعات تئوریک محدود شده بود. در صورتی که یک گریمور میبایست چند سالی را در کنار اساتید شاگردی کرده باشد و از جنبه شگردهای عملی نیز زبده شده باشد. اما با ورود بیحساب افراد غیرحرفهای به این حرفه، فضای کیفی به ناگاه به شکلی چشمگیر افول کرد. این افول، ضرورت قدرت گریمور و اهمیت این حرفه را در چشم تهیهکنندگان کمرنگ کرد و عدم توجه به این حوزه امری عادی شد که کمکم به عادتی ماندگار و امری معمول بدل گشت.
این مساله همچون یک بیماری واگیردار به سینما نیز سرایت کرد و عمر این بیماری تاکنون تمام نشده است. اکنون مهمترین عاملی که میتواند این وضعیت را سامان دهد دقت نظر کارگردانهاست. کارگردان میتواند با بالا بردن سطح توقعات خود، از گریمور فعالیتی بهتر طلب کند. او نباید به آرایش بازیگرها بسنده کند و از چهره پرداز در جهت ساخت هرچه بیشتر کارکتر کمک بگیرد. شاید در بعضی موارد تهیهکننده دست کارگردان را باز نگذارد اما این کارگردانها هستند که با ارتقای تلقی خود از وظیفه گریمور میتوانند رفته رفته اهمیت تقریبا فراموش شده این حوزه را گوشزد و احیا کنند. لذا باید از تاثیرات مثبت گریمور در جهت روایت قصه آگاهی پیدا کند.