گرشا رضایی متولد 22 اردیبهشت سال 1363 خواننده و آهنگساز پاپ ایرانی است که این روزها طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده است. او موسیقی را با نوازندگی آغاز کرده است و به همین دلیل بر بسیاری از سازها احاطه دارد. به بهانه تور کنسرت شهرستان این خواننده با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
سهند آدم عارف
گرشا رضایی متولد 22 اردیبهشت سال 1363 خواننده و آهنگساز پاپ ایرانی است که این روزها طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده است. او موسیقی را با نوازندگی آغاز کرده است و به همین دلیل بر بسیاری از سازها احاطه دارد. به بهانه تور کنسرت شهرستان این خواننده با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شرایط امروز مارکتینگ موسیقی از نظر شما چگونه است؟
تریبون به کار فوقِ غیر استاندارد داده میشود و آثار استاندارد همینطوری شناور در سایتها میچرخند و 200 بازدید بیشتر نمیخورند تا اینکه کسی پیدا میشود و پولی خرج میکند و رسانهها برایش سنگ تمام میگذارند. بخشی از این موضوع طبیعی است یعنی تبلیغات باید باشد ولی کجا رفتهاند اهالی رسانهای که کارشان و وظیفه خودشان میدانند که کار هنری خوب را به مردم معرفی کنند. من از منصور ضابطیان واقعا تشکر میکنم که بدون هیچ چشمداشتی همیشه آثار ادبی، موسیقی و… خوب را به عنوان کسی که وظیفه خودش میداند به اشتراک می گذارد و باعث میشود به برخی آثار خوب نور پاشیده شود. اما در مقابل هستند افرادی که میگویند فلان مقدار پول به حساب من بریز تا 3 خبر در هفته برایت کار کنم. این ستم به فرهنگ این مملکت است. اما بر عکس آن چیزی که فکر میکردم صدا و سیما خیلی به این کار کمک کرد. به مسئول نظارت موسیقی سازمان گفتم که همیشه فکر میکردم سازمان صدا و سیما آهنگهای کلیشهای را قبول میکند حال آنکه اکنون میبینم صدا و سیما یکی از سالمترین رسانههای ما است. آثار بسیار خوب و استانداردی از صدا و سیما پخش میشود و شبکههای رادیویی بسیار به موسیقی اهمیت میدهند.
پس اینکه میگویند برای خواندن تیتراژهای سریالها حتما باید رفیق یکی دو نفر خاص باشید صحت و حقیقت ندارد؟
ببینید، آنچه که خود من لمس کردهام به شما میگویم. حتم در هر مجموعهای در همه جای دنیا یکسری روابط و رانت وجود دارد. من تجربه خودم را برایتان می گویم. «دولت مخفی» یک سریال «ب» بود که به نظر من «الف» بود. تهیهکننده فهیم این سریال آقای علیرضا جلالی به من تلفن زد و گفت من صدای شما شنیدهام و دوست دارم که تیتراژ مرا بخوانید. نه یک ریال از شما میگیرم و نه جسارتا یک ریال به شما میدهم. به همین راحتی. رفتم با امیر توسلی آهنگساز بسیار خوب این سریال صحبت کردم؛ تا نهایتا یک قطعه ایشان ساختند و یک قطعه هم خودم ساختم. یا برنامههایی از این قبیل تجربه شخصی من این بودهاند. یا بچههای رادیو که به من زنگ زدهاند و گفتهاند سیدی کارهایت را به ما بده تا مجوزهایش را بگیریم و پخش کنیم. ممکن است تیتراژ خواندن ابعاد منفی هم داشته باشد ولی تا به حال من با آنها مواجه نشدهام.
شما به موسیقی الکترونیک اشاره کردید. به نظرتان شمشیر دولبه موسیقی الکترونیک اکنون در حال ضربه زدن به موسیقی ماست یا واقعا کمک هم میکند به پیشبرد کیفیت موسیقی پاپ؟
اصولا کامپیوتر چیز بدی نیست، زمانی بد میشود که مثلا وقتی من فوتوشاپ کار میکنم برای ساختن یک پروژه از یک فیلتر آماده استفاده کنم. موسیقی الکترونیک بسیار موسیقی ریشهدار و مطلوبی است و من شخصا یکی از طرفداران موسیقی خوب الکترونیک هستم. شما حتما ژان میشل ژار، ونجلیس و کیتارو را میشناسید. اینها یک دنیا موسیقی با خود دارند. کامپیوتر بسیار ابزار خوبیست به شرطی اینکه ما را تبدیل نکند به کسانی که صبر کنیم یک پریست از نرمافزار انتخاب کنیم با ریتمهای آماده همه کارهایمان ر انجام دهیم. حتی ریف و فضاسازی آماده هم در اختیار شما قرار میدهد تا فقط شما رویش بخوانید. اما ذهن انسان و ذهن عموم جامعه این موضوع را درک میکند یعنی یک ریتم الکترونیک بعد از یک سال کاملا کهنه میشود؛ چرا کهنه میشود؟ چون مردم به کلک نرمافزار پی میبرند. در طی یک سال آنقدر از آن نرمافزار استفاده میشود که دیگر تکراری شده است و مردم دنبال چیزی دیگری میگردند و میبینیم که یک پسرفت بزرگ در موسیقی همه دنیا اتفاق افتاده است. این فقط مربوط به ایران نیست. اما دوباره مردم دارند این موضوع را درک میکنند و خواهان صداهای آکوستیک هستند. درست است یک انسان هنرمند با همان صدای دیجیتال محدود میتواند یک اثر هنرمندانه خلق کند. موسیقی الکترونیک را خیلی دوست دارم. موسیقیای است که در آینده بشر بسیار بیشتر هم استفاده خواهد شد.
همواره به پژوهش علاقه داشتهاید. پروژههای پژوهشیتان به سرانجام رسید یا هنوز درگیرشان هستید؟
در کنار اجرای موسیقی و کارهای مربوط به آن، درگیر تحقیقات درباره موسیقی ایرانی هستم. دارم روی هارمونیزه شدن موسیقی ایرنی کار میکنم. گذشتگان و معاصران ما خیلی روی این موضوع تکیه کردهاند که ما به واسطه هارمونیکای چهارم میتوانیم موسیقی خودمان را هارمونیزه کنیم در حال پژوهش بر روی این موضوع هستم تا بتوانم موسیقی را با بافت دیگری ایجاد کنم. موسیقی سنتی ایرانی موسیقی ایرانی نیست. موسیقی سنتی ایرانی است. حالا موسیقی مدرن ایرانی هم نباید موسیقی ترکی یا عربی و مصری مدرن باشد! موسیقی پاپ ایرانی هم باید ربع پردههای ایرانی در خود داشته باشد و استفاده شود. نه اینکه ما نتها را به فواصل دیاپازان غربی ساده کنیم.
کمی کار دشواری است.
بله اما موسیقی یعنی ریاضیات. فیزیک صوت به ما می گوید که ربع پرده نصف نیم پرده است. اصلا آکورد در موسیقی غربی چگونه به وجود میآید؟ با صداهای فرعی یک صوت اول تولید میشود و از پنجم یا سوم اکتاو بعدی یک آکورد دو صدایی ایجاد میشود. ریاضی میگوید هارمونی هفتم یک صوت ربع پرده است. ریاضی این را میگوید و تغییرناپذیر است. وقتی هست که ما عادت می کنیم چیزی را بد بشنویم. بد شنیدن یا خوب شنیدن صداها اگر خارج از ریاضیات باشد درست است یعنی کشیدن چنگال ته ظرف صدای ناخوشایندی تولید میکند؛ برای من یا گربه و یا حتی لوبیا و هر موجود زنده دیگری ناخوشایند است. اگر ما بتوانیم این مسئله را حل کنیم مشکل حل میشود. من متاسفم برای قضاوتهای سطحی و نا اگاهانه. خدا رحمت کند احمد شاملو را. در سمیناری در لسآنجلس درباره موسیقی ایرانی اظهارنظری کرده بود. چرا؟ چون ترکهای کمی رسانه دارند و پول خرج کردهاند باید به خودمان بگوییم ما بدیم؟ موسیقی ایرانی بسیار زیباست. به عنوان یک موزیسین میگویم که یکی از پربارترین موسیقیهای ادوار بشر و تمام جغرافیای بشر موسیقی ایرانی است و بسیار گسترده و بزرگ است اما آتش زیر خاکستر است. کسی هم سمتش نمیرود. به نظرم موسیقی سنتی سر جایش بماند و خیلی هم محترم است اما ما موسیقی ایرانی مدرن نیاز داریم. آنچه که موزیسینهای ما در دهه 50 زحمت میکشیدند و نیاز هم داشتیم موسیقی غربی بود با لحن ایرانی. آنچه که امثال قادری، یساری و اغاسی به صورت مونوفونیک اجرا میکردند موسیقی مصری بود عمدتا. موسیقی ایرانی ما همین موسیقی دستگاهی است و متاسفانه خلاصه شده است به اشعار بسیار سنگین که همین اشعار به آن اجازه نمیدهد به کوچه و بازار راه پیدا کند. مثلا چرا ما دیگر آهنگی مثل «دختر شیرازی» نمیسازیم. یک آهنگ عامیانه است و بسیار هم زیباست و همه هم میتوانند استفاده کنند.