هنر 30 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نقد و نظری بر نمایش «سوءتفاهم» به کارگردانی حسین کشفی اصل

مادرسالاری، جنون قدرت و فرزندکُشی

در نمایش «سوءتفاهم»که این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد -بوتیک تئاتر ایران- روی صحنه رفته است، تراژدی درون‌مایه غالب آن است که تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان را به صحنه می‌آورد.

در نمایش «سوءتفاهم»که این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد -بوتیک تئاتر ایران- روی صحنه رفته است، تراژدی درون‌مایه غالب آن است که تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان را به صحنه می‌آورد.

فریال آذری منتقد و دکتری فرهنگ و زبان‌های باستانی

در نمایش «سوءتفاهم»که این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد -بوتیک تئاتر ایران- روی صحنه رفته است، تراژدی درون‌مایه غالب آن است که تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان را به صحنه می‌آورد. این نمایش مانند تراژدی‌های یونان باستان با پایان کلاسیک به مرگ قهرمان و البته پایان ناخوشایند دیگری که همان مرگ همسر ژان است ختم می‌شود که کاتارسیس را در مخاطب برمی‌انگیزد و یک شوربختی بزرگ را که درهم‌شکستن تمام مفهوم یک خانواده است، به نمایش می‌گذارد. آلبر کامو اما در این نمایش‌نامه از منطق ابزورد پیروی می‌کند. در این‌جا «پوچ» به معنای «ناممکن از لحاظ منطقی» نیست، بلکه بیشتر به معنای «ناممکن از لحاظ انسانی» است،کمااینکه در این اثر به لحاظ منطقی هزاران دلیل برای برون‌رفت از مهلکه فرزندکشی وجود داشت، ولی به لحاظ باورهای انسانی خواهر ژان چنین چیزی عملاً ناممکن می‌نمود. از سوی دیگر تعارض بین تمایل نوع انسان برای جست‌وجوی ارزش درونی و معنا در زندگی و ناتوانی انسان در یافتن آن که از مولفه‌های ابزورد است، در این اثر و در رفتار ژان به خوبی مشهود است. او حتی توان معرفی خود به خواهر و مادرش را ندارد. تناقض‌های رفتاری ژان، مارتا و مادرشان، درگیری‌های ذهنی ژان برای معرفی خودش همه از طبیعت متناقضی که جزو ساختار نمایش ابزورد است، برمی‌آید و تلاش ژان برای یافتن معنا در نهایت با شکست مواجه می‌شود و با پذیرش پوچی در ژان معنا در وجود مادرش شکل می‌گیرد؛ معنایی که به مرگ مادر و همسرش می‌انجامد اما مارتا با پذیرش پوچی به آزادی مطلق می‌رسد. مارتا نیز بازتاب همین تفکر کامو است که: «انسان‌ها اساساً بی‌معنی و غیرمنطقی هستند و رنج انسان‌ها نتیجه تلاش‌های بیهوده افرادی‌ست که قصد دارند دلیل یا معنی‌ای برای آن در پوچی بی‌پایان وجود پیدا کنند». در راستای همین طرز تلقی کاموست که خودکشی امری نجات‌بخش دانسته شده و مادر به رستگاری می‌رسد اما کامو راه دیگری نیز ارائه می‌دهد و آن اینکه: «ما می‌توانیم دریابیم که زندگی پوچ و بی‌معنی‌ست اما در هر حال به زندگی ادامه دهیم، همان‌گونه که مارتا چنین می‌کند». کامو معتقد است: «کسانی که راه دیگری را انتخاب می‌کنند، قهرمانان پوچی یا absurd heroes نامیده می‌شوند که با طغیان بر پوچی به خلاقیت و آفرینندگی دست می‌یابند.»
ازآنجاکه نمایش «سوءتفاهم» به لحاظ ساختاری بازگشتی به نمایش‌های یونان دارد، رد پای کارکردهای اساطیری نیز در آن به وضوح دیده می‌شود. کهن‌الگوی فرزندکشی گونه‌ای از این رفتارها یا نمونه‌ای از این سنن خاص محسوب می‌شود که از ابتدای ظهور هستی تا امروز، در آثار داستانی و نمایشی دیده می‌شود و در «سوءتفاهم» نیز به چشم می‌خورد. گرچه مقوله مرگ فرزند تا حد یک سوءتفاهم در انتهای داستان تقلیل می‌یابد. فرزندکشی در بسیاری از روایت‌های اساطیری ظاهر می‌شود و اغلب به‌عنوان یک عمل تراژیک ناشی از نفرین‌ها، پیشگویی‌ها یا درگیری‌های خانوادگی تلقی می‌شود که به نظر می‌آید در این اثر یک نفرین و البته درگیری خانگی را به شکل توامان داشته باشد. دقیقاً همین کارکرد در نمایش «سوءتفاهم» به روشنی دیده می‌شود. می‌دانیم که فرزندکشی نماد درگیری‌های عمیق روانی‌ست. این عمل می‌تواند به عنوان تلاش‌های ناامیدکننده‌ای برای کنترل یا حذف آن‌چه به عنوان تهدیدی برای نظم خانوادگی یا هویت شخصی تلقی می‌شود، دیده شود. این درگیری در رفتارهای پریشان مادر به خوبی مشهود بود و البته تلاش مارتا برای حذف ژان علی‌رغم تشویش مادر نیز مرتبط با هویت شخصی مارتا معنی می‌شود تا به عنوان فردی عمل کند که به دنبال حفظ اقتدار و قدرت خود در خانواده است. به همین ترتیب، مادرانی که اعمال مشابهی انجام می‌دهند، ممکن است با درگیری‌های داخلی مرتبط با نقش مادری و انتظارات اجتماعی دست‌وپنجه نرم کنند.
همان‌طور که الیاده اظهار کرده «اساطیر می‌توانند به‌عنوان منبع تمام آفرینش‌ها در جهان یا حتی رفتارها، مشاهده شوند»، به نظر می‌آید از این منظر طراحی نقشه مرگ برای مردان در مسافرخانه از یک نظم مادرسالارانه یا نظم زنانه نشات می‌گرفته است. شاید اگر بخواهیم برای شخصیت زن در نمایش سوءتفاهم همانندی بیابیم، باید او را با «مده‌آ» مقایسه کنیم، چراکه مده‌آ زنی‌ست که به خاطر عشق قادر به انجام هرگونه افراط و جنایت است. به همین دلیل است که او مورد توجه نویسندگان تراژدی قرار می‌گیرد.
او هر چیزی را که با نظم مردانه مرتبط است، نابود می‌کند. بنابراین جرم او در مورد فرزندان مذکرش می‌تواند به این معنا تفسیر شود که این فرزندان حامل قانون پدر هستند و در آینده جانشین او خواهند شد. کمااینکه در این اثر مردان که خود همین نظام مردانه را نمایندگی می‌کردند، نابود می‌شوند. قتل فرزندان مده‌آ، عمل نهایی، عمل افراط و بی‌حد و مرز، هر چشم‌انداز آینده‌ای را نابود می‌کند و عملی است که او را منزوی کرده و هرگونه ابتکار بعدی را ممنوع می‌کند. کمااین‌که مسافرخانه مارتا و مادرش نیز در وضعیت نیمه‌متروکه قرار داشت. مده‌آ که ساکن دریای سیاه است، در این اثر نیز با قرارگرفتن در نزدیکی دریاچه پشت سد همین شخصیت را رهبری می‌کند، تجسم مادر سیاه، تصویر جادو و جنون است.
با این‌حال، این جنون قدرت خود را از هدفی که مده‌آ بنابراین بسیار روشن به نظر می‌آید که زن در این اثر طرز تلقی مده‌آ را باز می‌نمایاند، در نظر دارد و می‌گیرد: نابودکردن نظم پدر، ابتدا تمامی مردان غریبه، خودش و سپس فرزند بی‌وفایش. بنابراین او علیه نظم مردانه شورش می‌کند و با کشتن فرزندان خود، با قطع هرگونه ارتباط با آینده، در نهایت به دنبال بازگشت به ماتریارک اولیه است.
نکته مهم دیگری که نباید فراموش کرد این است که ژان در فرانسه به معنای خدای بخشنده است و انتخاب این اسم تا حد زیادی ذهن را به چالش می‌کشد که آیا او واقعاً پیش از این مورد مغفرت خداوند قرار گرفته که به دیدار خانواده‌اش می‌رود یا پس از مرگ مورد مغفرت واقع می‌گردد؟! این پاسخی‌ست که به ذهن تماشاگر وابسته است، چرا که هر دو مولفه در اثر دیده می‌شود.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *