ابتدای کار وی چنان بود که در نوجوانی، روزی بدید مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار (طبیب چهارپایان) رفت که دوا کن. بیطار از آن چه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند، گفت بر او هیچ تاوان نیست
علی زراندوز
آن طی کننده مدارج ترقی از بازیگری کمدی تا ریاست جمهوری، آن پدرش رئیس بخش سایبرنتیک و سختافزار محاسباتی، آن گیرنده مدرک حقوق در طرفه العینی، آن عاشق لباس های یقه اسکی، آن از خوشه چینان عرصه بازیگری از سبک “بازیگری چخوف” تا “سیستم استانیسلاوسکی”، آن در جوانی و خامی جلوی دوربین بسیار کرده لودگی، آن حزب “خادم ملت” از برایش نردبان ترقی، آن مختلسین را محروم کننده ابدی از تصدی مناسب دولتی، آن سر دهنده شعار شفافسازی، آن صاحب سخنان جنجالی، آن مدعی حفظ زبان اوکراینی، آن وعده دهنده بر زدن تو دهنی بر دشمنان مرئی و نامرئی، آن عضویت در ناتو را آرزو داشته ولو به شیوه های زورکی، آن مقامش سقفِ آرزوی سایر دوستان سلبریتی، آن به “جو بایدن” قالب کننده “طرح پیروزی”، آن بازیگر فیلم کمدی “عاشقانههای اداری”، آن رسیده به قدرت با حمایت های “ایگور کولومویسکی”*، جناب “ولادیمیر زلنسکی”.
عمری فیلم بازی همی کرد اندر مجموعه های تلویزیونی، تا روزی که “ترامپ” او را فیلم کرد اندر کاخ سفید و اتاق بیضی!
ابتدای کار وی چنان بود که در نوجوانی، روزی بدید مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار (طبیب چهارپایان) رفت که دوا کن. بیطار از آن چه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند، گفت بر او هیچ تاوان نیست. اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی! پس زلنسکی در همان عالم خُردی با خود گفت: «باشد که کار این جهان بر عکس باشد و چون مرا آرزوی ریاست در سیاست بر سر است، پس باید بروم و مطربی و مسخرگی آموزم، آن گاه کاندیدای ریاست جمهوری همی شوم که مردم این بلاد، همان گونه که دردِ چشم نزد بیطار برند، لاجرم مملکت هم بر کمدین بسپارند!».
بیت: «رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز / تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی!».
نقل است چون روزی جو بایدن در زمان ریاست جمهوری اش، گاف بداد و به اشتباه زلنسکی را “رئیس جمهور پوتین” خطاب همی کرد، زلنسکی یاران خویش را بگفت: «بسیار مراقب بایدن باشید که اگر غفلت همی کنید، پوتین به کاخ سفید آمده و خود را “رییس جمهور زلنسکی” معرفی همی کرده و چِکِ کمک های بلا عوض از وی بستانده و برود؛ آن چنان که ما ستاندیم و برفتیم!».
او را جملات قصار سینمایی و کمدی و تراژدی بسیار است. و گفت: «جایگزین کردن من کار آسانی نیست!». و گفت: «کمکهای آمریکا هدیه بود!». و گفت: «کنارهگیری (از قدرت) را با ناتو مبادله میکنم!». و گفت: «درخواست من از سران ناتو این است که به اندازهای تسلیحات و موشکهای اتمی در اختیار ما بگذارند که بتوانیم تهاجم روسیه به اوکراین را متوقف کنیم!». و گفت: «جنگ اوکراین باید پائیز امسال تمام شود!». و گفت: «همان طور که صدام از کویت، شکست خورده خارج شد، پوتین هم از خاک اوکراین خارج خواهد شد!». و (در پاسخ به سؤالی درباره فشار ترامپ به دولت اوکراین برای تحقیق از فعالیت های جو بایدن و پسرش در زمینه تجاری و اقتصادی در این کشور) گفت: «تنها فشاری که من میدانم، فشار خون بالای مادر بزرگهایم است که با آن ها بزرگ شده ام!».
پس چون پسر بزرگ ترامپ، چند هفته قبل از به دست گرفتن قدرت توسط پدرش، با انتشار ویدیویی از زلنسکی که بر سرش پول میریخت؛ نوشت: «شما ۳۸ روز با از دست دادن پول تو جیبی خود فاصله دارید!». برخی مریدان، خبرِ این مضحکه برای زلنسکی بردند، پس گفت: «اونی که کمک های بلا عوض به ما ندیده بود، همین پسر بزرگ ترامپ ور پریده بود!».
نقل است چون “ایلان ماسک” در شبکه ایکس، تصویری از زلنسکی منتشر همی کرد و در شرح آن نوشت: «وقتی پنج دقیقه گذشت و هنوز یک میلیارد دلار کمک نخواستهای!»، مریدانِ خاله زنک، این پست از برای زلنسکی forward همی کردند؛ پس زلنسکی چون این بدید، عکسی از ایلان ماسک برای مریدان send to all کرده و زیر آن همی نوشت: «وقتی پنج دقیقه گذشت و هنوز یک همسر تازه یا یک بچه جدید رو نکرده ای!».
روزی او را پرسیدند که در این مدت، از دست پوتین بیش تر حرص و جوش خوردی یا ترامپ؟ پس زلنسکی سر از جیب مکاشفت و جمع و تفریق کمک های بلا عوض برداشته و همی گفت: «این دو، در برابر خبری که اندر جریده «کیهان» از ما چاپ همی شده، هیچ نکردند بندگان خدا!». پس بریده جریده کیهان به دست مریدان بداد، مریدان بدیدند که در آن نوشته شده بود: «رئیس جمهور اوکراین، این قهرمان اصلاح طلبان و انحرافیون ۵ میلیون دلار از کمکهایی را که برای جنگ با روسیه گرفته خرج خرید یک ویلا در “الجونه” مصر در سواحل دریای سرخ کرده است. ویلایی که به اسم مادر زنش خریده و حالا گویا با “آنجلینا جولی” بازیگر هالیوود همسایه شده است!». پس مریدان، به خواندن این خبر، جملگی هر چه بر تن و بدن داشته دریدند و سر به سوی ویلای مادر زن زلنسکی که جنب ویلای آنجلینا جولی بود، نهادند!
گویند چون همسر رئیس جمهور اوکراین در دیدار با “هیلاری کلینتون” مدعی شد که یک زن اوکراینی یک پهپاد روسی را با قوطی رب گوجه فرنگی ساقط کرده است؛ زلنسکی چون شب، خسته و کوفته به خانه آمد و شرح ماموقع بشنید، عیال را ندا داد که: یا “اولنا” (!) نیکو گفتی که حال می توانیم کلی رب گوجه فرنگی بلا عوض از برای نابودی پهپادهای روسی از آمریکا و اروپا بستانیم، لیک تو هم قبل از دیدارها و مصاحبه های رسمی کم تر نانِ سنتی و صنعتی (ظَنّ: بربری و باگت!) با هم میل کن!».
گویند جوانی خردمند از فنونِ فضایل حظّی وافر داشت و طبعی نافر. چندان که در محافلِ دانشمندان نشستی، زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت: «ای پسر! تو نیز آن چه دانی، بگوی». گفت: «هر گاه خواهم سخنی گویم، مشاجره ترامپ و معاونش “ونس” اندر اتاق بیضی با زلنسکی بر خاطرم مجسم همی شود و آن گاه، زبان در کامم بخشکد و از جای نجنبد!».
بیت: «نشنیدی که زلنسکی ای میکوفت / زیرِ نعلینِ خویش میخی چند؟ / آستینش گرفت ترامپ / که: بیا نعل بر ستورم بند!».
نقل است روزی برخی مریدان، زلنسکی را پرسیدند: «هیچ تو را پیری پندی بداده که بر آن جامه عمل نپوشانده باشی و اکنون حسرتش بخوری؟». پس گفت: «آری… روزی پیری روشن ضمیر، گفت چیزی ندارد به ما کمک بلا عوض همی دهد، لیک مرا پندی گوید و چون ما را عادت نیست به دست شستن از گرفتنِ هر چیزِ مُفت، پس گوش تیز کردیم به شنیدن پندِ مجانیِ پیر روشن ضمیر. پس مرا نصیحت همی کرد و گفت: سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی.
میان دو کس جنگ چون آتش است / سخن چین بدبخت هیزم کش است / کنند این و آن خوش دگر باره دل / وی اندر میان کوربخت و خجل! آن زمان نفهمیدم این پیر، چه پند گران بهایی مرا داده، تا روزی که ناگهان ترامپ بر سر کار آمد و دشمنی آمریکا و روسیه ناگاه تبدیل به دوستی همی شد و منِ بیچاره هم شدم همان که پیر روشن ضمیر همی گفته بود!».
نقل است چون از دیدار با ترامپ خسته و عصبی به خانه بازگشت، به طلبِ شستن دست و صورت نزدیک چشمه ای در حوالی خانه اش برفت که ناگاه پایش لیز همی خورد و در آب اوفتاد. پس مریدان او را ندا همی دادند که: یا زلنسکی… دستت به ما بده و از آب بیرون شو!». لیک او را اعتنایی به این سخن نبود تا آن که پیری روشن ضمیر که از آن حوالی می گذشت، نزدیک آمد و زلنسکی بشناخت. پس او را نداد داد که: «یا ولادیمیر! دست مرا بگیر و از آب بیرون شو!». پس زلنسکی دست پیر روشن ضمیر بگرفت و از غرق شدن بجست. جمله مریدان، پیر روشن ضمیر را دوره همی کردند و پرسیدند که چطور زلنسکی به ندای ما پاسخ نداد، لیک ندای تو را لبیک گفت؟ پس پیر روشن ضمیر بگفت: «شما هنوز ندانستید که او آن قدر کمک بلا عوض بگرفته که دیگر دست “بده” ندارد و فقط دست “بگیر” دارد. شما بگفتید دستت به ما بده و از آب بیرون شو و من بگفتم دست من بگیر و از آب بیرون شو!». سخن بدین جا که رسید، پیر روشن ضمیر برفت و جمله مریدان را اندر کف و خون غلطان، لب آب بر جای بگذاشت!
——————
پاورقی:
* الیگارش ثروتمند اوکراینی که زلنسکی با حمایت و کمک او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ پیروز شد.