کاهش محبوبیت صدا و سیما در ایران پدیدهای است که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان و تحلیلگران اجتماعی را به خود جلب کرده است. این تغییر در میزان استقبال مردم از رسانه ملی، نه تنها در سطح افکار عمومی، بلکه در سطح نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز قابل مشاهده است. برای تحلیل دقیقتر این پدیده، باید به دلایل و عواملی که موجب کاهش اعتماد و علاقه مردم به صدا و سیما شدهاند، پرداخته و به تبعات این کاهش محبوبیت در جامعه ایران توجه داشته باشیم.
ساره زندیه
خبرنگار
سرویس فرهنگ و هنر نوآوران | کاهش محبوبیت صدا و سیما در ایران پدیدهای است که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان و تحلیلگران اجتماعی را به خود جلب کرده است. این تغییر در میزان استقبال مردم از رسانه ملی، نه تنها در سطح افکار عمومی، بلکه در سطح نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز قابل مشاهده است. برای تحلیل دقیقتر این پدیده، باید به دلایل و عواملی که موجب کاهش اعتماد و علاقه مردم به صدا و سیما شدهاند، پرداخته و به تبعات این کاهش محبوبیت در جامعه ایران توجه داشته باشیم.
* تغییرات اجتماعی و فرهنگی
یکی از عوامل اصلی کاهش محبوبیت صدا و سیما، تغییرات سریع و گسترده اجتماعی و فرهنگی در ایران است. در گذشته، تلویزیون به عنوان تنها رسانه عمومی در دسترس عموم قرار داشت و تقریباً هیچ گونه رقیب قابل توجهی نداشت. اما با ظهور اینترنت، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال، دسترسی مردم به منابع مختلف اطلاعات و سرگرمی گسترش یافته است. جوانان و حتی بسیاری از اقشار مختلف جامعه ترجیح میدهند از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و دیگر پلتفرمها برای دریافت اخبار، آموزش و سرگرمی استفاده کنند. این تحولات، نقش سنتی تلویزیون به عنوان تنها منبع خبری و تفریحی را تحت شعاع قرار داده است.
در این میان، صدا و سیما نتوانسته است به سرعت خود را با این تحولات تطبیق دهد. سیاستها و ساختارهای قدیمی این سازمان همچنان بر اساس مدلهای سنتی اداره میشود که با نیازهای نسل جدید و تحولات دیجیتال همخوانی ندارد. بسیاری از برنامههای صدا و سیما از نظر محتوا، فرمت و نحوه تولید، برای مخاطبان امروزی جذابیت ندارند. این بیتوجهی به خواستهها و نیازهای نسل جدید باعث شده که مردم کمتر به برنامههای تلویزیونی اعتماد کنند و به دنبال گزینههای جایگزین باشند.
*ضعف در محتوا و تنوع برنامهها
محتوا یکی از مهمترین ارکان جذب مخاطب است و در طول سالهای اخیر، شاهد افت کیفیت برنامههای صدا و سیما در زمینههای مختلف بودهایم. بسیاری از برنامهها به صورت تکراری و کمتنوع ارائه میشوند و هیچ گونه نوآوری خاصی در آن ها دیده نمیشود. به علاوه، بیشتر برنامهها به شکلی تولید میشوند که بازتابدهنده تفکرات و ایدئولوژیهای خاصی هستند که ممکن است با نظرات و دیدگاههای مختلف جامعه هماهنگ نباشند. این امر باعث شده که بسیاری از مردم احساس کنند که صدا و سیما به جای نمایاندن واقعیتها، تلاش میکند تا تصویری خاص از جامعه و سیاست را به نمایش بگذارد.
برنامههای تفریحی نیز که زمانی بهعنوان یکی از عوامل جذب مخاطب در تلویزیون شناخته میشدند، در حال حاضر از نظر کیفیت و جذابیت قابل مقایسه با برنامههای مشابه در شبکههای اجتماعی و اینترنت نیستند. بسیاری از برنامههای سرگرمکننده صدا و سیما نه تنها از نظر بصری جذابیت ندارند، بلکه در سطح محتوا نیز فاقد عمق و نوآوری هستند. در نهایت، این وضعیت موجب کاهش رضایت عمومی از برنامههای تلویزیونی و کاهش تمایل مردم به تماشای آنها میشود.
* کنترل و سانسور
یکی از مشکلات اساسی که در سالهای اخیر باعث کاهش محبوبیت صدا و سیما در ایران شده است، مسئله سانسور و کنترل بیش از حد بر روی محتوای تولیدی است. بسیاری از مخاطبان به ویژه در میان نسل جوان، به دنبال رسانههایی هستند که آزادی بیان و آزادی انتخاب در محتوا را به رسمیت بشناسند. اما صدا و سیما به دلیل ساختار خود، تحت فشارهای زیادی برای سانسور محتوا قرار دارد. این سانسورها و محدودیتها باعث شدهاند که بسیاری از برنامهها، فیلمها و مستندها به دلیل اجتناب از موضوعات حساس، فاقد جذابیت و تنوع باشند. این امر نه تنها به کاهش کیفیت محتوا منجر شده، بلکه باعث دلزدگی و بیاعتمادی مردم به رسانه ملی نیز شده است.
برای مثال، در حوزه اخبار و گزارشهای سیاسی، بسیاری از مردم احساس میکنند که صدا و سیما صرفاً یک تصویر یکجانبه از وقایع را به نمایش میگذارد و از پوشش متوازن و دقیق مسائل پرهیز میکند. این وضعیت موجب شده که مردم به رسانههای جایگزینی چون شبکههای خبری بینالمللی یا رسانههای مستقل داخلی رجوع کنند که به نظر میرسد بیشتر به واقعیتها و نظرات متنوع توجه دارند.
*بیاعتمادی به رویکردهای دولتی
طی سال های اخیر به تدریج اعتماد مردم به رسانه ملی را کاهش یافته و باعث شده که مردم از دیدگاههای ارائهشده توسط صدا و سیما به عنوان حقیقتی غیرمستقل و جهتدار اجتناب کنند. در نتیجه، رسانههای مستقلتر و غیردولتی که قادر به ارائه دیدگاههای مختلف و جامعتری هستند، توانستهاند توجه بیشتری از مخاطبان جلب کنند.
*بحران اقتصادی و ناتوانی در بهروز رسانی زیرساختها
از دیگر دلایل کاهش محبوبیت صدا و سیما، بحران اقتصادی در کشور است که بهطور مستقیم بر توانایی این رسانه در بهروز رسانی زیرساختها و فناوریها تأثیر گذاشته است. با توجه به مشکلات اقتصادی و محدودیتهای مالی، صدا و سیما نتوانسته است به اندازه کافی در زمینههای فنی و تکنولوژیکی سرمایهگذاری کند و این مسئله بر کیفیت تولیدات و پخش تلویزیونی تأثیر منفی گذاشته است. بسیاری از برنامهها و پخشهای تلویزیونی در سطح فنی و تصویری دچار مشکلات جدی هستند که این امر موجب نارضایتی بیشتر مخاطبان میشود.
*رقابت با رسانههای نوین
رسانههای نوین مانند اینترنت، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای استریم آنلاین به طور فزایندهای به رقبای جدی صدا و سیما تبدیل شدهاند. این رسانهها از انعطافپذیری بیشتری برخوردارند و میتوانند به سرعت خود را با نیازها و سلایق متنوع مخاطبان تطبیق دهند. به علاوه، رسانههای نوین قادرند محتوای متنوعتری را در اختیار مخاطب قرار دهند، به گونهای که مخاطب میتواند از بین طیف وسیعی از برنامهها و فیلمها انتخاب کند. این رقابت باعث شده که صدا و سیما نتواند نقش پیشین خود را در جذب مخاطب حفظ کند و به تدریج محبوبیت خود را از دست بدهد.
در مجموع باید گفت کاهش محبوبیت صدا و سیما در ایران یک پدیده پیچیده است که نتیجه ترکیب چندین عامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیکی است.
عدم توانایی در همگام شدن با تحولات دیجیتال، ضعف در تولید محتوا و نبود تنوع در برنامهها، سانسور و کنترل شدید، بیاعتمادی به رویکردهای دولتی، بحران اقتصادی و رقابت با رسانههای نوین از جمله عواملی هستند که به این روند منجر شدهاند.
به نظر میرسد که اگر صدا و سیما نتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و تغییرات اساسی در رویکردها و برنامههای خود ایجاد کند، روند کاهش محبوبیت این سازمان ادامه خواهد یافت.