فرهنگی 28 فروردین 1404 - 3 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
زهرا سلطانی

“بامداد خمار” روایتی از عشق ناتمام که هنوز زنده ا‌ست

در میان آثار داستانی عامه‌پسندِ فارسی، رمان بامداد خمار نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی جایگاهی ویژه دارد. اثری که بیش از دو دهه از انتشار آن می‌گذرد، اما هنوز در قفسه‌های کتابخانه‌های خانگی، فروشگاه‌های کتاب و حافظه‌ی احساسی بسیاری از خوانندگان ایرانی حضور پررنگ دارد.

کتاب بامداد خمار

در میان آثار داستانی عامه‌پسندِ فارسی، رمان بامداد خمار نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی جایگاهی ویژه دارد. اثری که بیش از دو دهه از انتشار آن می‌گذرد، اما هنوز در قفسه‌های کتابخانه‌های خانگی، فروشگاه‌های کتاب و حافظه‌ی احساسی بسیاری از خوانندگان ایرانی حضور پررنگ دارد.
داستانی درباره‌ عشق، تفاوت‌های طبقاتی، تصمیم‌گیری و پیامدهای آن؛ اما در عین حال، روایتی ملموس و انسانی که بسیاری از خوانندگان، آن را به نوعی تجربه‌ی زیسته‌ خود دانسته‌اند.

*خلاصه‌ای از داستان
مهین، دختر جوانی از طبقه‌ای مرفه و فرهنگی، دلباخته‌ پسری به نام رحیم می‌شود. پسری از طبقه‌ پایین جامعه، ساده‌زیست و با پیش‌زمینه‌ای کاملاً متفاوت از خانواده‌ مهین. او با وجود مخالفت خانواده‌اش، به عشقش وفادار می‌ماند و با رحیم ازدواج می‌کند؛ اما زندگی مشترک، آن‌گونه که تصور کرده بود، پیش نمی‌رود.
اکنون سال‌ها بعد، مهین پیرزنی‌ست که تصمیم دارد این تجربه‌ی تلخ را با دختری جوان در میان بگذارد؛ دختری که در آستانه تصمیمی مشابه قرار گرفته است. بدین‌گونه، رمان در قالب گفت‌وگویی میان دو نسل، روایت می‌شود.

* بیان صادقانه و زنانه
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این رمان، صداقت و سادگی در روایت احساسات زنانه است. مهین با خواننده‌اش تعارف ندارد. از اشتباهاتش می‌گوید، از پشیمانی‌هایش، از تلخی‌ها و از تصمیمی که با دل گرفت، اما زندگی ثابت کرد که عقل هم باید همراه دل باشد.
همین لحن صمیمی و بی‌تکلف، باعث شد که بسیاری از دختران و زنان، مهین را نزدیک به خود احساس کنند؛ نه به‌عنوان شخصیت داستانی، بلکه به‌مثابه یک آینه.

*روایتی از عشق زمینی، نه رؤیایی
عشق در بامداد خمار نه‌تنها شیرین و پرهیجان نیست، بلکه سراسر واقع‌گرایانه، دردناک و پُر از پیچیدگی‌های عاطفی، فرهنگی و اجتماعی‌ست.
رابطه‌ مهین و رحیم، داستانی نیست که پایان خوش داشته باشد؛ بلکه نمونه‌ای‌ست از هزاران عشقی که به دلیل نادیده‌گرفتن واقعیت‌ها، مسیرشان به ناکامی و تلخی ختم می‌شود. همین جنبه‌ی واقع‌گرایانه، باعث همذات‌پنداری مخاطبان با داستان شده است.

*زبان ساده اما تأثیرگذار
نثر این رمان، برخلاف بسیاری از آثار ادبیِ پیچیده و پرآرایه، ساده، روان و در دسترس است. جمله‌ها کوتاه، احساسی و مستقیم‌اند. این سادگی زبانی، نه نشانه‌ ضعف، بلکه برگ برنده‌ای برای ارتباط با طیف وسیعی از مخاطبان بوده است. حتی کسانی که سابقه‌ مطالعه‌ جدی ندارند، با این رمان ارتباط برقرار می‌کنند.

* نقد اجتماعی از خلال روایت عاطفی
در دل داستان مهین، نقدی عمیق به اختلافات طبقاتی و فرهنگی نهفته است. تفاوت‌هایی که اگرچه در آغاز عشق نادیده گرفته می‌شوند، اما در مسیر زندگی مشترک، با قدرت خود را نشان می‌دهند.
بامداد خمار این واقعیت اجتماعی را نه در قالب شعار، بلکه از زبان تجربه‌ شخصی یک زن روایت می‌کند؛ زنی که با پوست و استخوانش این شکاف طبقاتی را لمس کرده است.

*پایداری اثر در حافظه‌ جمعی جامعه
موفقیت ماندگار این اثر را می‌توان در چند عامل جست‌وجو کرد:
نخست، صداقت در روایت. مهین زنی کامل نیست. اشتباه می‌کند، گاهی ساده‌دلانه می‌اندیشد و گاهی از روی احساس تصمیم می‌گیرد. همین ضعف‌ها، او را انسانی و واقعی کرده‌اند.
دوم، بازنمایی گفت‌وگوی میان نسل‌ها. تقابل نگاه یک زن با تجربه و یک دختر در آستانه تصمیم، زمینه‌ای برای تأمل و گفت‌وگوی درونی برای خواننده فراهم می‌کند.
و سوم، نقد هوشمندانه‌ نهاد خانواده و سنت. بدون آن‌که کتاب به سمت قضاوت یا جانب‌داری برود، از زوایای گوناگون، نقش خانواده در انتخاب‌ها را به چالش می‌کشد.

*چرا هنوز هم «بامداد خمار» خوانده می‌شود؟
چون روراست و صادق است. چون مثل یه آینه ا‌ست که آدم می‌تواند خودش را در آن ببیند. چون به ما نشان می‌دهد که انتخاب‌ها، ساده نیستند. عشق، فقط به خواستن نیست. زندگی مشترک، عقل می‌خواهد. منطق می‌خواهد و بله… گاهی پشیمونی دارد.
اما مهم‌تر از همه این است که این کتاب با دل مردم حرف می‌زند. نه با قشر خاص، نه با زبان سخت، بلکه با واژه‌هایی که در دل کوچه‌ها، در حرف‌های مادرها و در اشک‌های شبانه گفته می‌شوند.

*”بامداد خمار”؛ احساسات زنانه را به رسمیت می‌شناسد
بامداد خمار تنها یک رمان عاشقانه نیست. آینه‌ای‌ست در برابر خواننده که به او اجازه می‌دهد نگاهی دوباره به تصمیم‌های احساسی‌اش بیندازد. رمانی که به‌دور از شعار، احساسات زنانه را به رسمیت می‌شناسد و تجربه‌ای تلخ اما آموزنده را به نسل بعد منتقل می‌کند.
در نهایت، آن‌چه این اثر را در حافظه‌ جمعی ایرانیان ماندگار کرده، نه صرفاً داستانی جذاب، بلکه لحن انسانی، روایت صادقانه و درد مشترکی‌ست که مخاطب در آن بازتاب خود را می‌بیند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *