فرهنگی 18 اردیبهشت 1404 - 2 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر رضا اِجيلی

آیا “موتسارت” توسط رقیب حسودش به قتل رسید؟

“آنتونیو سالیری” معلم “لودویگ‌ وان بتهوون” (آلمانی)، “یوهان نِپوموک هومل” (اتریشی)، “فرانتس پیتر شوبرت” (آلمانی)، “فرانتس لیست” (مجارستانی) و بسیاری از آهنگسازان دیگر بود. وی از قدرتمندترین رقبا و همکاران “ولفگانگ آمادئوس موتسارت” محسوب می شد؛ اما امروزه سالیری را به دایل مسموم کردن موتسارت به یاد می آورند.

دکتر رضا اجيلی

*سالیری کیست
“آنتونیو سالیری” معلم “لودویگ‌ وان بتهوون” (آلمانی)، “یوهان نِپوموک هومل” (اتریشی)، “فرانتس پیتر شوبرت” (آلمانی)، “فرانتس لیست” (مجارستانی) و بسیاری از آهنگسازان دیگر بود. وی از قدرتمندترین رقبا و همکاران “ولفگانگ آمادئوس موتسارت” محسوب می شد؛ اما امروزه سالیری را به دایل مسموم کردن موتسارت به یاد می آورند.
اولین گزارش ها از مرگ موتسارت (۲۷ ژانویه ۱۷۵۶) حکایت از مسمومیت او داشت؛ اما از سالیری نامی به میان نیامد.

*آغازِ پایان نیک نامی سالیری
“كارل ماريا فون وبر” (آهنگساز نامدار آلمانی )، در اوایل سال 1803 هنگام ملاقات با سالیری از این اتهامات مطلع شد و از آن زمان به بعد وبر – که از اقوام همسر موتسارت بود – از هر گونه تماس با سالیری اجتناب کرد. این قطع ارتباط، بیش از پیش به شایعه مسمومیت منتهی به مرگ موتسارت دامن زد.
در تابستان 1822 زمانی که “جواکینو روسینی” (آهنگساز شهیر ایتالیایی) از وین بازدید می کرد، این شایعات را به شوخی با سالیری در میان گذاشت. سال بعد وضعیت سلامتی سالیری بدتر شد و به همراه آن شهرت وی نیز بسیار کم شد.

*اعتراف به قتل و تکذیب آن
سالیری در پاییز 1823 دچار شکست جسمی و روانی شد تا آن جا که در تیمارستان عمومی وین بستری شد و در حالت روحی آشفته حتی چندین بار دست به خودکشی زد و در آخر زبان به کشتن موتسارت باز کرد. این اعتراف به سرعت در سراسر وین پیچید.
به رغم قبول مسئولیت مرگ موتسارت، سالیری متعاقباً به دفاع از خود برخاست و به “ایگناز موشلس”، (آهنگساز برجسته چکسلواکیایی) گفت: «اگر چه این آخرین بیماری من است، اما می توانم با حسن نیت بگویم شایعه مسموم کردن موتسارت، حقیقت ندارد».

*ضربه نهایی به سالیری توسط مطرح ترین شاعر روسیه
شایعه مسمومیت موتسارت در جهان علاقه مند به موسیقی کلاسیک و از جمله در روسیه گسترش یافت. در سال 1830 – پنج سال پس از مرگ سالیری – “الکساندر پوشکین”، (شاعر و نویسنده سرشناس روسی) تراژدی مینیاتوری به نام “موتسارت و سالیری” نوشت که در آن سالیری آشکارا سم را در شیشه موتسارت می ریخت.
در سال 1898 “نیکولای ریمسکی کورساکوف”، (آهنگساز به نام روسی) از درام پوشکین به عنوان مبنایی برای اپرایی به همین نام استفاده کرد.
در تمام این مدت، شهرت موتسارت هم چنان در حال افزایش بود، در حالی که سالیری در گمنامی فرو می رفت و کم تر کسی تمایل داشت شنونده آثار او‌ باشد.
هنگامی که سالیری پس از مدت ها شروع به نوشتن موسیقی کرد، به ناچار با افسانه ای بس بزرگ رو به رو شد که رویارویی با آن غیر ممکن می نمود، و آن “آوازه و شکوه موتسارت” بود.

*رکوئیم و افسانه ها
یکی از جنبه های جالب مرگ موتسارت، روایت هایی است که حول محور آخرین اثر او “رکوئیم” شکل گرفته است. گفته می شود موتسارت در آخرین لحظات زندگی اش، در حالی بر روی این اثر کار می کرد که حتی توانایی نت نویسی هم نداشت. نکته جالب این که سالیری نت های او را می نوشت و موتسارت که روز به روز ضعیف تر و مریض حال تر میشد، احساس می کرد رکوئیم برای مرگ خودش خلق می شود. این موضوع به داستان ها و حکایت های بسیاری دامن زده است.
از آن‌ جا که موتسارت در یک گور گم نام مخصوص تهیدستان دفن شد، بسیاری می پندارند او در زمان مرگش تهیدست بود.
موتسارت یک نابغه تکرار ناشدنی ست که پس از ۳۰۰ سال نام او به عنوان یکی از بزرگ ترین رهبران موسیقی کلاسیک می درخشد و پس از این نیز همواره خواهد درخشید.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *