اگر نرخ این کالا را با همین قیمت محاسبه کنیم، دولت به طور متوسط در هر لیتر ۳۷ هزار تومان به مصرف کنندگان بنزین یارانه پرداخت می کند. با این حساب اگر صاحب خودرویی در ماه صرفاً ۱۰۰ لیتر بنزین مصرف کند، مبلغی حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان یارانه بنزین از دولت دریافت می کند. مبلغی که ریالی از آن هم به ایرانیان فاقد خودرو تعلق نمی گیرد؟! (در یک خانواده مرفه یا طبقه متوسط که همه اعضای خانواده صاحب خودرو شخصی هستند، میزان یارانه سوخت دولت از ماهی ۲۰ میلیون تومان فراتر می رود). البته در زمینه سایر منابع انرژی از قبیل گاز و برق و گازوئیل نیز اوضاع از همین قرار است و تفاوت چندانی با بنزین ندارد.
ارزان ترین نرخ بنزین در میان همسایگان ایران (با دلار ۸۰ هزار تومانی) چیزی حدود ۴۰ هزار تومان به ازای هر لیتر بنزین است.
اگر نرخ این کالا را با همین قیمت محاسبه کنیم، دولت به طور متوسط در هر لیتر ۳۷ هزار تومان به مصرف کنندگان بنزین یارانه پرداخت می کند. با این حساب اگر صاحب خودرویی در ماه صرفاً ۱۰۰ لیتر بنزین مصرف کند، مبلغی حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان یارانه بنزین از دولت دریافت می کند. مبلغی که ریالی از آن هم به ایرانیان فاقد خودرو تعلق نمی گیرد؟! (در یک خانواده مرفه یا طبقه متوسط که همه اعضای خانواده صاحب خودرو شخصی هستند، میزان یارانه سوخت دولت از ماهی ۲۰ میلیون تومان فراتر می رود). البته در زمینه سایر منابع انرژی از قبیل گاز و برق و گازوئیل نیز اوضاع از همین قرار است و تفاوت چندانی با بنزین ندارد.
حداقل حقوق ترکیه در سال گذشته میلادی (۲۰۲۴)، مبلغی حدود ۱۷ هزار لیر این کشور تعیین شده بود. متوسط قیمت ۵۰ لیتر بنزین در ترکیه حدود ۲ هزار لیر این کشور است. این به این معناست که یک کارگر ترکیهای با حداقل حقوق دریافتی میتواند چیزی حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ لیتر بنزین خریداری کند. در ایران حداقل حقوق امسال بالای ۱۰ میلیون تومان تعیین شده است. یک کارگر ایرانی با حداقل حقوق میتواند حدود ۳۵۰۰ لیتر بنزین ۳ هزار تومانی (۷ برابر حداقل حقوق ترکیه) بنزین خریداری نماید.
از سویی، چیزی نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ درصد مردم ایران در روستاها زندگی می کنند که بیش از نیمی از آن خانوارها صاحب خودرو شخصی نیستند و سالی چند بار بیش تر از وسایل نقلیه عمومی هم استفاده نمی کنند. (این درصد در روستاهای برخی استان های محروم مانند خراسان جنوبی و شمالی، کرمان، کهکلیویه و بویر احمد و ایلام گاهی به بالای ۹۰ درصد هم می رسد).
علاوه بر بنزین مصرف و دسترسی این جمعیت به سایر منابع انرژی مانند برق و گاز نیز پایین است و عملاً بهره چندانی از یارانه دولت در حوزه انرژی نصیبشان نمیشود.
بنزین به عنوان کالایی استراتژیک در ایران امروز – درست یا غلط – کارکردی شبیه تنباکو در زمان قاجار، یا آرد در زمان استیلای منحوس قحطی بر کشورمان یافته است. افزودن بر قیمت بنزین، افزایش یک کالای مصرفی ساده مانند نان یا پنیر نیست، بلکه تأثیری به مراتب فراتر از نرخ کالای معمول دارد و تقریباً در همه اجناس و خدمات، اعم از اجاره بهای مسکن و خوراک و پوشاک و… اثر آنی و مستقیم دارد. این جنبه از کارکرد اقتصادی بنزین باعث می شود که با آزاد شدن قیمت آن با احتیاط بیش تری برخورد شود.
در واقع بخشی از جامعه به دلیل شناخت نادرست، برخی به واسطه منافع طبقاتی و برخی دیگر در قامت مافیای سوخت و انرژی، افکار عمومی کشور را در اختیار گرفته و چنان جو امنیتی و سنگینی را رقم زده اند که دولت به خود اجازه فکر کردن به بازار اسف بار انرژی به ویژه بنزین و گازوئیل و گاز سیانجی را هم نمیدهد.
بسیاری از برخورداران از وضع موجود قیمت انرژی بهانه خود را دفاع از طبقات پایین و مستضعف تلقی یا عنوان می کنند؛ اما حتی با یک بررسی و استدلال ساده هم به راحتی قابل اثبات است آنان که بیش ترین انتفاع را از وضعیت امروز قیمت بنزین و گازوئیل میبرند، اول قاچاقچیان سوخت و در وهله بعد اقشار ثروتمند و دهکهای بالای جامعه هستند و آنان که از این خوان گسترده چیزی نصیبشان نمیشود، اقشار فقیر و مستضعف هستند.
دولت میتواند با ابتکارات متعدد مانند پرداخت ۱۰ لیتر بنزین یارانهای به هر شماره کارت ملی یا سیاستهایی از این قبیل، در راستای عادلانه کردن پرداخت یارانه سوخت به تمامی هم میهنان قدم بردارد تا هم از اتلاف بیهوده منابع انرژی جلوگیری کند و هم با افزایش درآمد کشور، ضمن پیشبرد پروژههای عمرانی از طبقات مستضعف نیز حمایت درست و بهتری انجام دهد.