کتاب «موج نوی فرانسه، یک مکتب هنری» اثر میشل ماری، یکی از منابع برجسته برای شناخت و تحلیل یکی از مهمترین جنبشهای سینمایی قرن بیستم است. موج نو یا (Nouvelle Vague) که در دههی 1950 در فرانسه شکل گرفت، نه تنها تحولی اساسی در سینما ایجاد کرد بلکه تأثیرات آن همچنان در فیلمهای معاصر مشهود است. کتاب میشل ماری به بررسی دقیق این جنبش میپردازد و با تحلیل زندگینامهای و حرفهای چهرههای مهم این جریان، تأثیرات آنها بر سینما را به طور جامع بیان میکند. در این نقد قصد داریم نقاط قوت و ضعف این اثر را مورد بررسی قرار دهیم.
زهرا سلطانی
کتاب «موج نوی فرانسه، یک مکتب هنری» اثر میشل ماری، یکی از منابع برجسته برای شناخت و تحلیل یکی از مهمترین جنبشهای سینمایی قرن بیستم است. موج نو یا (Nouvelle Vague) که در دههی 1950 در فرانسه شکل گرفت، نه تنها تحولی اساسی در سینما ایجاد کرد بلکه تأثیرات آن همچنان در فیلمهای معاصر مشهود است. کتاب میشل ماری به بررسی دقیق این جنبش میپردازد و با تحلیل زندگینامهای و حرفهای چهرههای مهم این جریان، تأثیرات آنها بر سینما را به طور جامع بیان میکند. در این نقد قصد داریم نقاط قوت و ضعف این اثر را مورد بررسی قرار دهیم.
*نقاط قوت کتاب
یکی از نقاط قوت برجسته کتاب، پرداختن به تاریخچه و پیشزمینهی حرکت موج نو در فرانسه است. ماری به خوبی توضیح میدهد که چگونه سینمای فرانسه در دهههای 1940 و 1950 از بحرانهایی چون جنگ جهانی دوم و سیطره سینمای هالیوود رنج میبرد. این تحلیل تاریخی موجب درک بهتر چگونگی شکلگیری جنبشی مانند موج نو میشود که به نقد و شکست الگوهای سینمای کلاسیک فرانسه و سینمای هالیوود پرداخت.
*توجه به تأثیرات نظریهپردازان و منتقدان
یکی از ویژگیهای قابل تحسین کتاب، توجه ماری به نقشی است که نظریهپردازان سینمایی همچون آندره بازن و منتقدان نشریه «کایه دو سینما» در شکلگیری موج نو ایفا کردند. کتاب به تحلیل تئوری مولف میپردازد، مفهومی که در این دوران شکل گرفت و به کارگردانها اجازه داد تا آثار خود را نه تنها در چارچوبهای هنری بلکه به عنوان یک اثر شخصی و امضا شده معرفی کنند.
*پرداختن به ویژگیهای نوآورانه سینمای موج نو
یکی از مزایای برجسته کتاب، تبیین دقیق ویژگیهای فنی سینمای موج نو است. ماری در این بخش به بررسی تکنیکهای نوآورانهای چون استفاده از دوربین دستی، تدوین غیرخطی، نورپردازی طبیعی و بازیگران غیرحرفهای میپردازد. این ویژگیها، سینما را از قالبهای سنتی و استودیویی خارج کرده و آن را به یک هنر معاصر و زنده تبدیل کردند.
*دستیابی به تئوری مؤلف
کتاب با تحلیل دقیق مفهوم تئوری مولف و بررسی کارنامه کارگردانهای مهمی چون ژان لوک گدار، فرانسوآ تروفو و کلود شابرول، به خوبی نشان میدهد که چگونه این کارگردانها با داشتن دیدگاههای مستقل و خلاقانه، سینما را از یک صنعت صرف به یک هنر فردی و بیانگر تبدیل کردند.
*نقاط ضعف کتاب
اگرچه ماری به خوبی موج نو را در بستر تاریخی و اجتماعی فرانسه شرح میدهد، اما در برخی بخشها، کتاب به تحلیلهای تطبیقی محدودی با سایر جنبشهای سینمایی معاصر میپردازد. برای نمونه، تحلیل تاثیر موج نو بر سینمای هالیوود یا سینمای ایتالیا در دهههای بعدی میتوانست این اثر را جامعتر و فراگیرتر کند. این ضعف به ویژه برای خوانندگانی که به دنبال تحلیلی مقایسهای و جهانی از تأثیرات موج نو هستند، محسوس خواهد بود.
*کمبود تحلیلهای شخصی و نوآورانه
یکی دیگر از نکات منفی کتاب، فقدان تحلیلهای شخصی و نوآورانهتری است که میتواند از نوشتارهای سایر محققان و منتقدان برجسته سینما گرفته شود. گاهی حس میشود که ماری به تحلیلهای عمومی و رایج تکیه کرده است و از دیدگاههای جدیدتر در مورد موج نو استفاده نکرده است. این مسئله ممکن است برای خوانندگان آشنا به این حوزه، کمی تکراری و خستهکننده باشد.
*عدم پرداخت کافی به جنبههای اجتماعی و سیاسی
در حالی که ماری به تحلیل آثار سینمایی و تکنیکهای فنی سینمای موج نو پرداخته است، اما جنبههای اجتماعی و سیاسی این حرکت سینمایی را کمتر مورد توجه قرار داده است. سینمای موج نو در بسیاری از موارد به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه خود پرداخته است، به ویژه در رابطه با جنگهای استعمارگرانه فرانسه و تحولات اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم. این جنبهها میتوانستند به فهم عمیقتر و جامعتری از سینمای موج نو کمک کنند.
*نگاه محدود به کارگردانهای شناختهشده
در کتاب بیشتر تمرکز بر روی کارگردانهای برجستهای چون ژان لوک گدار، فرانسوآ تروفو و اریک رومر است، اما به سایر کارگردانهای مهم این جنبش، مانند ژاک ریوت و کلود شابرول، به اندازه کافی پرداخته نشده است. این کتاب میتوانست تحلیلهای بیشتری از کارهای دیگر کارگردانها ارائه دهد که کمتر شناخته شدهاند اما نقش مهمی در گسترش موج نو ایفا کردهاند.
کتاب «موج نوی فرانسه، یک مکتب هنری» اثر میشل ماری، به رغم برخی ضعفها، یکی از منابع مفید و ارزشمند برای علاقهمندان به تاریخ سینمای فرانسه و به ویژه جنبش موج نو است. نویسنده با استفاده از تحلیلهای تاریخی و فنی، سینمای موج نو را از جنبههای مختلف بررسی کرده و تحولات آن را به دقت توضیح داده است. در حالی که این اثر میتواند خوانندگان را با ویژگیهای فنی و نظری این مکتب هنری آشنا کند، ولی در بخشهای تحلیل تطبیقی و نگاه به جنبههای اجتماعی و سیاسی، جای کار بیشتری دارد. برای علاقهمندان به سینما، این کتاب میتواند یک نقطه شروع عالی برای شناخت یکی از تحولات بنیادین تاریخ سینما باشد.