اجتماعی 21 خرداد 1404 - 3 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
حمید کاویانی

جامعه ایران و تلاش برای بقا

جامعه را می توان به یک موجود زنده تشبیه کرد؛ موجودی که حیات دارد و دارای جان و کالبد است. از این منظر، قلمروی سرزمینی و سپهر جغرافیایی را می توانیم به کالبد جامعه، و جمع مردمی که در این سرزمین زندگی می کنند را به جان و روان جامعه تعبیر کنیم. جامعه هم مثل هر موجود زنده ای، غریزه بقا دارد و می خواهد زنده بماند، و این چنین است که در مسیر زیستِ تکاملی خود، گزینه های ممکن برای تداوم و بقا را شناسایی می کند، تا در سخت ترین شرایط هم راه و امیدی برای ماندن و ادامه حیات پیدا کند.

حمید کاویانی

جامعه را می توان به یک موجود زنده تشبیه کرد؛ موجودی که حیات دارد و دارای جان و کالبد است. از این منظر، قلمروی سرزمینی و سپهر جغرافیایی را می توانیم به کالبد جامعه، و جمع مردمی که در این سرزمین زندگی می کنند را به جان و روان جامعه تعبیر کنیم.
جامعه هم مثل هر موجود زنده ای، غریزه بقا دارد و می خواهد زنده بماند، و این چنین است که در مسیر زیستِ تکاملی خود، گزینه های ممکن برای تداوم و بقا را شناسایی می کند، تا در سخت ترین شرایط هم راه و امیدی برای ماندن و ادامه حیات پیدا کند.
جامعه ای که از واحدهای انسانی و ذی شعور تشکیل شده، در همه ویژگی های وجودی، تابعی از خصلت های انسانی است. بر همین مبنا، می توان از مفاهیمی مثل احساس و اخلاق جمعی، شعور و خرد جمعی و حتی نوعی ناخودآگاهی جمعی سخن گفت که ریشه در سیر تاریخی و تجربیات گذشته جامعه دارد. مجموعه این عناصر، در کنش ها و واکنش های جامعه تعیین کننده اند و کیفیت و چگونگی ادامه حیات آن را شکل می دهند.
جامعه زمانی شاد و زمانی غمگین می شود؛ گاهی امیدوار است و گاهی نا امید؛ گاهی آرام است، گاهی بی تاب و مضطرب. جامعه یک وقت سکوت می کند، بغض می کند؛ زمانی اما خشمگین است، و در مقطعی حتی ممکن است دست به عصیان بزند.
جامعه گاهی گرم و پُر شور است، پویایی و همسازی و همدلی دارد؛ گاهی هم سرد و افسرده و بی روح می شود‌، انگار که مرده باشد.
جامعه موجودی ثابت و ایستا نیست، و چه به لحاظ حیات درونی و چه در مواجهه با عناصر و عوامل بیرونی، همچنان که به واقعیت شکل می دهد، از واقعیت ها هم تأثیر می پذیرد.
جامعه در برابر حکومت، اگر چه مفهوم و موجودیتی مستقل دارد؛ اما به لحاظ وجودی وابسته و لازم و ملزوم یکدیگرند. جامعه و حیات جمعی بدون یک نظام حکومتی قابل دوام نیست و حکومت هم بدون جامعه و واحد اجتماعی که بر آن حکمرانی کند موضوعیت و امکان وجود ندارد.
حکومت و جامعه در تعامل مستمر و تأثیر متقابل بر هم هستند. در کنار تاریخ، اسطوره ها و ارزش های کهن و نهادی – که از مهم ترین منابع درونیِ پیشران جامعه هستند – یک واحد اجتماعی بیش ترین تأثیر را از حاکمیت مسلط بر خود می گیرد و بی واسطه ترین واکنش رفتاری را هم نسبت به حکومت از خود بروز می دهد.
از زمان شکل گیری دولت / ملت ها و در امتداد عصر حکمرانی های نوین، این ارتباط به قدری تنگاتنگ و مؤثر شده است که حکومت در معنای مدرن آن و به لحاظ تئوریک، به عنوان نماد و نماینده یک ملت، و نوع حکمرانی به معنای خروجیِ فرآیندهای داخلی و عصاره شاخص های درونی یک جامعه تلقی می شود. اما در واقعیت و عمل، کیفیت رابطه حکومت و جامعه را می توان در دو سر یک طیف ارزیابی کرد؛ حکومتی که به زور و قوه قهر مستقر است و کم ترین نسبت را با خواست عمومی و اراده جامعه دارد، یا حکومتی که به تمامی مبتنی بر میل عامه و رضایت عمومی است و موجودیت اش را می توان بازتاب کاملی از اراده ملی دانست.
حکومتی که به زور متکی است، پیوند همدلانه ای با جامعه تحت حکمرانی خود ندارد؛ ارزش ها، رویکردها و الزامات خود ساخته و خود خواسته ای را بر جامعه تحمیل می کند که چه بسا با نیازها و تمايلات غالب مردم متناسب و متناظر نیست و تنها با هدف بقا و تأمین منافع گروه حکمرانان تعریف و تنظیم شده است. اما اگر بقای حکومت و الزامات آن، بقای جامعه و نیازهای طبیعی مردم را تهدید کند، واکنش متقابل، طبیعی و حتمی خواهد بود.
موجودیت جامعه مقدم بر حکومت است، و اگر بنا به تقابل و تضاد موجودیتی بین این دو باشد، آن که در نهایت حذف خواهد شد، حکومت است نه جامعه. قانون طبیعی و مقدر همین است؛ جامعه می ماند، حکومت ها می روند؛ مگر این که به الزامات بقای جامعه و پذیرش تمايل و گرایش عمومی تن دهند، و بقای خود را هم در راستای همین ملزومات و تمايلات تعریف و تنظیم کنند.
جامعه ایرانی اما حال خوشی ندارد. به دلیل سال ها حکمرانی نادرست، کالبد و منابع زیستی اش به مرور تضعیف، تخریب و مستهلک شده، و روح و روان اش آسیب دیده و رنجور است. آن چه در طول چند دهه به عنوان ارزش ها و رویکردهای رسمی و با نگاهی اقلیتی بر جامعه تحمیل شده، با نیازها، ارزش ها و تمايلاتِ به روز شده اکثریت مردم فاصله داشته و روز به روز هم بر عمق این شکاف افزوده شده است.
بر اساس آمار رسمی، غالب شهروندان ایرانی در زیر خط فقر زندگی می کنند و شرایط زیستی برای عموم مردم سخت و دشوار است. جامعه ایرانی سال هاست که در سایه سنگین تحریم و تهدیدهای خارجی تحت فشار قرار دارد و حکومت تا کنون یا ضرورتی برای تغییر این وضعیت ندیده یا توان انجام آن را نداشته است.
سال گذشته و در چنین روزهایی، مسعود پزشکیان به عنوان تنها نامزد مخالف تداوم وضع موجود در انتخابات ریاست جمهوری به شکل غیر منتظره ای تأیید صلاحیت شد و در نهایت هم به پیروزی رسید.
از نظر عده ای که کم هزینه ترین و مطمئن ترین راه تغییر و اصلاح امور کشور را، در اصلاح و تغییر مسیر از درون همین ساختار حکومتی می دانند، مجال دادن به آقای پزشکیان و پذیرفتن او در رأس ساختار اجرایی، تصمیم مشخص نظام برای تغییر روند حکمرانی و در نتیجه ی به بن بست رسیدن روندهای گذشته و ناکارآمدیِ مفرط ناشی از خالص سازی درون حاکمیت بوده است. جامعه ایرانی نسبت به این تغییر واکنشی هوشمندانه و ناشی از نوعی خرد جمعی انجام داد‌؛ عده زیادی به پای صندوق های رأی نیامدند تا همچنان اعتراض و فاصله خود را با سیاست ها، ارزش ها و روندهای حکومتی نشان دهند، و در عین حال جمع موثری هم – به قدرِ پیروزی پزشکیان – در انتخابات شرکت کردند تا نشان دهند اگر حکومت قدمی رو به جلو بردارد و امیدی به اصلاح ایجاد کند، مردم هم به صورت مشروط حاضر به مشارکت و کمک به اصلاح هستند.
در این یک سال اما، اگر چه جلوی برخی تندروی ها و روندهای مخرب گرفته شده یا محدود شده است، اما همچنان بسیاری از گره ها کور مانده و معضلات بسیاری تداوم دارد. زمان برای حاکمیت به سرعت در حال گذر است و معلوم نیست این همراهیِ محدود و سکوت همراه با بُغض جامعه در تحمل وضعیت موجود تا چه وقت امکان تداوم خواهد داشت. اگر بروز خشم متراکم و واکنش ناشی از ناخودآگاه جمعی برای حفظ بقا، بر صبر و تحمل جامعه غلبه کند، نتیجه و سرانجام آن برای هیچ کس قابل پیش بینی نخواهد بود.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *