نوآوران آنلاین-
هیچوقت قصد خرید آیفون نداشتم. زمانی که اولین آیفون در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۰۷ عرضه شد، گوشی سامسونگ A900 Blade را در جیبم داشتم که بهترین کپی این شرکت از نسخه موتورولا RAZR بود. آن زمان سردبیر وبلاگ تکنولوژی NBCUniversal بودم و یکی از خبرنگارانم به نام استوارت والپین، مشغول پوشش خبری عرضه آیفون در یکی از فروشگاههای اپل در نیویورک بود.
به محض باز شدن درب فروشگاه و ورود او به داخل، گوشیام زنگ خورد. استوارت گفت:«اجازه خرید دو گوشی را دارم. میخوای برای تو هم بخرم؟».
قیمت آن گوشی ۶۰۰ دلار بود که در آن زمان که بودجهی من به عنوان وبلاگنویس اجازه خرید گوشیهای ۱۰۰-۲۰۰ دلاری را میداد، مبلغ زیادی بود. مکث کردم، اما تنها برای چند ثانیه.
“آره، یکی برای منم بخر».
بعد از اینکه به یکی از عابربانکهای نزدیک محل کارم مراجعه و مقداری پول برای خرید مدل ۲G برداشت کردم، لحظهای حس پشیمانی و گناه وجودم را فراگرفت. به خصوص زمانی که متوجه شدم با وجود سیستمهای شلوغ اپل و AT&T، فعال کردن گوشی به سه روز پس از خرید آن موکول میشد.
درست کمی بعد از خرید، با گوشی جدیدم به یک مهمانی رفتم. پس از اینکه گوشی را از جیبم در آوردم، همه مثل یک چهره مشهور با من برخورد کردند. همه، حتی کسانی که هیچوقت فکرش را هم نمیکردم، درباره گوشی سوالاتی پرسیدند و دوست داشتند آن را امتحان کنند. از من پرسیدند برنامهی مورد علاقهم کدام مورد است، چقدر بابت گوشی پول پرداخت کردم، و اینکه آیا نیاز است آنها هم بخرند یا نه. غریبههای جلوی بار پیش من آمدند و درباره دستگاهی که در دست داشتم از من سوالاتی پرسیدند، حتی چند نفر برای من نوشیدنی خریدند. این ماجرا حداقل تا ماه سپتامبر ادامه داشت، تا زمانی که اپل قیمت آیفون را تا ۴۰۰ دلار پایین آورد.
اولین آیفون در نوع خود گوشی شگفت انگیزی بود. اما لازم است بگویم نحوه رفتار دیگران با من به عنوان یک هنرپیشه هالیوود هیچ تاثیری در نظر مثبتم درباره گوشی نداشت. از طرفی، مورد توجه قرار گرفتن یکی از دلایلی بود که از استوارت خواستم گوشی را برای من نیز خریداری کند، اما کار کردن با گوشی منحصربفرد بودن آن را به من نشان داد.
از ۲۰۰۷ به بعد، «لوکس بودن» آیفون به مرور رنگ باخته است. با تبدیل شدن این گوشی به پر فروشترین گوشی هوشمند دنیا و شکستن رکوردها، بیشتر و بیشتر از منحصربفرد بودن آن کاسته شده است. زمانی که آیفون میخرید، هیچ تفاوتی با بقیه ندارید؛ یک آدم معمولی هستید.
این گوشی از یک نمایشگر با کیفیت فوقالعاده برخوردار است که تقریبا تا لبههای گوشی کشیده شده . پیشرفتهترین و قدرتمندترین پردازندهی موبایل در این گوشی قرار گرفته که با «موتور عصبی» کار میکند. یکی از پیشرفتهترین دوربینهای تاریخ گوشیهای هوشمند در این گوشی تعبیه شده است؛ دوربینی که به شما اجازه میدهد قفل گوشی را با صورت خود باز کنید، نورپردازیهای حرفهای استودیویی را شبیهسازی کنید و حرکات صورت خود را در یک ایموجی سخنگو به نمایش بگذارید.
خرید iPhone X
تمامی این موارد فوقالعاده به نظر میرسند، اما آیفون X یک فاکتور را دوباره پر رنگ کرده است و آن فاکتور لوکس بودن است. این گوشی همچنین سریع شناخته میشود. اخیرا با در نظر گرفتن چینش لنزهای دوربین به عنوان یک سرنخ، خوانندگان سریعا متوجه شدند که لانس الانوف از Mashable به هنگام نوشتن مطلبی درباره این گوشی از یک آیفون X استفاده میکند. و حتی اگر کسی اتفاقی چشمش به جلوی گوشی بیافتد، نمایشگر و قسمت شکاف بالایی آن نشانگر خوبی برای شناسایی این گوشی هستند.
کمتر برندی بتواند با این گوشی رقابت کند. انجام این مهم نیازمند ترکیبی از طراحی نوآورانهی محصول، بازاریابی قدرتمند و حسن نیت عمومی به برند است. گوگل، سامسونگ، آمازون و حتی مایکروسافت معمولا میتوانند تنها یکی دو مورد از این مولفهها را در محصولات خود بگنجانند. در این مقایسه تنها شرکت تسلا است که تواناییاش در ساخت محصولاتی که به امضای شرکت تبدیل میشوند، به اپل نزدیک است.
با آیفون X، صدای این شرکت از همیشه بلندتر شده است. عرضه در تعداد محدود و قیمت بالا، که هر دو برای بسیاری از محصولات نکته منفی محسوب میشوند، در حقیقت به جذابیت این گوشی افزودهاند. چه کسی دوست دارد به کلوپی وارد شود که همه میتوانند به آن وارد شوند؟ آیا خرید iPhone X منطقی است؟
از نظر بسیاری، تنها چیزی است که آنها را از اپل دلسرد میکند این مورد است: زمینه تحریف واقعیتی که توجه خریداران را به چیزی جلب میکند که در آن یک محصول قبل از مشخص شدن ویژگیهای آن، به یک «نیاز» تبدیل میشود. حربهای در فروش که نشان میدهد شعار «به ما اعتماد کنید» هنوز موجب میشود میلیونها نفر با اشتیاق کارت بانکی خود را از جیب در بیاورند.