نوآوران آنلاین- شاید کمتر کسی را بتوان همتای او در اداره کشور آن هم در شرایط بحرانی دانست. آیتالله در شرایطی که کشور با بحرانهای داخلی و خارجی بسیاری دست و پنجه نرم میکرد، موفق شد وضعیت اقتصادی کشور را بهبود بخشد. از این رو به جرأت میتوان گفت تاریخ ایران شخصیتی همچون آیتالله به خود ندیده و نخواهد دید.
در همین خصوص به گفتوگو با محمود میرلوحی، معاون وزیر کشور اصلاحات و همچنین عضو شورای شهر تهران پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی را «امیرکبیر زمان» لقب دادهاند. به نظر شما چه ویژگی موجب شد تا ایشان را امیرکبیر زمان عنوان کنند؟
امیر کبیر در ایران صدای تغییر و تحول را شنید و اراده کرد که ملت ایران را متناسب با تغییر و تحولات جهانی، به سمت جامعهای مدرن و توسعهیافته سوق دهد، اما متأسفانه در آن دوران اجازه حرکت در راستای توسعه را به او ندادند. در عین حال و با وجود چنین وضعیتی اما امیرکبیر همچنان تلاش کرد و اقداماتی ارزشمند همچون تأسیس دارالفنون از او به یادگار مانده است. او مدیری قاطع، شجاع و با تدبیر بود که توانست اصلاحات بسیاری را در راستای رشد و توسعه کشور به ثمر نشاند. در آن زمان نیروهای تنگنظر و مستبد هرگاه که امیرکبیر حرکتی به سمت توسعه و پیشرفت و تحول در ایران انجام می داد، او را از میدان به در میکردند. امیرکبیر در اوج مظلومیت با ممنوعیت و محدودیتهایی مواجه شد و از انجام تکلیف و برنامههایش بازماند. بسیاری آیتالله هاشمی رفسنجانی را امیرکبیر زمان نامیدند و علت این امر را میتوان در اصلاحات و اقدامات توسعهای او دانست. در زمان مبارزات انقلابی، آیتالله هاشمی یکی از چهرههایی بود که توانست راهبرد مسالمتجویانه امامخمینی(ره) را به مفهوم واقعی کلمه درک کند؛ چه قبل از انقلاب و در راستای مبارزات انقلابی و چه بعد از انقلاب. آیتالله هاشمی در ایران یکی از چهرههای نافذ و مؤثر در مذاکره بودند؛ ایشان و همچنین مرحوم شهید مطهری و بهشتی از جمله چهرههای موفق در زمینه مذاکرات صلحجویانه بودند. مرحوم هاشمی در تمام دوران انقلاب در کنار امام خمینی بودند و زمانی که رادیو ممنوع بود، گزارش هایی از وضعیت جامعه به حضرت امام میدادند و مسائل را خیلی عمیق نگاه میکردند. بعد از انقلاب نیز نقش بسیار مهمی در اداره کشور و سازماندهی نیروها داشتند.
در آن زمان منافقان به قدرت و توان سازماندهی آیتالله هاشمی پی بردند و از این رو درصدد ضربه از این ناحیه برآمدند.
امامخمینی(ره) بسیار تأکید داشتند که مجلس عصاره فضائل ملت و در رأس امور است و آیتالله هاشمی زمانی که در جایگاه ریاست قوه مقننه قرار گرفتند به خوبی به ایفای نقش خود پرداختند و مجلس نیز در آن زمان، قویترین دوران را داشت تا جایی که مهم ترین مسائل کشور یعنی مسأله امریکا و گروگان های امریکایی در سفارت امریکا و یا مسائل جنگ در مجلس رفع میشد. علاوه بر این مرحوم هاشمی نقش برجستهای در اداره کشور در زمان جنگ و همچنین در شکلگیری و قدرتمند شدن سپاه پاسداران داشتند. هر جا که اتفاق مهمی در دهه اول انقلاب افتاده است شاهد هستیم که آیتالله در آنجا حضوری فعال داشتند و نخستین کسی نیز که مورد سوء قصد قرار گرفت، ایشان بودند و این نشان از آن دارد که به نقش با نفوذ و قدرتمند مرحوم هاشمی پی برده بودند. مرحوم هاشمی در زمانی که ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشتند، به خوبی از عهده اداره کشور برآمدند. در زمان جنگ نیز که زیرساخت های کشور به شدت تخریب شده و آسیب های جدی دیده بود، آیتالله هاشمی با تدبیر و نگاه اقتصادی خود به خوبی موفق شدند کشور را به پیش ببرند. اقدامات اصلاحی بسیار خوبی در این زمینه آیتالله انجام دادند که از این رو امیرکبیر زمان لقب گرفتند. به واقع میتوان گفت سازندگی عنوان مناسبی است که به دوران ریاست جمهوری هاشمی اطلاق میشود. بعد از رحلت امام نیز نقش آیتالله در حمایت از رهبری به خوبی نمایان است. ایشان با تمام تواضع در کنار رهبری قرار گرفتند.
شَمّ برنامهریزی و آیندهنگری و توان گفتوگو و مذاکره ایشان و همچنین چابکی فکر و قدرت تحلیل سیاسیشان موجب شد به چنین جایگاهی نائل آمدند. به اعتقاد من هاشمی مدل سیاستمدار برجستهای بود که توان استفاده از فرصتها را داشت و میتوانست آینده را به خوبی پیشبینی و تحلیل کند و برای آینده برنامههای خوب داشته باشد.
آیتالله هاشمی اعتقاد داشتند که ولایتمداری و ولایتمعاشی دو مقوله جدا هستند. ایشان همواره ولایتمدار بودند و از سفره انقلاب نصیبی نبردند. درخصوص این بُعد از شخصیت ایشان بفرمایید.
برخی تصور میکردند که با توزیع فقر میتوان جامعه را به سمت عدالت سوق داد، اما آیتالله هاشمی قبل از انقلاب در قم به ساختوساز پرداختند و منابع مالی خود را صرف هزینههای طلاب و مبارزان میکردند. همین فکر و اندیشه را نیز در جایگاه ریاست جمهوری و ریاست مجلس داشتند؛ به این معنا که با تنگنظری و ریاضت به شدت مخالف بودند و همین موجب شد متأسفانه توسط زهدفروشان و ریاکاران مورد هجوم قرار گیرند؛ بسیاری از آنها حملههای بیحدوحصری به مرحوم هاشمی کردند، اما ایشان چون بنای ریاکاری نداشتند به روی خود نمیآوردند. توهینها و تهمتهای بسیار ناروایی در حق آیتالله هاشمی و خانواده ایشان مطرح شد، اما ایشان به دور از افراط و تفریط همچون همیشه شکیبایی و صبوری پیشه کردند. ولایتمداری به معنای عدل و کارشناسی و مبانی دینی و عدالت و صداقت است، اما متأسفانه برخی که مرحوم هاشمی را رقیب خود میدیدند، تلاش کردند با تخریب و توهین، ایشان را از میدان به درکنند و متأسفانه علیه آیتالله هاشمی ظلمهای بسیاری صورت گرفت. آیتالله هاشمی نزدیکترین شخص از نظر فکری به امام خمینی(ره) بودند، اما طی سالهای اخیر کسانی پرچم ولایت را برداشتند که بیشترین لطمات را به نظام و انقلاب وارد کردند.
طی روزهای اخیر متأسفانه اعتراضاتی را در قالب تجمعاتی در شهرهای مختلف کشور شاهد بودیم. به نظر شما اگر آیتالله هاشمی اکنون در میان ما بودند، باتوجه به اینکه تدبیر و سعهصدر و تفکر و اندیشه اعتدالیشان همواره موجب آرامش مردم میشد، حضورشان تا چه حد در کاهش مشکلات تأثیر داشت؟
آیتالله هاشمی همواره شناخت جامعی از مسائل جامعه ایران داشتند و اگر اکنون در میان ما بودند، به خوبی به ریشهیابی مسائل اخیر و رفع آن میپرداختند. ایشان در دفاع از انقلاب و اصل نظام و تمامیت ارضی کشور بسیار جدی و قاطع و بدون تأمل موضعگیری میکردند، اما مردم را نیز اصل و اساس جامعه میدانستند. ایشان همچنین از خودی و غیرخودی کردن جامعه پرهیز میکردند و همین امر موجب شد که شخصیتی نافذ در میان مردم باشند. ایشان قدرت با نفوذی در میان مردم بودند و سخنانشان موجب آرامش میشد، اگر اکنون بودند قطعاً شاهد نقش مؤثرشان در شنیدن صدای مردم توسط مسؤولان بودیم و همچنین در ایجاد آرامش در میان مردم مردم نقش مؤثری داشتند. ایشان مرز مشخصی میان انتقاد و اعتراض و اظهارنظر قائل بودند و اعتراض و انتقاد را به رسمیت میشناختند و به معنای دشمنی با نظام نمیدانستند. از این رو ضروری است که مسؤولان پیام اعتراض مردم را بشنوند و اعتراض را به منزله دشمنی با نظام و حکومت ندادند.