نوآوران آنلاین- دکتر فاطمه منفرد پویا درباره اختلال شخصیت مرزی با بیان اینکه این نوع اختلال نوعی از بیماری اسکیزوفرنی است اما خود اسکیزوفرنی نیست، گفت: تفاوت اسکیزوفرنی و شخصیت مرزی در این است که دنیای اسکیزوفرنها از واقعیت قطع میشود و به دلیل توهم شدیدی که دارند واقعیتها را نمیبینند اما مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی میتوانند به زندگی عادی ادامه دهند و با دارو درمانی ثبات شخصیت مییابند.
وی با اشاره به بیثباتی روابط میان فردی مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، توضیح داد:این گروه، آدمها را سفید و سیاه میبینند یعنی از نظر آنها آدمها یا خیلی خوب هستند یا خیلی بد و حد وسط ندارند در حالی که افراد عادی میدانند که همه هم عیب دارند هم حسن اما درباره مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی به این صورت نیست لذا روابط میان فردی این گروه همواره در حالت آشوب است.
این روانشناس سلامت شرایط این افراد در روابط عاشقانه بسیار بدتر میشود، اظهار کرد: وقتی افراد معمولی عاشق میشوند به دلیل تغییرات هورمونی مغزشان از حالت ثبات خارج میشود به عبارت دیگر بیثباتی در رفتار و احساس از ویژگیهایی عاشقی است این در حالیست که افراد دارای عادی اختلال شخصیت مرزی که درحالت عادی نیز ثبات ندارند در حالت عشق شرایط بدتری یافته و حتی خشمهای بیشتری را تجربه میکنند، اقدام به خودکشی، رفتارهای تکانشی ، و رفتارهای خودویرانگری مانند خودزنی، موکندن، کندن ناخنها و جویدن افراطی آنها از ویژگیهای این اختلال شخصیت بهویژه در حالت عاشقی است.
وی با بیان اینکه مبتلایان به این اختلال بیش از دیگران دست به خودکشی نمایشی میزنند هرچند که در مواقعی نیز واقعا دست به خودکشی میزنند، عنوان کرد: این افراد یک جدایی کوتاه مدت واقعبینانه را نیز نمیتوانند تحمل کنند و تحلیلهای فاجعهآمیزی از اینگونه مسائل میکنند، این افراد در نهایت به جایی میرسند که فکر میکنند، هیچ کس آنها را دوست نداشته و همه میخواهند ازشان جدا شوند.
به گفته منفرد پویا نکته کلیدی در این اختلال ترس از طرد و ترک است و به همین علت این افراد به خودشان و اطرافیانشان آسیب میزنند.
وی خاطرنشان کرد: این اختلال علل مختلفی دارد ، یکی از این علل ژنتیکی و مغزی است که در دستگاه امآرآی و با نوار مغزی قابل تشخیص است زیرا ساختار مغزی این افراد متفاوت از افراد عادی است، همچنین افرادی که مبتلا به این اختلال هستند معمولا سابقه خانوادگی دارند.
این روانشناس سلامت افزود: برای ابتلا به این اختلال برخی مسائل روانشناختی نیز وجود دارد، به عنوان مثال دوران کودکی سخت و بیثباتی بهخصوص در سه سال اول زندگی و بیثباتی رفتاری مادر، از مهمترین عواملی هستند که میتوانند این اختلال را در فرد ایجاد کنند.
وی عدم دلبستگی ایمن را از عوامل مهم در ابتلا به این اختلال عنوان کرد و گفت: این حس از ۱۰ تا ۱۸ ماهگی در کودک تشکیل میشود برای جلوگیری از ایجاد این حالت ما به خانواده میگوییم که مسئول مراقبت از کودک تغییر نکرده و تا حد امکان خود مادر این از کودک مراقبت کند زیرا وقتی کودک را در مهد یا نزد کسی دیگری میگذاریم او فکر میکند وقتی کسی رفت برای همیشه رفته است.
منفرد پویا تاکید کرد: نیازهای عاطفی و جسمی کودک باید تا ۱۸ ماهگی بدون هیچ وقفهای تامین شود زیرا منطق در این سن هنوز شکل نگرفته است بنابراین اگر این نیازها تامین شود کودک جهان را محلی امن میداند واگر انجام نشود دلبستگی ناایمن شکل میگیرد.
وی با تاکید براینکه درگیری والدین با یکدیگر باعث میشود کودک احساس اضطراب کرده و فکر کند آنها را از دست میدهد، اضافه کرد: همچنین تنبیه کودک و بیتوجهی به احساسات او باعث ایجاد احساس پوچی در وی شده و زمینه ابتلا کودک به اختلال شخصیت مرزی را فراهم میکند.
این روانشناس با بیان اینکه این افراد رفتارهای پرخطر و هیجانی زیادی دارند، اظهار کرد: دارودرمانی و رواندرمانی راهکارهای درمان این بیماری است که روان درمانی حداقل ۱۲ جلسه نیاز دارد، زیرا در هر جلسه درمان یک تکنیک جدید به فرد آموزش داده میشود که باید تا جلسه بعد آن را انجام دهد.
وی ادامه داد: در این فرایند روانشناس روی افکار خودآیند منفی بیمار کار کرده و خطاها را میگیرد و خطاهای شناختی و باورها و عقاید خطای بیمار را که باعث ایجاد افکار منفی در وی میشود به چالش میکشد ،نام این روش درمانی دیبیرتی یا روش دیالکتیک است که در درمان فرد بسیار تاثیر گذار است، اگر این دو روش مکمل هم باشند سرعت بهبود زیاد میشود.