سرویس سیاسی
نوآوران آنلاین-متن یادداشت بدین شرح است: نامه مورخ ٣٠بهمن ٩٦ دکتر احمدى نژاد به مقام معظم رهبرى هرچند که ارزش پاسخ ندارد و بهترین جواب به آن خاموشى است اما چه بسا سکوت وزراى ایشان از منظر عده اى تلقى به تائید شودونیز ازباب اتمام حجت براى نیروهاى ولایتمدارى که هنوز با حسن ظن این همه توهم آفرینی راکه گاه به تصریح و گاه به کنایه صورت می گیرد حمل برصحت می کنند، لازم دانستم اندکی ازبسیاررابه رشته تحریر درآورم. امید که رضای حق درآن باشد. ای کاش احمدی نژاد خودشگفتى، خودشیفتگی، خود برتربینی واشتباه محاسباتی راکنار می گذاشت و به سخن صادقانه و خیرخواهانه خادمان واقعی ملت دردولت نهم ودهم وجبهه انقلاب گوش فرا می داد و یا درسهای اخلاق عالم ربانی مرحوم آیت الله حائری شیرازی درجلسات چهارشنبه دولت راکه جلابخش قلبها و امیدبخش دلها برای سعی و مجاهدت بیشتر و استقامت و پایمردی خالصانه تربود، مرور می کرد ویا به نزد هر روحانی فاضل و استاداخلاقی که قبول دارد، می رفت ونظرات وحالات خودراعرضه می کردتا ببیند به چه میزان ازاندیشه های اسلام ناب ،مکرمتهای اخلاقی و تعادل روحی فاصله گرفته است! براى غالب کسانی که با افکاروروحیات احمدی نژاد مخصوصا ازدولت دهم به بعد آشنایند گام نهادن وی درکژراهه ای که به ناکجاآباد ختم می شودتاحدود زیادی قابل پیش بینی بود،البته شاید انتظار نداشتند سرعت حرکت به سوی پرتگاه تااین حدباشدو ازشیوه تجدیدنظرطلبان وره گم کردگانی گرته برداری کندکه یکایک سرشان به سنگ خورده و مخالف خوانی و عنادشان، هرگز در عزم و اراده ملت نسبت به تداوم راه امام عظیم الشان وشهدا وتبعیت ازرهبری بزرگوار خللی ایجادنکرده و تنها ارمغان آن برایشان خسران عظیم جداشدن از قافله انقلاب و هم سنگر شدن بارهزنان وتبهکاران بوده است؛و بارها صحت این سخن نغز مرحوم آیت الله طالقانی اثبات شده که "هرکس دربرابراین انقلاب بایستد هلاک می شود". بعداز ماجراهایی چون معاون اولی مشایی،خانه نشینی، تنش زایی با دیگرقوا و نهادها، حاشیه سازى و نظریه پردازی درمباحث اعتقادی وفرهنگی،کاندیداتوری ریاست جمهوری و بست نشینی اینک احمدی نژادپاجای پای قدرت طلبان وتمامیت خواهانى گذارده که ازسابقه مبارزاتی، جایگاه علمی، وزانت وپایگاه حزبی ورسانه ای بیشتری نسبت به وى برخورداربودند وبامواضع خوددرمقابله با امام ورهبری توانستند حمایت فرامرزی گسترده ای راجلب نمایندامااین استحاله وارتجاع، جز ملکوک کردن چهره آنان وزیان دنیوی واخروی عایدی برایشان نداشت و مع الأسف احمدی نژاد بدون ذره ای عبرت گیری ودرس آموزی از سرنوشت گذشتگان،شتابان کجراهه طی شده راباتشویق وتحسین زائدالوصف حلقه پیرامونی واخیرا رسانه های وابسته به سرویس های جاسوسی بیگانه طی می کند ولحظه ای به انذارقرآنی "أین تذهبون" نمی اندیشد. گویی سماجت می ورزدکه دراین وادی هم رکوردار شود وهرچه سریعتر زحمات طاقت فرسای وخدمات ارزنده گذشته راهدردهد واقدامات نیک خودراحبط وتباه سازد! وبه حیثیت بزرگان ومتدینینی که بخاطر مشی انقلابی،عدالت خواهی،ساده زیستی، مجاهدت وپرکاری،خدمت به مردم و ولایت پذیری ازوی حمایت کرده بودندضربه بزند، لابد دیگى که برای اونمی جوشد برای هیچ کس نباید بجوشد! از طرفی با این عملیات انتحاری به غربگرایان و کدخداباوران فرصت می دهد که به ملامت برخیزند و قانون شکنی، فتنه انگیزی،بی عملی و ناکارآمدی خودرا تحت الشعاع قراردهند و به ناروا و دروغ باعملیات روانی و رسانه ای توپ تقصیر و جفای درحق نظام را به زمین نیروهای انقلابی و ولایی بیندازند. مضمون نامه احمدی نژاد در وهله اول درتناقض و تضاد آشکار با مواضع ۴ دهه گذشته خود ایشان است،برای نمونه وی به عنوان مدیر ارشد نظام در سطوح مختلف استانداری، شهرداری وریاست جمهوری به طور مستقیم یا با واسطه سازوکار فعلی انتخابات برگزیده شده و خود نیز مجری برگزاری انتخابات متعددبوده است؛ حال چه اتفاقی جزکناررفتن ایشان ازمناصب رخ داده که فیلش یاد عملیات روانی علیه نظام با اسم رمزانتخابات آزادو عارى ازمهندسی کرده است! برمبنای "اقرار العقلاءعلی انفسهم جایز" اگر این مدعیات درست باشد تمام مسئولیتها و جایگاههایی که داشته غیرقابل قبول است که البته درواقع چنین نیست ولی بهرحال لازمه این آسمان وریسمان بهم بافتنها و موهومات جز این نیست. از احمدی نژاد که خود را "عقل کل" می پندارد انتظار می رفت باهم اندیشی حلقه خاص و اصحاب پشت پرده، درمخالف خوانی علنی با نظام ، حداقل حرف تازه ومنحصربه فردی می زدوگرنه تکرارحرف سلطنت طلبان، منافقین و بدخواهان نظام اسلامی در۳۹ سال گذشته علاوه برآن که سخیف ومشمئزکننده است مضحک وناشیانه به نظرمی رسد. آیا صرفا به دلیل ناخوشایند دانستن نتیجه رای مردم ومنتقدویامخالف رئیس جمهور و یا ترکیب مجلس ورئیس آن بودن می توان فرمان انتخابات زودهنگام صادرکرد؟ آیارهبرحکیم ومقتدرنظام اجازه می دهد به این سادگی حق الناس نادیده گرفته شود؟ این زیاده خواهى بامطالبه نامعقول قانون شکنان در سال٨٨ چه تفاوتى دارد؟ بدیهی است درانتخابات ریاست جمهوری بالغ بر۱۶ میلیون نفرموافق آقای روحانی نبودندوچندمیلیون نفرهم درانتخابات شرکت نکردند اما آیا این سبب می شود که به روال قانونی احترام نگذارند؟ البته اگرشرایط کشوربه گونه ای حادوبحرانی شودکه نیازبه یک جراحی دردناک باشد درآن صورت هم باید راهکار قانون اساسی رامدنظر داشت یعنی نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور رای دهند و رهبری تائیدنماید تا انتخابات قبل ازموعد برگزار شود وگرنه با تقاضای یک نفر به علاوه حواریونش نمی توان روسای سه قوه راعزل کرد و لابد در نامه های بعدی این پیشنهاد مطرح می شودکه احمدی نژاد رئیس جمهور ودو یارغارش یکی رئیس مجلس ودیگری رئیس قوه قضائیه گردد! نکته دیگراینکه تقاضای تجدیدنظر دریک حکم در دستگاه قضایی روندقانونی، منطقی وپذیرفته شده ای دارد؛دادگاه تجدیدنظر ودیگر مراحل رسیدگی لحاظ شده که می تواندمانع تضییع حق گردد، اماطرح من درآوردی" مرجع مستقل" برای تبرئه مجرمان و تضییع کنندگان بیت المال دیگرچه صیغه ای است؟ و مبنای عقلی، شرعی وحقوقی آن چیست ؟ برفرض وجوداین نهادجدید،اگروی وهمپالکی هایش به رای مرجع مستقل هم تمکین نکردندتکلیف چیست؟آیا این قصه بایدسر دراز داشته باشد ومرجع مستقل شماره۲و۳و...تشکیل شود؟ فلیتسلسل! آقای احمدی نژاد خوب است یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران بزند. ای کاش ایشان قادر بود دفتر خود رابه خوبی اداره کند بعد به بزرگان نظام رهنمود افاضه نماید. وی که با میدان دادن به افراد بی مایه موجب طرد یاران قدیمی اول انقلاب و دوران جبهه و جنگ شده به گونه ای که درحال حاضر از وزرای دولت نهم و دهم حتی به عددانگشتان یک دست هم حاضربه دفاع ازمضمون این سیاه نامه نیستند چگونه از لزوم تغییردردفتر رهبری منزه نظام سخن می گوید؟ زهی شرمساری! به می پرستی ازآن نقش خودبرآب زدم که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن مسلما اگر روحیه عجب وغرور و"خودقطب عالم پنداری" دراحمدی نژاد نبود و اطرافیان سبک سر به این رذائل دامن نمی زدندوآتش بیارمعرکه نمی شدند در انتخابات سال ۹۲، ۹۴ و۹۶ چنین نتایجی حاصل نمی شدکه امروز مردم بامشکلات عدیده معیشتی مواجه باشند. ای کاش احمدی نژاد نیم نگاهی به عملکردومواضع تخریبی خود نسبت به نیروهای انقلاب داشت تامتوجه شود نتیجه فعالیتهای تخریبی ویکدنگی هایش، سبدرای چه طیف هایی راسنگین کرده است؟ اگراین همه خوش خدمتی به جریان افراطی اصلاحات و این همه خودرابه درو دیوارزدنها نفعی دنیوی برای وی داشت ازنگاه سوداگری مادی توجیهی داشت امابه نظر می رسد ادامه این خط مشی نصیبی جز" خسرالدنیا والاخره" نخواهد داشت. در داخل و خارج مخالفان پروپاقرص سابق وی به این چرخش وخوش رقصی ها وقعی نمی نهندوملحق شدن وی به صف مخالفان رادیرهنگام تلقی می کنندوالبته آتش تهیه سنگینی برای بنگاههای اغواگر BBC، صدای آمریکا، اسرائیل، منافقین، تفاله های دربار پهلوی ودیگر عناصر ضدنظام فراهم می کند و مستمسک دیگری به دست غربیها به سرکردگی شیطان بزرگ می دهد تا تحریم ها وفشارهای به اصطلاح حقوق بشری را افزون نمایند. احمدی نژاد در نامه خود، خواهان آزادی مجرمان و زندانیان تحت عناوین مختلف شده است، آیا بهتر نبود قبل از نشر چنین محتوایی، فقط یک حقوقدان مرقومه کذایی رامی خواندو گوشزد می کرد درهیچ کشوری برای کسانی که علیه حاکمیت شمشیر را از رو ببندند، فرش قرمز پهن نمی کنند و هورا نمی کشند، حال چگونه در نظامى که حاصل خون بیش از۲۲۰ هزار شهید است ساده لوحانه نظاره گر تخریب ارکان نظام، ساماندهی آشوب وبلوا، جاسوسی واقدامات ضدامنیتی ومصالح ملی باشندو به مرتکبین نازکتراز گل نگویند؟! احمدی نژاد بااعتمادبنفس وخودپسندی وصف ناشدنی درپایان سیاه مشق کپی برداری شده، متقاضی اجرای صحیح وسریع فرمایشات! خودشده واکنون بابیش فعالی تمام منتظراست تا منویات بعدی را ارائه نماید. انگارهمگان برای افاضات درربار ایشان لحظه شماری می کنندو وی را ناجی قبل ازمنجی موعود می دانند. ظاهرادرعالم خواب ویا بیداری همراه با خلسه، هاتفی به احمدی نژاد ندا داده که ازعمر جمهورى اسلامی چند صباحی بیش باقی نمانده ودرآینده کسی می تواند فرمانروای مطلق العنان ایران شودکه جسورانه تر نقش اپوزیسیون را ایفا کند! امامنادی کم حافظه فراموش کرده که از فردای پیروزی انقلاب، همواره شاه دوستان و براندازان وعده ۳ ماهه و۶ ماهه تغییرحکومت به چاکران ودنباله روان داده اند درحالیکه بتدریج دراین ۴ دهه نسل اولشان رهسپار دوزخ شده اند وهرگز این خواب پریشان واضغاث احلام تعبیرنشده است و به فضل الهی نخواهد شد. دراین مدت اربابانشان هم نتوانستند غلطی بکنند واقدامات مذبوحانه ازجمله کودتاها، منازعات ودرگیریهای قومی ومذهبی، جنگ ، انقلاب مخملین واغتشاشات هم کارساز نبوده است ودر۲۲ بهمن امسال مردم شریف ایران علیرغم مشکلات معیشتی، درتظاهراتی باشکوه و بی بدیل یکبار دیگربا آرمانهای امام ورهبری مقتدر و مظلوم تجدیدمیثاق کردند ومدعیان رفراندوم برای تعیین نوع نظام را بر سرجای خود نشاندند، وبه همه وادادگان هشداردادندکه دست ازخیمه شب بازیها بردارند ومطمئن باشندباعنایت الهی و مجاهدت نیروهای مخلص وپشتیبانی مردم فداکار، موانع یکی بعدازدیگری ازسر راه بر داشته خواهدشدو زمینه ظهور توسط منتظران واقعی حضرت ( ونه مدعیان دروغین) فراهم خواهدشد. از باب «فذکر إن نفعت الذکری» این توصیه امیر بیان را یادآور میشوم که «رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره». حالا که هر دم از این باغ بری میرسد و هرچه زمان می گذرد احمدینژاد پا از گلیم خود فراتر گذارده و جسارت علیه نظام را پیشه خود ساخته، بایدبداند که اگرنیروهای مؤمن و ولایی تاکنون بخاطرمصالح عالیتر و رعایت جوانب اخلاقی ازجمله: به پیرمیکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می وگفت عیب پوشیدن لب فروبسته اند دیگر بیش از این خویشتنداری و پرده پوشی نخواهند کرد و به وظیفه انقلابی خود در روشنگری اذهان عمومی عمل خواهند کرد. البته هنوز هم دعا میکنیم که ایشان حد و حدود خود را بشناسد و از صف عنادورزان جدا شودو متوجه باشد در شرایطی که استکبار جهانی تمام قد رویاروی نظام اسلامی ایستاده وبانقض برجام به تعهدات خودعمل نکرده است و در داخل نیز دیگرحنای دلدادگان غرب رنگی ندارد و مردم دیگر به گفتار درمانی و وعده درمانی کارگزاران ضعیفالنفس بیاعتنا شدهاند، این جنجالآفرینیها تنها به نفع آنان یعنى جبهه رقیب اعم ازاصلاح طلبان ، کارگزاران واعتدالیون است که بهجای پاسخگویی نسبت به عملکرد بسیارضعیف خود مفری برای رهایی پیدا میکنند تا چند صباحی بیشتر بتوانند با عوامفریبی بر مرکب قدرت سوار باشند. آخرین نکته، موعظه قرآنی «فأعتبروا یا أولى الأبصار» است. اگر از تاریخ انبیاء و ماجرای بلعم باعوراها و یا تاریخ صدر اسلام و یاران سست عنصری که در برابر امام معصوم ایستادند درس نمیگیریم ، دست کم نگاهی گذرا به تاریخ بعد از انقلاب داشته باشیم و سرنوشت امثال بنیصدر را که کتاب «کیش شخصیت» نوشت ولی خود دچار غرور و "خود حقپنداری" شدوبانکبت وخوارى درلباس وسیماى زنانه ازکشورفرارى شد. آرى فراموش نکنیم که در سیاستورزی مرز خدمت و خیانت بسیار ظریف است. چه بسا افرادی تصور میکنند که کارشان نیک و صواب است ولی در شمار زیانکارترین مردم هستند. «قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالا ألذین ضل سعیهم فی الحیاةالدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا» (کهف، ۱۰۳ و ۱۰۴). به هرتقدیر بنابر وظیفه شرعی شمهای از آنچه گفتنی بود بیان کردم به امید اینکه اثربخش باشد هرچند که بسیاری از دوستان معتقدند «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» ولی بههرحال نمیتوان تماشاچی این اجحاف و انحراف بود. در خاتمه خطاب به دکتر احمدینژاد بایدگفت:آرزوی قلبی مااین است که شماهمواره سربازنظام ورهبری وخادم ملت باشیدنه همنوابا ساختارشکنان پایه های نظام اسلامی رابه چالش بکشید؛آنچه بیان شدتلنگری ازسردردودلسوزی بودوبه گفته سعدى علیه الرحمة: «من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر وخواه ملال». والسلام علی من إتبع الهدی دکترسیدمحمدحسینی وزیرفرهنگ وارشاداسلامی دولت دهم دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی