نوآوران آنلاین-جنازه رکسانا، دختر ایرانی، یک سال قبل در ساختمانی نیمه کاره پیدا شد. هرچند در ابتدا هویت رکسانا برای پلیس مشخص نبود، اما زمانی که خانواده او به مأموران شکایت کرده و عنوان کردند که رکسانا گم شده و مشخصات او را دادند، مأموران احتمال دادند جسد پیداشده در ساختمان نیمه کاره متعلق به رکسانا باشد. با شناسایی جسد از سوی خانواده دختر، تحقیقات برای مشخص شدن علت این قتل و دستگیری قاتل آغاز شد.
خانواده رکسانا به مأموران گفتند نمی دانند چه اتفاقی افتاده و چرا رکسانا کشته شده است. او دختر آرامی بود و دشمنی نداشت. یکی از اعضای خانواده قربانی به مأموران گفت: رکسانا مدتی بود که یک مزاحم تلفنی داشت و نمی خواست موضوع را به پدر و مادرش بگوید، اما جوانی به نام کریم مدتی بود که رکسانا را تعقیب می کرد و می گفت: او را دوست دارد.
رکسانا به خاطر اینکه پسر جوان افغانستانی بود و وضعیت خوبی نداشت و همچنین اطمینان داشت که پدر و مادرش هم به ازدواج آن ها رضایت نمی دهند از آن پسر خواست تا دیگر به او زنگ نزند، اما او راضی نمی شد و مرتب با رکسانا ارتباط برقرار می کرد و به تلفنش زنگ می زد. من نمی دانم کریم در این قتل نقش داشته یا نه، اما تنها کسی که این اواخر رکسانا با او درگیری داشت کریم بود.
در ادامه، پلیس با بررسی تماس های تلفنی دختر جوان به ارتباط تلفنی وی با کریم پی برد و به ردیابی او پرداخت، اما یافته های پلیس نشان داد کریم که تا چند روز قبل در ساختمان نیمه سازی که جسد رکسانا پیدا شده، کارگر بوده، هم زمان با کشته شدن دختر جوان به محل نامعلومی گریخته است. به این ترتیب فرضیه جنایت از سوی کریم قوت گرفت و او یک هفته بعد درحالی که قصد خروج از کشور را داشت بازداشت شد.
مرد جوان به قتل اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: حدود هشت ماه قبل با رکسانا در خیابان آشنا شدم. چهره من با چهره معمول افغانستانی ها متفاوت است، به همین خاطر سعی کردم صادقانه صحبت کنم. من به او گفتم افغانستانی هستم و در ساختمانی نیمه کاره، کار می کنم.
او هم قبول کرد تا با هم رابطه دوستانه داشته باشیم. رکسانا در مدت این هشت ماه حدود ۲۸ میلیون تومان به بهانه های مختلف از من پول گرفت. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم و قرار بود به زودی به خواستگاری اش بروم، اما یک باره از ازدواج با من منصرف شد. رکسانا می گفت: خودش کار مناسبی پیدا کرده و ماهانه دو میلیون تومان حقوق دارد.
به همین خاطر دلیلی برای ازدواج با من ندارد. او می خواست رابطه دوستانه اش را با من به هم بزند و می گفت: پدر و مادرش هم به این ازدواج رضایت نخواهند داد. این مرد ادامه داد: من بار ها از او خواستم اجازه دهد به خواستگاری اش بروم، اما قبول نکرد. به همین خاطر یک روز او را به محل کارم دعوت کردم. با او جدی صحبت کردم و گفتم حالا که با من ازدواج نمی کند و عشقم را نادیده می گیرد، باید ۲۸ میلیون تومان مرا پس دهد، در غیر این صورت او را می کشم. او با خونسردی جوابم را داد و گفت: هر کاری می خواهم انجام دهم.
رفتار های سرد رکسانا باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم و با چاقو به جانش بیفتم. او می دانست چقدر دوستش دارم و به همین خاطر فکر می کرد هر رفتاری که می خواهد می تواند با من بکند. من چند ضربه چاقو به او زدم، ولی وقتی غرق خون روی زمین افتاد و جان سپرد، پشیمان شدم. من خیلی ترسیده بودم، به همین خاطر وسایلم را جمع و ساختمان نیمه ساز را ترک کردم و به سمت مرز رفتم تا ایران را ترک کنم، اما دستگیر شدم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.