نوآوران آنلاین-ترانه 17 ساله در حالی که از شدت ترس می لرزید به بازپرس پرونده گفت: یک روز که با برادر کوچک ترم برای خرید کتاب رفته بودیم، پسر جوانی شماره تلفنی را که روی کاغذ نوشته بود، جلوی پای من انداخت و با دوچرخه فرار Escape کرد. آن روز برادرم شماره تلفن را برداشت و در حالی که به شدت عصبانی شده بود به من تهمت زد که با آن پسر جوان ارتباط دارم. هرچه قسم خوردم که من او را نمی شناسم برادرم قبول نکرد.
این دختر جوان ادامه داد: وقتی به خانه بازگشتیم او ماجرای شماره تلفن را برای دو برادر دیگرم تعریف کرد. از آن روز به بعد برادرانم به چشم یک انسان فاسد به من نگاه می کردند. به خاطر این موضوع سال اول دبیرستان ترک تحصیل کردم و تمام اوقاتم را در منزل می گذراندم.
وی بیان کرد: یک روز به خاطر شیشه ادکلنی که یکی از دوستانم به من هدیه داده بود کتک مفصلی خوردم، این بود که از خانه فرار کردم و یک شب را در پارک خوابیدم. روز بعد مرد میانسالی به نام احسان که متوجه فرار من شده بود مرا به خانه اش برد. او همسرش را طلاق داده بود و مجردی زندگی می کرد. به من پناه و غذا داده بود تا اینکه شب هنگام به سراغ من آمد و...
ترانه اضافه کرد: با شرایط بدی از خانه او فرار کردم و در خیابان می دویدم تا اینکه پلیس جلوی مرا گرفت و جویای موضوع شد و همراه پلیس به آن خانه رفتیم اما خبری از احسان نبود.
بنابراین گزارش بازپرس دستور شناسایی و دستگیری احسان را صادر کرد.