نوآوران آنلاین- محمدعلی وکیلی با پذیرش اینکه فرزندانش اشتباه کردهاند، گفته «اینها سمت نبوده، صرفا کارمندی بوده و به آنها تشر زدهام و دعوایشان کردهام. گاف بزرگی بود». او البته معتقد است اینها حاشیهسازیهایی است که ریشه در رأی مخالف او به علی ربیعی داشته است. در لابهلای حرفها، وکیلی به «آقازادههای پورشهسوار» اشاره دارد و اینکه یک روز درباره آنها نیز خواهد گفت، هر وقت که موعدش باشد.
عضو هیئترئیسه مجلس همچنین خیلی شفاف به تقاضای رسمی برخی بزرگان اصلاحطلب در فراکسیون امید برای عدم مخالفتش با علی ربیعی اشاره دارد؛ نکتهای که گویا حالا وکیلی را دلخور کرده و تیر و ترکشهای بعدی آن رهایش نمیکند، حتی به روایت او، ربیعی حاضر نشده در مناظره با محمدرضا پورابراهیمی حاضر شود.
با این حال وکیلی معتقد است حاشیه پیرامون مسائل مالی فرزندانش صحیح نبوده و صرفا استخدام قانونی یک کارمند معمولی با ماهی دو میلیون تومان بوده و در مورد پسر دیگرش پرداخت ماهانه ۶۱۱ هزار تومان به ازای حضور او به عنوان عضو غیرموظف شرکت دوده صنعت را نیز غیرقانونی نمیداند. با این حال وکیلی به هر دو فرزندش گفته از موقعیت کاری خود استعفا دهند.
نکاتی درباره فرزندان شما در شبکههای اجتماعی مطرح شده، تأیید میفرمایید؟
موضع من، موضع مخالفت با علی ربیعی بود. اما چون عضو فراکسیون امید هستم، به احترام فراکسیون تا قبل از جمعبندی فراکسیون و روز رأی اعتماد در این زمینه سکوت کردم. همه مجلسیها میدانند که مخالفت من با ربیعی کمتر که نشد هیچ، شدیدتر هم شده است. دیروز هم قرار بود از طرف محمود صادقی که مسئول کمیته شفافیت است، مناظرهای میان آقای ربیعی و پورابراهیمی برگزار شود و من از آقای صادقی خواستم در آن مناظره حاضر شوم و سؤالها و انتقاداتم از ربیعی را مطرح کنم. اما آقای صادقی خبر دادند که آقای ربیعی با وجود قولی که داده بودند، از حضور در این نشست استنکاف کردند.
برگردیم به ماجرای فرزندانتان؛ حاشیهها درباره آنها صحت دارد؟ آیا مهدی وکیلی در هیئتمدیره آتیه صبا مشغول فعالیت است؟ شغل کنونی پسرتان چیست؟
اگر اینها را از آقای آذروش (مدیرعامل هلدینگ آتیه صبا) بپرسید بهتر است. پسرم یک سال و نیم است که در آن شرکت کارمند است. به شهادت شخص آقای آذروش حضور ایشان در این شرکت قبل از انتخابات بوده و این شرکت هم صرفا یک شرکت کاغذی است که کار مطالعاتی میکند. ریالی هم بودجه ندارد. این سه نفر مسئولی داشتند. مسئولش رفته جای دیگری و چون پسرم آنجا مدرک تحصیلیاش بالاتر بوده، ایشان را سرپرست کردند.
مدرکشان چه بوده؟
فرزندم دانشجوی دکترای علوم سیاسی است.
یعنی مدیرعامل شرکت نیستند؟
خیر! اصلا شرکتی وجود ندارد. این شرکت کاغذی است و رسما کار خاصی هم نمیکرده، من ۲۶ روز است که مطلع شدهام و به محض اطلاع به ایشان (پسرم) گفتم استعفا بدهد. آن موقع آقای آذروش با خواهش و تمنا نزد من آمد که تا فرد جدیدی برای این مسئولیت نیافتهایم، ایشان را آنجا بگذارم.
یعنی رئیس همان شرکتی که کاغذی است و هیچ نفع مالی ندارد؟ پس دغدغه چه بوده برای ریاست یا همان گماردن مسئول شرکت؟
بله.
خب چه اصراری برای حفظ این شرکت است؟ اصلا چه کارکردی دارد؟ اگر شرکت کاغذی است چرا پسر شما عضو این شرکت شده؟
این را باید از آنها بپرسید. شرکتی وجود ندارد که مدیرعاملی داشته باشد. البته در همین سطح من مخالف بودم و اطلاعی نداشتم. این بچهها جایی رفتهاند برای کار، کاش این امکان فراهم شود که همه جوانان سر کار بروند و در سطح کارمندی جزء (مانند پسرم) مشغول شوند اما تأکید من این است که جذب و حکم ایشان مرتبط با من نبوده است.
یعنی پسر شما با پدرشان که شما باشید هیچ مشورتی نداشتهاند؟
خیر؛ جذب ایشان با مشورت و اطلاع من نبوده است.
حالا پسرتان از آن شرکت استعفا داده؟
بله؛ ولی مدیر مربوطه سه بار از من خواهش کرد که چند روز عقب بیفتد و این چند روز، چند روز رسید به ماجرای رأی اعتماد. وگرنه به خواست من سریع استعفا داد. از یک طرف میگویند وزیر ۴۷ ساله خوب است و جوانگرایی است. اینکه خوب است یک دههشصتی را در یکی از تخصصیترین وزارتخانهها گذاشتهاید و بهبه. از یک طرف میگویند یک دهه هفتادی را برای یک شرکت کاغذی سهنفره نباید گذاشت. کدام منطق درست است؟
این شرکت کاغذی، شرکت چیست و چطور پسرتان به این شرکت کاغذی رفت؟
از پسرم سؤال کردم چطور رفتی، گفت یکی از همکلاسیهایش آنجا بوده و دعوت کرده که بیا در این کار مطالعاتی به ما کمک کن. او هم فکر نمیکرده که جایی که میرود اینها پیش بیاید. اگر فکر میکرده ماهی دو میلیون تومان این همه سر و صدا دارد، حتما نمیرفت.
قبول دارید که این حرفها تقصیر شما را کم نمیکند؟ شما مسئول رسیدگی به فرزندتان هستید. بهویژه وقتی سمت رسمی دارید و کارتان باید نظارت باشد. شاید مردم نپذیرند که نماینده ناظر بر دیگر نهادها، نتواند بر فرزندش نظارت کند.
نه من اصرار داشتم و نه موافق کار آنها بودم و اتفاقا تا متوجه شدم سریع مخالفت کردم.
کار ایشان بالاخره اشتباه بوده یا نه؟
حتما اشتباه بوده و دعوا شده و حتما باید اینها تنبیه شوند. بالاخره حداقلش این بود که باید مشورتی میکردند. اما این حد هجمه رسانهای علیالاصول باید برای آنهایی راه بیفتد که بدون نیاز به مقام کارمندی جزء، پورشه سوار میشوند. خب آنها از کجا پول میآورند که پورشه سوار شوند؟ یا این حاشیهسازی برای آنهایی راه بیفتد که هیئتمدیره و مجوز معامله میکنند. اینکه یک بچه برای ماهی دو میلیون تومان با این سطح هجمه مواجه شود، آیا درست است؟ این کارشان یک گاف بزرگ بود اما شما بهعنوان خبرنگار بفرمایید آیا این توطئه نیست؟ این سطح هجمه به نظرتان طبیعی است؟
شما میگویید این شکلی از پاپوش بوده؟
بعید نیست.
البته حتی در میان نمایندگان هم برخی میگفتند شما در ظاهر مخالف ربیعی هستید و در باطن چندان مخالفتی ندارید.
خانم کاش این را از آقای عارف و بزرگان اصلاحطلبان بپرسید که آیا من اصرار به مخالفت با ربیعی داشتهام یا نه؟ اگر وساطت این دوستان و تعهدات تشکیلاتی نبود، من مخالف ربیعی حرف میزدم. مخالفتم را رسمی و علنی اعلام کردم اما اینکه پشت این چیست، من دقیق نمیدانم. به نظرم تئوری پشت این حاشیهسازیها این است که چهرههای امید را از نگاه مردم ناامید کنند. من از همان ابتدا مخالف ربیعی بودم. در حوزه کارگری خوب کار کرده اما در حوزه بنگاهداری خیلی ضعیف است. هیچوقت هم نقد و مخالفتم را پنهان نکردم. پس این حرفها بیپایه است.
خب چرا شما فرزندان و مسئولان هیئتمدیره پورشهسوار را افشا نمیکنید؟ مگر مردم به شما رأی ندادهاند که چنین کنید؟ بالاخره باید بین نماینده اصلاحطلب و دیگران فرقی در برخورد با خلاف باشد. اگر خلافی یا پورشهسواری نامربوطی دیدید، چرا رسانهایاش نکردید؟ شما که خودتان اهل مطبوعات هستید.
به وقتش این کار را خواهم کرد.
حالا واقعا آقای ربیعی در حوزه کارگری خوب کار کرده؟ همه نقدها که اتفاقا در همین حوزه مطرح میشود.
نسبی میگویم.
آیا در فراکسیون امید شما را راضی کردند که در مخالفت با ربیعی حرف نزنید؟
شما از آقای حضرتی و عارف بپرسید. به هر حال رأی فراکسیونی اجل بر رأی شخصی بود. من هم فرد تشکیلاتی هستم.
خب مگر فراکسیون امید به ایشان نمره پایینی نداد؟ چطور یکباره همه نقدها به سکوت بدل شد؟
این را باید فراکسیون امید توضیح بدهد. نقد من هم این بود که موضعگیریها دیر است و شفاف نیست. اما التزام فراکسیونی برای من مهم است.
التزام به فراکسیون جای خودش را دارد اما پیشتر این مردم بودند که به شما رأی دادند، فکر نمیکنید بهتر آن بود که به احترام رأی مردم مخالفت میکردید و از دلایل مخالفت میگفتید؟
خب من و دلایل من نتوانست فراکسیون را قانع کند.
برگردیم به اینکه گفتید احتمال پاپوش وجود دارد، استدلالتان چیست؟
این آقایان تفحص کردند تا بتوانند چیزی پیدا کنند. یکی از برادرانم در جایی مربوط به بانک ملی مدیرعامل است. برادر من در ۳۱ سال گذشته سمتهای مختلفی داشته و حالا در یک فرایند زمانی مدیرعامل شده و اینها ربطی به من ندارد و با اطلاع من نبوده است.
البته شما قطعا اطلاع دارید که برادرتان چه سمتی دارند.
بله قطعا اطلاع دارم؛ منظورم این است که من دخالتی در انتصاب ایشان نداشتم.
به جز مهدی وکیلی هیچ فرد دیگری از خانوادهتان در وزارت کار مشغول است؟
هیچکس.
البته گفته میشود فرزند دیگر شما هم در شرکتهای تابعه وزارت کار مشغول است. صحت دارد؟
بله، شنیدهام یک پسر دیگرم عضو غیرموظف دودهصنعت است. تازه این را فهمیدم و کلی دعوایش کردم. اینکه شما از کجا این شرکت را گیر آوردهاید و کی شما را گول زده؟ البته او عضو غیرموظف است و این یعنی کارش جدی نبوده و درآمدی هم ندارد.
یعنی درآمدش چقدر است؟
۶۱۱ هزار تومان در ماه.
البته رقمهای بالاتری به گوش میرسد.
خب شرکت کارپردازی دارد و میشود آمار گرفت.
شما از کجا آمار گرفتید؟
از دوست مشترکی پرسیدم و او گفت حقوق عضو غیرموظف ماهی ۶۱۱ هزار تومان است.
تحصیلات پسرتان چه بوده؟
لیسانس مهندسی نفت دارد و فوق بازرگانی.
جناب وکیلی حاشیههای فرزندان شما خواهناخواه به اعتماد عمومی مردم لطمه وارد کرده است. سخنی با مردم دارید؟
خب شاید دلیل بروز این مسائل به این خاطر است که ما مدتی است به طور فشرده درگیر کارهای عجیبوغریب شدهایم و طبیعی است که باید حواسمان را جمع میکردیم. من دهها مقاله درباره آسیب شعاع قدرت نوشتهام. حالا متوجه شدم در نتیجه مشغله، گاهی باندهایی از اسم افراد استفاده میکنند بیآنکه فرد خبر داشته باشد. این دلیل نمیشود طرف وارد قصه مافیایی و باندی دیگران شده و باید بیشتر مراقبت میکردم.
میپذیرید که پسرتان بخشی از این فرایند باندی بوده یا نه؟
نه نمیپذیرم. شاید در مسیر مشغله افراد مسئول و مدیر، گاهی مافیایی شکل بگیرد. اینها چندان وارد آن شبکه نشدند و به محض اینکه متوجه این مسیر خطا شدم، آنها را دعوا کردم و اینها تنبیه شدند.
سخنتان با مردم چیست؟ خب شما میتوانید در خانه آنها را تنبیه کنید، اما مسئله دیگر خانوادگی نیست.
چه اتفاقی افتاده؟ اصل موضوع و صورتمسئله را برای شما گفتم. یک نفر کارمند شده و حجم اتفاق این است. کسی مدیرعامل ایرانخودرو و معاون وزیر که نشده است. یک بچهای بدون اطلاع پدرش کارمند شده و عضو غیرموظف یک شرکت؛ کارمند جایی که قابل اهمیت نیست. هدف این بوده که بخواهند فضای فکری را علیه یک جریان سیاسی بسیج کنند.
بههرحال این کارمندی ساده از نظر شما، برای خیلی از جوانان در کشور ما مهیا نیست.
من فرایند قصه را گفتم. بدون اطلاع من بوده و با مخالفت من مواجه شده و هیچ ربطی به موضع من نداشته است. اگر به من اجازه داده میشد تا مخالف علی ربیعی حرف بزنم، این مسائل و حاشیهها پیش نمیآمد. الان احساس میکنم که مورد ظلم واقع شدهام و به خاطر احترام به رأی فراکسیون از بیان مخالفتم با علی ربیعی هم گذشتم.
خب حالا اینجا نقدهایتان را بفرمایید.
شدت فشار روی نمایندهها به صورت وحشتناک بالاست اما ما میتوانستیم خیلی بهتر از این مرزبندی فراکسیون امید در ارتباط با کابینه داشته باشیم که آنطور که انتظار میرفت شفافسازی صورت نگرفت.
فشار وحشتناک یعنی چه؟
رایزنیهای رفاقتی در مجلس شدید است. رایزنیهای قومی و بلوکهای مختلفی شکل میگیرند. بلوک قوم، بلوک رفاقتی و بلوک صنفی. یک روز فردی در وزارتخانهای همکار بوده و حالا با وجود تفاوت دیدگاه صرفا به دلیل اینکه تعصب سازمانی دارد، کوتاه میآید. اینها مجموعه فشارهاست. برخی وزرای پیشنهادی وعدههای عجیبوغریب میدهند؛ وعدههایی که قابل تحقق نیست و این وعدهها بهواقع تخلف است.
توضیح آخر.
این حاشیهسازی یکجور سرپوش است بر ماجراهای دیگری که رقمهای کلان را جابهجا میکنند و تخلفهای مالی گسترده. میخواستم مخالف ربیعی حرف بزنم که مصلحت این نبود. این خواهش بزرگان فراکسیون بوده است که آنموقع سکوت کنم. من طرح موضوع کردم. دوستان گفتند اجازه بدهید رأیاعتماد تمام شود، حاشیه را نیاورید در رأی اعتماد. احترام گذاشتم به خواهش دوستان در فراکسیون و برخی بزرگان در بیرون فراکسیون. خلاصه اینکه سر من بالاست، چراکه هیچوقت هیچکس نمیتواند بگوید وکیلی برای پسرش سفارشی کرده، یکنفر هم پیدا نمیشود که چنین حرفی را بگوید.
شرق