نوآوران آنلاین- همه میدانیم اهلبیت(ع) برای ما هیچگاه هدف و مقصود نهایی از دینداری نیستند و محبت و عشق ما به آن بزرگواران نیز به خاطر ولایت الهی است که در وجود آنها تبلور یافته است...( وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ من جنیّان و آدمیان را جز برای این که مرا بپرستند نیافریدم.)(ذاریات/۵۶)
در این راستا باید ابراز محبت و اطاعت ما از اهلبیت(ع) نیز به گونهای باشد که دیگران گمان نکنند که شیعه، ائمه خود را هدف و مقصود نهایی میداند و برای آن بزرگواران محبت و ولایتی مستقل از ولایت خداوند قائل است.
این سخن بارها توسط اهلبیت(ع) به شیعیان تذکر داده شده است چنانچه هنگامی عبدالسلامِ هَرَوِی خدمت امام رضا(ع) عرض مینماید که نزد مردم شایع کردهاند که شما ادّعا میکنید مردم بنده زر خرید ما هستند! آن حضرت در پاسخ فرمودند: «خداوندا! ای کسی که آسمانها و زمین را آفریدهای و به ناپیدا و پیدا آگاهی، تو شاهدی که من چنین مطلبی را هرگز نگفتهام، و از احدی از پدرانم(ع) نشنیدهام که چنین کلامی گفته باشند، بار الها! تو خود میدانی که از این مردم چه ستمهایی به ما وارد شده است، و اینکه این افترا هم از ستمهای ایشان ست که درباره ما روا داشتهاند.»
جالب اینکه در ادامه روایت، امام رضا(ع) استدلالی در رد این شایعه بیان نموده و سپس بر این نکته تأکید فرمودند که اطاعت از اهلبیت(ع) به خاطر ولایتی است خداوند به ایشان داده است: «ای عبدالسّلام آیا تو منکری آنچه را خداوند تعالی از ولایت و امامت ما بر تو و دیگران واجب فرموده است چنان که دیگران منکرند؟» گفتم: «پناه به خدا، هرگز! بلکه من به ولایت و امامت شما اقرار دارم.»(شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ترجمه غفاری و مستفید، ج۲، ص۴۳۱)
همچنین امام رضا(ع) در روایتی دیگرهمین معنا را صریحا متذکر میشوند، محمد بن زید طبری میگوید: من در خراسان بالای سر امام رضا(ع) ایستاده به خدمت بودم و جمعی از بنی هاشم که اسحاق بن موسی همراه آنها بود، شرفیاب حضور او بودند. آن حضرت فرمود: «ای اسحاق به من خبر رسیده که مردم میگویند: ما عقیده داریم که همه مردم بندههای ما هستند، نه، سوگند بدان خویشی و قرابتی که با رسول خدا(ص) دارم، من هرگز چنین چیزی نگفتم، و از پدران خود هم نشنیدم و به من نرسیده است که یکی از نیاکان من چنین گفته باشد، ولی من میگویم که مردم مطیع ما هستند در اینکه اطاعت و پیروی ما از سوی خداوند بر آنها واجب است و در دیانت و معارف الهی به ما وابستهاند، این مطلب را باید حاضران به غائبان برسانند.»(شیخ کلینی، اصول کافی، چاپ دارالحدیث، ج۱، ص۴۵۹.)
حقیقت اینکه امروز غلفت عدهای از شیعیان از حقیقت ولایت اهل بیت(ع) و غرضورزی عدهای دیگر، موجب شده است تا علما و بزرگان شیعه نتوانند آنها را به صورت صریح از سخنان و رفتارهایی اینگونه باز دارند.
نزد شاگردان آیت الله بروجردی معروف و مشهور است که این مرجع بزرگ جهان تشیع نهی شدید و خاصی از #عتبهبوسی قبور ائمه شیعه(ع) داشتند و با این استدلال که این کار نوعی سجده است و سجده برای غیر خداوند جایز نیست، انجام این کار را انحراف از اصل و اساس محبت و ولایت به اهل بیت(ع) میدانستند.
سخن درباره اختلاف علما درباره عتبهبوسی نیست که عدهای فتوای دیگر مراجع را در جواز این عمل به نمایش بگذارند، زیرا امروز از مسأله عتبهبوسی بدانجا رسیدهایم که عدهای #قلاده بر گردن می آویزند، صدای سگ در میآورند، #سینهخیز بینالحرمین را طی میکنند، صورت بر زمین میکشند، به سمت حرم ائمه شیعه(ع) نماز میخوانند، کلمات کفر بر زبان جاری میکنند، و...؛ و هیچ کس حق و جرأت اعتراض به آنها را ندارد، چون اعتراض به این اعمال ناشایست و موهن از دیدگاه بعضی به منزلهی زیر سؤال بردن ولایت و محبت اهل بیت(ع) است و خروج از دین!
اینجاست که امام زمان(ع) در توقیعی خطاب به محمد بن علی بن هلال کَرْخی، با اشاره به اعمال و گفتههای ناشایست بعضی از شیعیان درباره اهل بیت(ع) میفرمایند: «یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه؛ ای محمّد بن علیّ، افرادی احمق و جاهل از شیعیان و گروهی که مذهبشان به اندازه بال مگسی ارزش ندارد خاطرم را آزردهاند!» (شیخ طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص ۴۷۴)
یادداشتی از مهدی مسائلی