نوآوران آنلاین-
دکتر غلامحسین بیابانی دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین
کوشش در درک نشانه¬هایی که یک کارآگاه توانا را به واقعیت پنهان از نظر می¬رساند، ما را با تجربه-ای کم نظیر و یگانه رو به رو می¬سازد. یک کارآگاه کارآزموده، از هوش و حواس خود پنجره¬ای رو به چشم انداز مکتوم و ناپیدای واقعیت به وجود می¬آورد، تا روایت¬هایی شگفت¬آور و عجیب را روایت کند. کارآگاه همه حواس خود را پویا و آبدیده نگاه می¬دارد و اندیشه¬اش به یاری آنچه می¬بیند و احساس می¬کند، کاوشگر علت پنهان رخدادها می¬شود. این ویژگی¬های ممتاز است که جایگاه و مقام یک کارآگاه را تا مرتبه یک فیلسوف بالا می برد، فیسلوفی که می¬داند چگونه از نشانه¬ها و معلول¬هایی که در برابرش قرار گرفته¬اند، به علت برسد. او واقعیت¬ها و نشانه¬ها را چون دانه¬های یک تسبیح به نخ می¬کشد و از رد پای کم رنگ رخدادها، به مقصد یعنی کشف واقعیت می¬رسد. از این رو کارآگاه پرسشگر است، پرسشگری که که پرسش¬هایش کلید رسیدن او به واقعیت هستند. به واقع، کارآگاهی که ذهن بیداری برای طرح سوال از واقعیت¬های پیرامون خود ندارد، نمی-تواند جامه کارآگاهی را بر تن کند و قدم در راه کشف واقعیت بگذارد. هوش شنیداری، بصری و هیجانی یک کارآگاه در اوج خود قرار دارد، اوجی که او را چون یک کاشف بزرگ ترسیم می¬کند. کارآگاه می¬باید در رخدادهای زندگی که داستان زندگی مردم است، خود روایت دیگری را خلق کند، روایتی که یک داستان مبهم و سردرگم را با نورافکن خردی پرسشگر، به داستانی شگفت انگیز از کشف معماهایی که غیر قابل حل به نظر می¬رسند، تبدیل می¬نماید. کارآگاه از سایه ها به روشنی می رود و ما را نیز با خود میهمان آفتابی می کند که تیرگی را از رخساره واقعیت می زداید. به این ترتیب است که کارآگاه را حتی می توان نویسنده یک داستان شگفت انگیز و واقعی دانست، داستان رخدادهای زندگی که هر از گاه انسان ها را با تلخی اتفاقی ناخواسته رو به رو می کند. به این ترتیب کارآگاه یک هنرمند و نویسنده هم به شمار می آید.
تجربه ناب، کمیاب و یگانه کارآگاهان، خاطراتی را دربر دارد که هر یک نه تنها روایتی هیجان انگیز برای خواندن و بازخواندن داستان و جریان زندگی است، که بیشتر از آن، بنیان های دانشی مهم و کاربردی را شامل می¬شود. به واقع، تجربه کارآگاهان پایه های علم کارآگاهی را از آغاز تاکنون در برداشته است و از آنجا که کارکردها و اشکال جرم در هر جامعه و دوره از جوامع و دوره های دیگر متفاوت است، تجارب کارآگاهی تجاربی به روز، زنده و بهنگام به شمار می¬آیند. به این دلیل است که می¬توان گردآوری و اجماع تجارب کارآگاهی را در قالب خاطراتی که هر یک خود روایت¬های کارآگاهی است، منبعی سرشار و پربار از دانش کارآگاهی شمرد. گردآوری این خاطرات و روایت¬های کارآگاهی نه تنها ما را در برابر داستان¬هایی جذاب و واقعی از تلاش انسان¬هایی سخت کوش و هوشمند در درک و شناخت زندگی قرار می¬دهد، که انتقال دهنده دانشی است که ریشه به تجربه¬های یگانه و ناب علمی زنده می¬رساند. از این منظر دیگر نیازی به آن نیست که کارآگاهان نسل نو خود تجربه¬های پیشنیان را در مسیر فهم معماهای جرم تجربه کنند و بهایی گاه گران برای آن پرداخت نمایند. حلقه¬های متصل روایت¬های کارآگاهی، خاطرات کارآگاهان را به مدرسه و مکتبی بدل می-کند که در آن می¬¬توان ترسیم هزاران راه را در برابر خویش یافت و نیازی به تکرار تجربه¬های خطرناک و سخت نداشت. هر خاطره مشعلی است که یک کارآگاه بر می¬افروزد تا ما از سایه ها به سمت روشنایی¬ها حرکت کنیم. به دیگر سخن باید اشاره کرد که دانش کارآگاهی در سراسر جهان از جمله ایران، مدیون انتقال تجربه ها از نسلی به نسل دیگر بوده است و در این راه، روایت¬های کارآگاهی در قالب خاطرات کارآگاهان، پلی است که نسل¬های جدید و قدیم کارآگاهان ایران را چون یک شاهراه به هم می¬رساند. در این میدان، دانش پژوهی تعامل، کارآگاهان را در پی دارد و آنان در روایت¬هایی که به هم متصل می¬شود، دریایی از دانش را پدید می¬آورند.
چشم انداز دیگر خاطرات کارآگاهی و روایت¬های برخاسته ازآن، صنعت فرهنگی است که وابسته به این شاخه از دانش و علم است. رمان¬ها، فیلم¬ها و سریال¬های فراوانی بر اساس تجربه کارآگاهان پدید آمده است. این صنعت اگرچه جذابیت¬های هنری و ادبی بسیاری را شکل بخشیده است، اما نگاه جامعه را آگاه¬تر ساخته و مردم را در برابر واقعیت¬های زندگی هوشمندتر می¬سازد. تجارب کارآگاهان ایرانی گنجینه¬ای را به وجود می-آورد که منبعی گرانبها برای خلق صعنت فرهنگ کارآگاهی در ایران است. این صنعت می¬تواند بسیاری از انواع هنری و ادبی را در خود جای دهد. به نظر می رسد این صنعت درمقایسه با سایر کشورهای جهان از غنای موجود در روایت¬ها و خاطرات کارآگاهی کارآگاهان ایرانی استفاده نکرده است. نکته مهم این است که این روایت¬های کارآگاهی می¬توانند مردم را نسبت به پدیده جرم آگاه¬تر کرده و آنان را از طریق بالا بردن هوش و حواس در برابر رخدادهای ناخواسته ایمن¬تر نمایند.
اگر چه مسئولیت پی جویی پرونده¬ها به دوش کارآگاهان عزیز است اما گاهی مواقع انتشار دانش کارآگاهی می¬تواند مردم را از گمراهی و گرفتار شدن در دام جرم و مجرم برهاند. به عبارتی بالا بردن دانش کارآگاهی یا سواد کارآگاهی مردم می¬تواند جرم را در جامعه کاهش یا مهار کرد، زیرا بالا بودن جرم در جامعه به منزله پایین بودن سواد کارآگاهی مردم است. لذا انتشار خاطرات می¬تواند سواد کارآگاهی مردم را در جامعه افزایش داد و به نوعی مردم را با خود همسو نمود. یعنی هر چه سواد کارآگاهی مردم افزایش یابد مردم بهتر می¬توانند از خود مراقبت نمایند و کارآگاهان می¬توانند بیشتر وقت خود را بر روی جرایم سازمان یافته و شبکه¬ایی¬ تمرکز نمایند.
پلیس آگاهی در عصر دانایی یک سازمان دانایی محور به شمار می¬رود و مهمترین سرمایه این سازمان کارآگاهان دانا و نواندیشان هستند، لذا کارآگاهان تلاش دارند هر روز نه تنها بر دانایی خود بیفزایند بلکه دانش خود را در درون سازمان به اشتراک بگذارند و خود را جزء طلایه داران و سرآمدان پیشرو قرار دهند. در خاتمه مایه خوشحالی است که یازده مهر به عنوان روز کارآگاه در روزشمار پلیس ثبت شده است و این یادآور رشادت¬ها و دلاورمردی¬های این قشر از زحمتکشان در کشور است. در پایان لازم می¬دانم از همه کارآگاهان کشور به ویژه سرتیپ کارآگاه دکتر محمد قنبری رئیس پلیس آگاهی کشور که همواره حامی رشد و توسعه دانش کارآگاهی در کشور بوده اند سپاس فراوان خود را اعلام دارم.