نوآوران آنلاین-
جالب اینجاست که روانشناسان همه جسم آدمی را زیر و رو کردند و از نظر بیولوژی او را کاملا شناختند و بعد به سراغ ذهن و مغز او رفتند و ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را شناسایی کردند و راههای مختلفی را برای برنامهنویسی ذهن او یافتند تا این آدمیزاد عجیب و غریب را به ساحل آرامش برسانند.
جالب این که در این آزمون و خطاها دیدند که شخصی در میان همه خوشیها و لذتهای دنیوی دست به خودکشی زد یا یکی دیوانه شد و در اوج خوشی انزوا و خودخوری را آغاز کرد. همه اینها نشان داد که روان آدمیزاد ناشناختهتر و پیچیدهتر از جسم اوست و در همین چالشها بود که فهمیدند، ذهن میتواند جسم را شفا دهد یا مریضاش کند.
رضایتمندی درونیام آرزوست!
روانشناسان در تحقیقات خود به روشی رسیدند به نام تحلیل رفتار متقابل! در این پژوهشها آنها به این نتیجه رسیدند که آدم بزرگها و تصمیماتی که میگیرند نتیجه رفتاری است که والدین در کودکی با آنها انجام دادهاند.
تاثیر این رفتارها از دوران جنینی شروع میشود و تا پنج سالگی پروندهاش بسته میشود! در همین دوران است که کودک تصمیم میگیرد در آینده در مقابل واکنشها چه عکسالعملی داشته باشد.
تصمیمهایی که اگر دلایل آنها شناسایی نشده و درمان نشود همه زندگی او را متاثر کرده و از او یا فردی موفق و روان سالم میسازد یا آدمی که پا در هر راهی میگذارد با شکست و ناکامی روبهرو میشود و مدام با خودش یا با اطرافیان در جنگ است و آخرش هم معلوم نیست به چه سرنوشتی دچار شود.
روانشناسان معتقدند که روان سالم یعنی رضایتمندی درونی! این رضایتمندی به عوامل زیادی بستگی دارد که مهمترین آنها آرامش و ایمانی است که پدر و مادر از آن برخوردارند و براساس آن زندگی خانوادگی خود را مدیریت میکنند. حالا روان درمانها دقیقا به این نکته تاکید دارند که حس بچهها بسیار قوی است و نمیتوان با ظاهرسازی و آسایشهای کذایی، رضایتمندی درونی را در بچهها ریشهای و مداوم کرد.
ادابازی یا اعتمادسازی
این روزها با گسترش شبکههای اجتماعی بخصوص گروههای تلگرامی دسترسی والدین به مطالب روانشناسی بخصوص روشهای درست تربیت فرزندان زیاد شده است. مادران زیادی عضو این گروههای تلگرامی هستند و البته بیشتر این اعضا به درست و نادرستی این مطالب اشراف ندارند.
در برخی از این کانالها مطالبی درباره رفتار متقابل هم بازنشر شده و به مادرها یادآور میشود که مراقب رفتار و گفتار خود در قبال بچههای خردسال باشند و اسباب خشنودی آنها را فراهم کنند تا در آینده آنها خوشبختتر و سالمتر باشند لذا این روزها برای نهادینه کردن شادی در بچهها، والدین سعی میکنند برای آنها خاطرههای خوب بسازند، شاید برای همین است که مثلا «جشن دندان» به مد روز تبدیل شده است؛ اولین دندانی که نیش میزند؛ فامیل دعوت میشوند و سور و ساتی به پا میشود و کیکی به شکل دندان یا عکس دندانی روی آن و بادکنکهایی به شکل دندان و عروسکهای دنداننما و... تا بچه یادش بماند چقدر همه خوشحال بودند که او اولین دندانش را درآورده! اما بپذیریم که بچه قبل از این مهمانی را زودتر در حافظه خود ثبت کرده است؛ آن ساعاتی که پدر و مادر با هم چانه میزدند که این مهمانی اصلا برگزار شود یا نشود! چطور برگزار شود؛ چقدر هزینه دارد؟ چقدر پسانداز آنها خرج میشود یا مثلا پدر باید از اداره یا کارخانهاش مساعده بگیرد یا از دوست و همکارش قرض! معمولا این مادرها هستند که میخواهند به توصیههای مشاور نادیده گروه تلگرامی توجه کنند یا از جاری، زن برادر، دخترعموی شوهر و... عقب نماند؛ مگر بچه او چه کم دارد که نباید در آلبومش عکسهای دندونیاش هم چسبانده شود برای روزی که بزرگ شد و خاطرات خوبش را ورق بزند!
بچه شش ماهه، اما قبل از ثبت آن جشن؛ بگو و مگوها را در ذهن ثبت کرده و براساس آنها در آینده تصمیمهای خود را خواهد گرفت؛ جشنها معمولا با دعوا همراه است و شاید با بیپولی یا کمپولی! همین بچه بزرگ میشود؛ فرق نمیکند دختر یا پسر، جشن عروسی مفصلی میگیرد با هر قرض و وامی که شده، اما تهاش دعواست، تهاش قهر است و... .
از این دست جشنهایی که برای بچهها گرفته میشود زیاد است، پدر و مادرهایی که نمیدانند چگونه باید رضایت درونی بچه را در اوج آرامش تامین کنند، آنها نمیدانند بچهها از همان دوران جنینی تا دو سالگی و در مرحله بعد تا پنج سالگی اولین برخوردها را در حافظه خود ثبت میکند، حتی پچپچهای پدر و مادر را حتی احساسشان به یکدیگر را وقتی به هم مهرورزی و عشق هدیه میدهند یا دشنام و ناسزا! بچهها هوشمند به دنیا میآیند و هوشمند تصمیم میگیرند، مراقب باشیم چگونه مقابل آنها حرف میزنیم و رفتار میکنیم؛ آنها میبینند، ثبت میکنند، واکنش نشان میدهند و در آینده وارد عمل میشوند!
دندان داده نان هم میدهد!
بچهای که وقتی لبخند عمیق پدر و مادر را با دیدن اولین نیش دندان خود میبیند و برق نگاه آنها را در ذهن خود ثبت میکند، شادی واقعی را درک کرده و درونش راضی میشود، پدر در گوش او زمزمهای از کلام خدا و ذکر الهی میگوید و از خدا میخواهد که روزیرسان طفل او باشد همچنان که دندان داده؛ نان هم بدهد! فردا مادر همچنان که قربان صدقه طفلش میشود، قابلمهاش را هم روی اجاق میگذارد و آش دندونی بچه خود را خیرات میدهد به در و همسایه و آنهایی که به غذایی گرم نیاز دارند، آنها برای کودک دعا میکنند و پشتوانه معنوی او را فراهم میکنند.
این بچه وقتی بزرگ میشود همه جشنهای کودکیاش را به یاد میآورد و آرامش همه وجودش را میگیرد و رضایت درونی راه زندگی را به او نشان میدهد! او میزهای رنگارنگ، غذاهای جورواجور، عروسکهای فانتزی و... را به یاد نمیآورد، اما مسلما آرامش قلب و کلام والدین خود را به یاد خواهد آورد... مراقب کلام و رفتارمان در مقابل کودکان باشیم و آنها را اسیر خودخواهیها و عقدههای خودمان نکنیم.