نوآوران آنلاین- * بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که دکتر روحانی در ایجاد گفتوگو میان اصلاحطلبان و اصولگرایان نقش خوبی را میتواند ایفا کند و مانع اصلی بر سر گفتوگوی جناحها افراطیون هستند. به نظر شما باید چه سیاستی در پیش گرفته شود تا موانع برطرف شود؟
اساساً اصل گفتوگو و مذاکره در ادبیات سیاسی ارزش محسوب میشود. این اصول و ارزشها هستند که هنجارها را به وجود میآورند. هنجارها باتوجه به مناسک، مراسم و موجودیتهای موازی شکل میگیرند؛ لذا اگر مذاکره را از سیاست جدا کنیم، میتوان گفت هنجارها دارای ارزش و منزلتی هستند که باید آنها از سیاست بازیابیم. از این جهت باید در مرحله نخست به اهمیت اصل مذاکره توجه داشت. در مرحله دوم نیز تکثر صداها در ادبیات سیاسی را باید پذیرفت. لذا پذیرش تکثر در سیاست امر با ارزش در کنار مذاکره است. پذیرش تکثر، منزلت پرمرتبت و دارای نمره بسیار بالا برای جوامع است؛ جوامعی که رفتار و کنش سیاسی را در خود نهادینه کردهاند. به عبارت دیگر سیاستمداران و سیاستدانان برای خود رسالت ملی قائل هستند و فعالیتهای سیاسی متکثر خود را درنهایت در خدمت احزاب ملی و منافع ملی قرار میدهند و مذاکره میان جناحها و مکاتب گوناگون متکثر سیاسی را پذیرا شده و به آن اهمیت میدهند تا در پرتوی این اهمیت بتوانند برای رسیدن به اهداف تعریف شده یک ملت به خوبی استفاده کنند، لذا اصل مذاکره میان جناحهای سیاسی خود دارای منزلتی به مراتب بیشتر میشود، اما این سؤال مطرح است که چرا در این زمینه نمیتوانیم موفق باشیم. در پاسخ باید گفت علت این است که اساساً باور به ادبیات سیاسی نداریم؛ مذاکره را مساوی با سازش دانیم و تکثر را مساوی با تنش میخوانیم و مذاکره میان چپ و راست را درواقع نوعی فریب یکدیگر در صحنه عمل ترجمه میکنیم. لذا در مواقعی که به این جهتگیری روی آوریم باید بگویم که باورها و تعریف عملیاتی ناموزون و اقدامات لغزان در این ارتباط هستند. تندروها اساساً ایجاد تضارب آرا و منجر شدن به تعامل رأی در حوزه نهادینه شدن جناحهای سیاسی را هوچیگری و تظاهرگرایی نمیدانند.
توجه به این نکته ضروری است که برای رسیدن به آرامش، افراطیون همه جناحها باید به حاشیه روند اما متأسفانه در دهه اخیر افراطیون دو جناح سیاسی از حاشیه به متن آمدند. در اواخر دهه 70 گفتند که تندروها را از متن به حاشیه برانیم اما در دهه 80 افراطیون دو گروه از حاشیه به متن آمدند و درگیری و نزاع ایجاد کردند که در حوزه سیاسی باید هزینه آنها را پرداخت نماییم.
* برخی چنین اعلام میکنند راهکار اینکه دست تندروها را کوتاه کنیم این است که به تقویت تحزبگرایی بپردازیم. به نظر شما توجه به احزاب و ایجاد زمینه برای فعالیت آنها تا چه حد در این زمینه مؤثر خواهد بود؟
ایجاد حزب نیازمند فرهنگ سیاسی، جامعهپذیری سیاسی و مشارکت سیاسی است؛ وقتی این سه گام برداشته شد ما میتوانیم ادعای تحزب به معنای واقعی داشته باشیم. اهداف باید وجود داشته باشند، احترام و حرمت آنها باید رعایت شود، اما در همان حال باید رسالت خود را در گسترش فرهنگ سیاسی و جامعهپذیری سیاسی و همچنین مشارکت در جامعه انجام دهند. احزاب در ایران فاقد کلهتخممرغیهای حزبی هستند که بتوانند در درون احزاب، فرهنگ و مشارکت سیاسی ایجاد کنند. حزبی که در درون موفق نشده مشارکت سیاسی را نهادینه کند، چگونه میتواند به نهادینه کردن مشارکت سیاسی در گستره ملی اقدام کند. احزاب ایران غالباً دارای تابلوی حزبی هستند اما در درون آنها حزب به معنای واقعی تشکیل نمیشود و چون حزب به معنای واقعی تشکیل نمیشود، پیامدهایی در عرصه بیرونی و جامعه ملی به دنبال خواهند داشت که نمیتوانند گسترشدهنده این معنا باشند.