نوآوران آنلاین- چند روزی ست که خبرهای شگفت آوری آموزش و پرورش را درگیر حاشیه های بیهوده ای کرده است. این خبرها تغییر تقویم آموزشی و جایجایی یک ماهه ی سال آموزشی از زمستان به تابستان به بهانه آلودگی هوا، غیر قانونی بودن برگزاری کلاس های زبان انگلیسی در دبستان های کشور، و واپسین آن ها یعنی تغییر نام وزارت “آموزش و پرورش” به وزارت “تربیت رسمی و عمومی” بودند. جدای از نقدهایی که به هر یک از برنامه های مطرح شده وارد است زمان رسانه ای شدن آن ها نیز پرسش برانگیز است. آموزش و پرورشی که درگیر صدها گرفتاری بنیادین و ریز و درشت است، چرا باید چنین بیهوده و آن هم در چنین سطحی مورد توجه رسانه ها قرار گیرد؟ آموزش و پرورشی که از پسِ سنتی ترین وظیفه هایش- یعنی سواد آموزی و دانش افزایی بر نمی آید و باید ناچار باید در پی بهسازی ضروری آن باشیم- چرا باید با چنین سخنانی تحت فشارهای رسانه ای و حتی اجتماعی قرار گیرد؟ آیا چنین سخنانی فرار به جلو برای لاپوشانی انواع ناکارآمدی های زیرساختی و بنیادین نیست؟ آیا چنین سخنانی، سازمان یافته است یا بد سلیقگی دست اندرکاران کنونی آموزش؟ از سر بی تجربگی ست یا تجربه زیادی؟ گرچه بی تجربگی چسبی نیست که به آسانی به افرادی مانند دبیر شورای عالی آموزش و پرورش بچسبد- زیرا که دهه هاست ایشان فرمانفرمای این شورای سیاست گذار و مهم است. شاید هم پشت پرده این سخنان بودجه ای باشد که یک- پنجم یا یک– ششم اش کسری است! در سالی که بیش از هر زمانی توجه افکار عمومی به ردیف های بودجه جلب شده است شاید این خبرها بتواند پوششی باشد برای این بودجه نا کارآمد. شاید!
اما سه خبر. نخستین خبر جابجایی یک ماهه تقویم آموزشی است. از سویی به گفته کارشناسان این جابجایی چندان اثری بر کاهش آلودگی هوا ندارد؛ و از دیگر سو در برخی از سال ها مجموع روزهای آلوده خیلی بیشتر از یک ماه است. بنابراین آیا واقعا تعیین یک ماه برای گریز از این آلودگی ها چاره ساز است؟ از این گذشته چه تضمینی هست که روزهای آلوده در شهرها دقیقا در همین یک ماه تعطیلات زمستانی رخ دهد؟ و …
در مورد کلاس های زبان نیز باید گفت که این کلاس ها از گذشته غیر قانونی بوده اند. اما باید توجه داشت که شمارِ دبستان هایی که چنین کلاس هایی را برگزار می کنند آن چنان اندک و کم شمارند که ضرورتی به رسانه ای کردنش دیده نمی شود! و البته از هنر دست اندرکاران آموزشی سال هاست که خانواده ها از آموزش کارآمد زبان در مدرسه ها ناامید شده و هر سال هزینه هنگفتی را صرف یادگیری و تقویت زبان انگلیسی بچه های شان در بیرون از فضای مدرسه می کنند.
اما تغییر نام وزارتخانه آموزش و پرورش. گرچه برخی منابع آن را تکذیب کردند اما در کل موجب تاسف و شگفتی ست که چرا عنوانی به این زیبایی و ریشه داری با پیشینه ای درخشان در فرهنگ و ادبیات ایرانی باید دستمایه بازی های رسانه ای قرار گیرد. عنوان آموزش و پرورش به خوبی توانسته بار معنایی نهفته در دستگاهی که وظیفه اش رشد و نمو فرزندان جامعه است را با خود داشته باشد. بی گمان تغییر عنوان “آموزش و پرورش” به ” تربیت رسمی و عمومی” افزون بر بد سلیقگی، هیچ سودی جز سر و صدای بیهوده و پر آسیب ندارد. اگر قرار بود با تغییر نام و عنوان، فرایندها و روش ها و پیامدها نیز دگرگون شوند اکنون در جهان شاهد این همه گرفتاری های انسانی و اجتماعی و سیاسی و … نبودیم. شگفت آورتر از همه آن که این تغییر نام را گره گشای مشکلات ۸۰ ساله این نهاد بدانیم!
در پایان انتظار می رود رییس جمهور روحانی، وزیر آموزش و پرورش و عقلای ساختار آموزشی از چنین شانتاژها و تحریک های خبری- رسانه ای در گستره آموزش جلو گیری کنند چرا که ساختار آموزش و پرورش آن چنان بیمار است که بی گمان تحمل چنین آشفتگی ها و فشارهایی را ندارد و ساختار نحیف آموزش چنین حاشیه سازی هایی را تاب نمی آورد.