نوآوران آنلاین- آلبوم «سرنای نوروز» این گروه بهتعداد وسیعی فروش رفت و کنسرتهایشان یکی پس از دیگری در سرار ایران برگزار میشد. این گروه تا امروز فعالیت خود را در چهارچوب کار گروهی پیگیری کرده و موفقیتشان هم ادامه داشته است. سیامک(سیروس)سپهری،سرپرست گروه و نوازنده تار، فرزاد و بهزاد مرادی و سپهر سعادتی از قدیمیترین اعضای این گروه هستند که به بهانه اجرای اخیرشان در تالار وحدت در چهارچوب جشنواره موسیقی فجر با آنها گفتوگو کردهایم. گروه «رستاک» جزو معدود گروههای موسیقی است که به ترکیببندی گرافیکی صحنه، نورپردازی، کیفیت صدا و نکات فنی دیگر بسیار اهمیت میدهد و همه اینها توسط گروههای چندین و چند نفره متخصص به صورت کارگروهی انجام میشود. آیا این هزینه های گروه را برای شما افزایش نمیدهد و آیا در مقابل باعث فروش بهتر و استقبال بیشتر مردم از کنسرت و دیگر آثار شما شده است یا تنها هزینه بردار بوده است برایتان؟ سیامک سپهری: تشکر میکنم که به کار گروهی(تیم ورک) اشاره کردید چرا که کمتر پیش می آید به چنین موضوعی در گروه ما اشاره کنند. البته من به عنوان یک مخاطب موسیقی این روزها گروه هایی را می بینم در ژانرهای مختلف موسیقی که نظیر چنین کارهایی را در صحنه پردازی و مسایل دیگر شروع کرده اند و به زیبایی کارشان را پیش می برند و ترکیب تیمی شان بسیار برآیندهای جذابی دارد. مطمئنا هر گروهی همچون «رستاک» که برای خود دورنمایی قائل میشود، قطعا گروههایی با تفکر محدود تر نمی توانند به آن اهداف نزدیک شوند بنا بر این ما هزینه تمام این کارهای تیمی بزرگ را با خوشحالی و انرژی می پذیریم چرا که اهدافمان بزرگ است و باور داریم اگر نتیجه بزرگتری بخواهیم بگیریم باید هزینههای بزرگتری هم بپردازیم. هزینه هایی از قبیل هزینههای مالی، زمانی و... این هزینهها را میپردازیم برای اینکه بتوانیم تیمی داشته باشیم که هر روز بزرگتر شود. در این حال است که مجبور می شوید از بسیاری از تنگنظریها بگذرید. گویا هریک از شما از گوشهای از ایران آمدهاید و موسیقی مناطق مختلف ایران را از همین جهت ات که مورد توجه قرار میدهید. بهزاد مرادی: بله؛ تقریبا میتوان گفت هرکدام از ما در یک گوشه از ایران متولد شدهایم. نگاهها و جنس موسیقی که سپهر و بهزاد گوش میدهند با هم متفاوت است. حتی من و فرزاد که با هم برادریم، در رستاک خدا را شکر همکاریم و برادر نیستیم. نگاههایمان بسیار متفاوت است، به همین دلیل حدود ۱۵ نفر مخاطب ما، خودمان هستیم و حتی دوستان اطراف ما هستند. رستاک فقط گروه موسیقی نیست و عزیزانی هستند که در کنار رستاک خیلی جدیتر از یک گروه فعالیت میکنند و یک کارسازماندهی شده صورت میگیرد. مخصوصا این که پدر سیامک، آقای سپهری و مادر سیامک سالها است که کنار ما حضور دارند. یعنی فقط ۱۲، ۱۳ نفر نیستند. افرادی هستند که با رستاک زندگی کردند. پدر سیامک ایده و مفهوم رستاک را پیریزی کرده و همواره در جریان جزییات زندگی گروه هست. این افراد میشوند مخاطب و منتقد گروه و کار را نقد میکنند. حالا ما این کار را که منتشر میکنیم دیگر این نیست که سلیقه یک نفر باشد. اصراری هم بر سلیقه یک نفر نیست. این کار خیلی منصفانه و دوستانه از فیلتر چند نگاه و سلایق مختلف گذشته است. حالا این سلایق افرادی است که هنرمند هستند وساز میزنند ولی خودشان را مخاطب کار قرار میدهند، نه اجراکننده. نظرها داده میشود و کار مورد بررسی قرار میگیرد و بعد نتیجه بیرون میآید. اتفاق فوق العادهای که برای ما افتاد بعد از «همه اقوام من» بود که متوجه شدیم نظر این مخاطب چقدر خوب بوده است و چقدر بازخورد آن آلبوم نشان داد که آن نقدی که ما کردیم و آن مخاطب بودن ما تأثیر گذاشته است. این مسئله نشان داد که حرکت ما درست بوده است. ما آمدیم و فکر کردیم که با کمک اساتید موسیقی و عزیزانی که میشناسیم این شیوهای که پیش گرفتیم درست بوده است. پس ما اگر همیشه خودمان را مخاطب قرار بدهیم و فکر کنیم که آن چیزی که دوست داریم و از آن لذت میبریم را ملاک قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که همان چیزی است که مردم هم دوست دارند و از آن لذت میبرند. شما در فستیوالهای متعددی هم شرکت داشته اید. آیا شرکت در این جشنوارهها را بهخودیخود موفقیت میدانید؟ فرزاد مردای: در فستیوالهایی که شرکت میکنیم به دنبال رقابت نیستیم. این نکته را هم باید برای خوانندگان این گفت و گو مطرح کنم که برای شرکت در هیچ یک از جشنواره که در آن حضور داشتیم، به برگزارکنندگان درخواست ندادیم ما را دعوت کنید. همیشه مسئولین برگزاری جشنوارهها به ما گفتهاند که چنین جشنوارهای هست و ما میخواهیم از شما دعوت کنیم تا در آن حضور پیدا کنید. مثلا در فستیوال لهستان فقط دو یا سه گروه از آسیا بودند. یک گروه از کره جنوبی آمده بود و رستاک هم از ایران در این جشنواره حضور داشت. به نظر شما در طول ادوار برگزاری فستیوالهای موسیقی در سراسر دنیا، کدامیک از این گروهها یا موزیسینهای ایرانی از سایرین موفقتر بودند؟ اصلا آیا ابزاری برای اندازهگیری میزان موفقیت موزیسینهای ایرانی که سطح جهان وجود دارد؟ بهزاد مرادی: بهنظر من همه گروهها موفق هستند و بابت تلاشهایی که در این عرصه میکنند باید بگویم، دستشان درد نکند. ما بهعنوان گروه رستاک به هرکدام از موزیسینهای کشورمان که موسیقی ایران را در سطح جهان معرفی میکنند، افتخار میکنیم. ما هم سعی کردیم اگر این اتفاق بیفتد بهعنوان نماینده کشورمان حداکثر تلاش خود را بکنیم. بههرحال جشنواره میآید و میرود و ما هدفمان این است که کم مایه نگذاریم. هدفمان جایزه نبوده کما اینکه به ما جایزه دادند. بهطورمثال یک تیم ورزشی را در نظر بگیرید. میگویند تیمی که امتیاز بیشتر ی میگیرد موفق است. ما این را نمیتوانیم اجرایی کنیم. معیار موفقیت رستاک چیزی است که خود سرپرست ترسیم میکند و ما میخواهیم به آن برسیم. ما سعی کردیم از همه ظرفیت گروه استفاده کنیم. موفقیت مثل یک سبد است که باید پرتاب خوبی به سویش داشته باشیم. اگر تا دو سال دیگر به نقطهای بالاتر برسیم خوب است. آقای سعادتی تعبیر شما از موفقیت یک گروه موسیقی چیست؟ سپهر سعادتی: درباره تفسیر موفقیت باید بگویم که ما تلاش میکنیم و این موضوع را رصد میکنیم که در مسیر درستی در حال حرکت باشیم. میبینیم که مسیر ما منحرف نشده و تلاش میکنیم در این مسیر به خواستههای خودمان نزدیکتر شویم. شاید از نظر ما موفقیت از این فراتر نرود. به نظرتان چطور میشود حضور در عرصه جدی موسیقی ایرانی را با علاقهمندی به موسیقی کلاسیک غربی یکجا جمع کرد؟ سپهر سعادتی: اول بگویم من اصلا اهل موسیقی کلاسیک بهمعنای مرسوم نیستم. پدر و مادرم از زمانی که به یاد دارم، هر دو موسیقی کلاسیک گوش میکردند، بهعنوان کسی که فقط موسیقی پاپ گوش نمیکند ولی موسیقی کلاسیک مدام گوش میدهد، من فقط یک شنونده مشتاق هستم و این موسیقی را بهعنوان محصول شنیداری دوست دارم. انواع موسیقیها را میتوانیم گوش دهیم. من فرد آماتوری هستم. مثلا آواز فلان موسیقیدان محلی را گوش میدهم و دوست دارم. بههمان اندازه آثار باخ یا استاد شجریان را هم گوش میدهم و دوست دارم. نهایتا یک شنونده عادی هستم که گوشِ شنیدن و ذوق دارم. رستاک جایی است که میتوانید ایده بدهید و باز بودن ذهن بچههاست که باعث انجام این کار میشود.