کد خبر : 151188 تاریخ : ۱۳۹۶ شنبه ۷ بهمن - 20:27
پزشک تیم چه برسر دختر ژیمناستیک کار آورد+ فیلم این یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های جنسی در عالم ورزش است. باید منتظر باشیم تا سال‌ها هالیوود داستان دخترانی را برایمان بگوید که برای پدر و مادر و معلمان و مربی‌هایشان گفتند «دکتر تیم ژیمناستیک» آدم عجیبی است ولی هیچ‌کس به حرفشان گوش نکرد.

نوآوران آنلاین-

لری نصار پزشک تیم ملی ژیمناستیک دختران آمریکا و از اعضای هیات علمی دانشگاه میشیگان اولین بار در سال ۲۰۱۶ متهم شد که تصاویر هرزه‌نگاری کودکان را نگه می‌دارد. طی چند ماه روشن شد که او بیش از ۱۵۶ کودک زیر سن قانونی را آزار جنسی داده است؛ کودکانی که سن آن‌ها بین ۸ تا ۱۶ سال بود و هیچ‌کس حرفشان را باور نمی‌کرد، چون آقای دکتر، پزشک مشهور تیم ملی و یک عضو با آبروی هیات علمی یک دانشگاه مهم بود.

از تابستان سال ۲۰۱۷ تا زمستان همان سال که دادگاه لری نصار را به عنوان متهم درجه یک در تعرض جنسی به کودکان مجرم دانست، شش ماه سخت بر کسانی گذشت که خاطره او را با خود داشتند؛ دخترانی که در طول تمرین آسیب دیده بودند و به دست او سپرده شدند، دختربچه‌هایی که برای معالجه درد کمر به او مراجعه می‌کردند و البته دختربچه‌هایی که از اعضای خانواده دوستان او بودند. تمام کسانی که در طول یک هفته گذشته با یا بدون نام خودشان، در جلسه دادگاه شهادت دادند که مورد سوءاستفاده و تعرض جنسی قرار گرفتند و پدر و مادرهایشان، مسئولان تیم ملی المپیک دختران آمریکا، مدیران دانشگاه میشیگان و حتی کمیته ملی المپیک به داستان آن‌ها گوش نکردند، همه یک حرف را تکرار می‌کردند: «آن‌ها که مسئول حفظ امنیت دختران ورزشکار بودند، در انجام وظیفه خود کوتاهی کردند». میان آنها، حداقل یکی به دلیل عذاب ناشی از تجربه تلخی که برایش رخ داده خودکشی کرده است، عده بیشتری ورزش Sport را برای همیشه کنار گذاشتند، چندتایی ژیمناستیک را رها کردند و به سراغ ورزش دیگری رفتند و البته چند تایی نه تنها ورزشکار باقی ماندند بلکه در دوره‌های مختلف برای تیم ملی ژیمناستیک آمریکا مدال‌های طلا، نقره و برنز گرفتند.دادگاه فدرال آمریکا به‌تازگی لری نصار را که قبلا به خاطر در اختیار داشتن هزره‌نگاری‌های کودکان، به ۴۰ سال زندان Prison محکوم شده بود، به ۴۰ تا ۱۷۵ سال زندان دیگر هم محکوم کرد. قاضی Judge دادگاه هنگام قرائت حکم به آقای نصار گفت: «من همین الان عملا حکم مرگ شما را امضا کرده‌ام».

در جلسه دادگاه که یک هفته کاری طول کشید، دخترانی علیه آقای نصار شهادت دادند که می‌دانستند تبعات این شهادت را باید تا آخر عمر همراه خودشان داشته باشند. کلی استفنس یکی از قربانیان نصار که از ۶ تا ۱۲ سالگی مورد آزار او بوده است، در شهادتش خطاب به نصار گفت: «آمده‌ام شهادت بدهم تا تمام دنیا بدانند تو دروغ گفتی. کاری که تو با ما کردی، درمان ما نبود بلکه آزار جنسی ما بود. آن موقع، ما دختران کوچکی بودیم، اما دختربچه‌ها همیشه دختربچه باقی نمی‌مانند. آن‌ها بزرگ می‌شوند و برمی‌گردند و دنیایت را روی سرت خراب می‌کنند».

جیمی دانشر از اعضای تیم المپیک آمریکا در رقابت‌های سال ۲۰۰۰ نیز به نصار گفت: «نمی‌دانم چطور جرات می‌کنی از ما تقاضای بخشش کنی. دوره تو تمام شده. ما امروز صدا و قدرت داریم».

کلاسینا سیروفی که ۱۵ سال ژیمناست بوده است، در حالی که سعی می‌کرد در محضر دادگاه جلوی اشک‌هایش را بگیرد، در شهادتش خطاب به لری گفت: «ما چند نفر بودیم؟ اصلا یادت می‌آید که چند نفر را آزار دادی؟ تو از اعتماد ما سوءاستفاده کردی، اما بعد از امروز دیگر گریه نخواهم کرد. کارم با تو تمام شده، کار ما با تو تمام شده، دیگر نابود شدی».

همچنین مارتا استرن از قربانیان لری که حالا به عنوان فیزیوتراپ کار می‌کند، در شهادتش گفت: «اول نمی‌خواستم با نام واقعی‌ام به دادگاه بیایم. می‌ترسیدم که این کار آینده حرفه‌ای‌ام را خراب کند، اما من اینجا هستم تا نشان بدهم که تو دیگر نمی‌توانی کنترلی روی من داشته باشی. اجازه نمی‌دهیم که تو برنده شوی».آری رایزمن دارنده مدال طلای رشته ژیمناستیک در المپیک هم که از شاهدان آزار جنسی بود، در آغاز دادگاه نمی‌خواست در جلسه شرکت کند، چون فکر می‌کرد که این جلسه تمام ناراحتی‌های نوجوانی‌اش را دوباره زنده خواهد کرد. او در نهایت در یکی از روز‌های پایانی دادگاه در جلسه حاضر شد تا شهادت دهد که پزشک تیم با او چه کرده است: «تو با کاری که با من کردی، عشق ژیمناستیک را در من از بین نبردی. این عشق حتی از هیولایی که در درون تو است هم بزرگ‌تر است؛ قوی‌تر از هیولایی که در درون کسانی است که گذاشتند تو با ما آن طور رفتار کنی».

اما آن میلر ۱۵ ساله هم که هنوز در حال پرداخت هزینه‌های مراجعه به دکتر برکنار شده تیم ژیمناستیک بود، در شهادتش گفت: «من هم مثل خیلی‌های دیگری که در این جلسه شرکت کردند خودم انتخاب نکردم که در برابر دادگاه شهادت بدهم. این تصمیمی بود که نصار ما را مجبور به اتخاذ آن کرده است. نصار و کسانی که برای ۲۰ سال گذشته به او اجازه دادند کار کند، این تصمیم را برای ما گرفتند».

کریستی لم اکو، مادر یکی از قربانیان نصار در شهادتش گفت که آقای نصار به عنوان یک دوست خانوادگی مورد اعتماد او بوده است و در همان حال برای بیش از ۱۰ سال، تقریبا هر روز دختر کوچکش را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده است: «از این به بعد، هر کسی که اسم دختران ما را در گوگل جست‌وجو کند می‌فهمد که چه بلایی سر آن‌ها آمده است. وقتی برای یک شغل درخواست می‌دهند یا وقتی می‌خواهند اولین قرار عاشقانه‌شان را بگذارند، نمی‌توانند انتخاب کنند که در مورد مساله‌ای که برایشان به وجود آمده حرف نزنند. آزار آن‌ها برای همیشه با آن‌ها باقی خواهند ماند».

مدی و کارا جانسون نیز در شهادت مشترکی در دادگاه گفتند: «او دکتر ما بود. ما بچه بودیم. ما حتی نمی‌دانستیم باید چه طور به اتفاقی که می‌افتد فکر کنیم. برای سال‌ها او شادی و خوشحالی را از ما گرفته بود. هر بار که کسی ما را به نام کوچکمان صدا می‌زند صورت او را وقتی ما را مورد آزار قرار می‌داد می‌بینیم. ما نمی‌توانیم چیزی که او از ما گرفته است را پس بگیریم اما حالا می‌توانیم دوباره در دبیرستان، شاگرد بزرگ باشیم».

ملیسا ایمری دختری که در سال ۱۹۹۷ به خاطر شکستگی استخوان ساق پا به لری نصار مراجعه کرده بود، از روز‌های سخت بعد از تجربه آزار جنسی، بی‌خوابی و افسردگی‌ای که این حادثه Incident برایش به همراه داشته است حرف زد و گفت: «تمام کسانی که اینجا حرف زدند، داستان من را تعریف کردند. من صدای خودم را در صدای همه آن‌ها شنیدم. ما می‌خواستیم که این صدا‌ها شنیده شود تا از قربانی‌شدن دیگران جلوگیری کنیم».

در میان دخترانی که علیه لری نصار شهادت دادند، دخترانی هم بودند که در اولین جلسه تمرینشان مورد آزار قرار گرفته بودند؛ دخترانی که از کلاس رقص به تمرین ژیمناستیک رفته بودند؛ دخترانی که نمی‌دانستند وقتی با دکتر تیم تنها می‌مانند چه اتفاقی قرار است برایشان رخ دهد.

درست بعد از این جلسه دادگاه، برخی از شجاع‌ترین دخترانی که در جریان رسیدگی به این پرونده در دادگاه حاضر شده بودند در برابر دوربین‌های تلویزیونی ایستادند تا بگویند از اینکه می‌بینند بعد از این همه سال لری نصار دیگر نمی‌تواند دختران تازه‌ای را آزار دهد چه حسی دارند.

آنجلا پویلایتس، از اولین شاکیان نصار، در کنفرانس مطبوعاتی بعد از دادگاه گفت: «اول خیلی‌ها نمی‌خواستند در مورد اتفاقی که افتاده حرف بزنند یا می‌خواستند نامشان فاش نشود اما هر روز به تعداد کسانی که حاضر بودند با نام خودشان علیه نصار شهادت بدهند اضافه شد. ما تصمیم گرفتیم به جای شرمنده‌بودن، نصار را شرمنده کنیم. حالا دخترانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند دیگر لازم نیست از چیزی شرمنده باشند. ما مرتکب گناهی نشده بودیم».

کلی لورنیک یکی از این دختران بود که در برابر دوربین تلویزیونی گفت: دادگاه نصار و حکم ۱۷۵ سال زندان برای او، پایان ماجرای سوءاستفاده جنسی از بچه‌ها نخواهد بود و ابراز امیدواری کرد که این شکایت تا جایی ادامه پیدا کند که مقصران اصلی این حادثه، کسانی که به نصار اجازه دادند برای ۲۰ سال از بچه‌های مردم سواستفاده کند، با نتیجه کارشان رو به رو شوند: «لری به زندان می‌رود، اما هنوز کار‌های زیاد دیگری باقی مانده است که انجام نداده‌ایم. ما تا زمانی که ندانیم دقیقا چه کسانی از این ماجرا خبر داشته‌اند، چقدر از ماجرا خبر داشته‌اند و چرا در انجام وظایفشان کوتاهی کرده‌اند، به کارمان ادامه خواهیم داد».

کیلی استفنس دختری که پایه گروهی را گذاشته است که دختران آزاردیده از طرف نصار در آن یکدیگر را ملاقات کنند هم می‌گوید که افشاگری اخیر بخشی از حرکت بزرگ‌تر زنان سراسر جهان زیر هشتگ #من_هم یا همان #MeToo خواهد بود؛ تلاشی برای عدالت‌خواهی زنان مورد آزار جنسی که از هالیوود در آمریکا شروع شده است و به زنان کمک می‌کند که داستان‌های آزار جنسی که با آن رو به رو شدند را تعریف و علیه آن اعتراض کنند: «من واقعا مفتخر هستم که ما گلوله برفی را درست کردیم که بیرون از اتاق دادگاه به حرکت خودش ادامه خواهد داد. ارتش ما دختران عدالت‌خواه، فقط به شاکیان نصار محدود نخواهد شد».

سازمان مردم‌نهادی که دختران قربانی آزار جنسی لری نصار ایجاد کرده‌اند می‌گوید تا روشن شدن تمام ابعاد این حادثه دست از تحقیق برنخواهد داشت. این دختران می‌خواهند بدانند چرا دو سازمان عظیم دانشگاه و کمیته المپیک هرگز در طول ۲۰ سال گذشته به راهی برای حفاظت از بچه‌ها فکر نکرده است و این ماجرا در کجا‌ها تکرار شده است.

بچه‌هایی که پشت در‌های بسته مورد آزار قرار گرفته‌اند می‌گویند دیگر نمی‌خواهند نقش قربانی را در این داستان بازی کنند. آنان در بیانیه‌شان بعد از جلسه دادگاه گفتند که به دنبال یک تغییر واقعی هستند؛ وضعیتی که در آن هیولا‌ها نتوانند از ناآگاهی بچه‌ها و اعتماد پدر و مادر‌ها و مربیان سوءاستفاده کنند و بچگی کودکان را بدزدند.