نوآوران آنلاین-از بازیهای به یادماندنی او میتوان به فیلمهای «مادر» ساخته زندهیاد علی حاتمی و «آدمبرفی» بهکارگردانی داود میرباقری اشاره کرد. اکبر عبدی روز پنجشنبه هفته گذشته در افتتاحیه سی و ششم جشنواره فیلم فجر طی بزرگداشتی که برایش در برج میلاد تهران به عمل آمد پس از همراهان روی سن من جمله همسرش، به ایراد سخنرانی پرداخت و خاطرهای زیبا، به یاد ماندنی با طنازی و درددلهای زیبا، بر خاطرات ملت ایران و همه عاشقانش افزود. او اکنون فیلم «عشقولانس» را روی پرده اکران دارد و همچنین در بخش سودای سیمرغ سیوششمین جشنواره فیلم فجر هم با بازی متفاوتش در فیلم «سوءتفاهم» احمدرضا معتمدی حضور دارد. او امسال یک نمایش هم روی صحنه برد که با استقبال مخاطبان روبرو شد. به همین بهانهها با او گفتوگو کردهایم. در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر بزرگداشتی برای حضور 40 ساله شما در سینما برگزار شد؛ همچنین شما امسال یک تئاتر هم روی صحنه بردید و در سالهای دور هم روی صحنه تئاتر میرفتید؛ خودتان بیشتر علاقهمند به حضور در تئاتر هستید یا سینما؟ بههر حال هرکدام خصوصیات خودش را دارد. در فیلم سینمایی ممکن است در طول یک روز فقط یک ساعت زحمت بکشم؛ ولی همین نمایشی که امسال روی صحنه داشتم هرروز دوساعت و نیم از ما انرژی میگرفت. درحالیکه در یک فیلم سینمایی ما یک ساعت، آن هم به این صورت هر روز دوسه دقیقه جلوی دوربین برویم فعالیت داریم. در صحنه تئاتر یکسره هستیم و زنده است و برای ما از همه جهت به صرفه است که در سینما کار کنیم، اما تئاتر برای هر بازیگری واجب است، بهخصوص من که دو سال بیمار بودم و هیچ نوع کاری نداشتم. تئاتر باعث شد این بدنی که بیماری طولانی را سپری کرده مجددا آماده شود. بنابراین به لحاظ لذت، تئاتر بهترین لذت را برای بازیگر دارد، ولی به لحاظ مادی سینما جوابگوتر است. سال 1377 بود که شما همراه با حمید جبلی و زندهیاد رضا ژیان نمایش «دوستان با محبت» را اجرا کردید که همان زمان بسیار پرمخاطب شد؛ درباره آن نمایش توضیح دهید و بگویید آیا در فکر اجرای چنین نمایشهایی هم در سالنهایی همچون تئاترشهر هستید؟ اصلا در فکر اجرای تئاتر برای سالنی که به دولت وصل میشود نیستم. به نظر من باید تئاتر در سالنهای آزاد اجرا شود. منتها باید تئاتری که روی صحنه میرود تئاتر باشد، منظور از سالن آزاد، تئاتر آزاد نیست، سالن شخصی است. دوسال و نیم طول کشید تا حقالزحمه تئاتر ماقبل آخر ما بهنام «اکبرآقا آکتور سینما» که در سنگلج اجرا شد را بگیریم. چون تهیهکننده بودم زمین میفروختم تا دستمزد عوامل را بدهم. در خصوص آن نوع تئاتر نیز اگر تئاتر شیرین و کمدی باشد دوست دارم انجام دهم. آن تئاتری هم که ذکر کردید به این صورت اتفاق افتاد که مرحوم ژیان پس از ۱۵سال از آمریکا آمدند و ما از وی در خواست کردیم به دلیل اینکه در تئاتر باهم آشنا شدهایم، مجددا با تئاتر بتوانیم شروع کنیم. نمایش، قصه دو کمدین پیر بود که برای یکدیگر از گذشته و حال خود میگویند. در تمرینات، من و آقای جبلی بهصورت بداهه اجرا میکردیم و ضبط میشد. آقای جبلی از درون این فیلمهای ضبط شده، متن را درمیآوردندکه در پایان توانستیم به تئاتر «دوستان با محبت» برسیم. الان هم اگر چنین موضوعاتی با آن مضمون و آن کادر پیش بیاید چرا نباید اجرا کنیم؟ هدفمان از تئاتر همین است که کار خوبی به پُستمان بخورد و در تمرینهای اول به آن بالوپر دهیم و به این صورتی که بعد از چهار پنج ماه میبینیم به صورت پخته تحویل تماشاگر دهیم. چرا دیگر مانند گذشته در تلویزیون و سینما فیلمها و سریالهای خوب کودک مانند برنامه «محله برو بیا»،«بازهم مدرسم دیر شد» و «دزد عروسکها» ساخته نمیشود... مشکل چیست؟ چه راهکاری برای تولید دوباره چنین آثاری به ذهنتان میرسد؟ به دلیل اینکه هم از طرفی مقصر تلویزیون است و هم به جهتی نیست. تلویزیون درآمدش از راه تبلیغ است و از این نظر درآمد خوبی دارد، ولی یک ریالش هم به تلویزیون تعلق نمیگیرد که بتواند خرج فیلمها کند. برای همین نمیتواند برای سرگرمی جوانان دست به ساخت برنامههایی بزند؛ ناچار است به تهیهکننده و کارگردان بگوید به دنبال اسپانسر باشند و از آنها درخواست میکنند پولی هم به آنها بدهند که بتوانند فیلم را پخش کنند. وقتی قضیه به این صورت است، معلوم است که وضع به همین صورت پیش میرود. درحالحاضر حتی این برنامههایی که شما میبینید مانند «دورهمی» آقای مدیری و «خندوانه» آقای جوان با اسپانسر است که اجرا میشود. تلویزیون نهتنها خرجی نمیکند، بلکه برای پخش آنها پول هم میگیرد. چون این درآمدزایی را برای تلویزیون ایجاد کردهاند، ولی درآمد آن را به تلویزیون نمیدهند و به بودجه مرکزی دولت میرود. سازمان برنامه و بودجه تصمیم میگیرد که بودجهای را برای حقوق کارمندان در نظر بگیرد و دیگر پولی باقی نمیماند که خرج برنامهسازی تلویزیون شود. زمانی که ما کار کودک میکردیم، خود دولت بخشی به نام فارابی داشت که اکنون هم وجود دارد و هنوز هم به ساخت فیلمهای کودک کمک میکند. این بنیاد گروه کودک و نوجوانی داشت که برای ساخت فیلمهای کودک هزینه میکرد و پیگیر ساخت این برنامهها بود؛ درحالحاضر شاهد این اتفاقات نیستیم. تلهتئاتر «باجناقها» ازتله تئاترهای ماندگار تلویزیون است، قصهای ساده با هنرنمایی بازیگرانی مانند شما، رسول نجفیان، آزاده پورمختار و سوسن مقصودلو. سالهاست شاهد چنین تلهتئاترهای موفقی نیستیم، نظر شما چیست؟ این را باید ازمسئول محترم کانال چهار پرسیدکه انسان فرهیختهای هستند. کانال چهار یکی از کارهایش همین است که تلهتئاتر بسازد. البته آن زمانها دوران جوانی ما بود و به لحاظ شرایط، دستمزد و توانمان همهجور توجیهی برای تولید چنین کارهایی وجود داشت. من مطمئنم اگر اجازه دهند آدم باسواد برای تلهتئاترها بنویسد، اگر یک تئاتری مثل آقای رحمانیان بخواهد تئاتری بنویسد که ضبط تلویزیونی شود، بازیگران هم با افتخار میروند و دستمزد معمولی را هم نمیخواهند و یک توافق مالی معقول را هم میپذیرند. چیزی که وجود دارد این است که تلویزیون باید این را بخواهد و از آقای رحمانیان بخواهد که بیایند و قرارداد ببندند. ما نمیتوانیم به زور برویم و بگوییم تلهتئاتر بازی میکنیم، پخش کنید! بهنظر شما مسئولان برای بهبود شرایط تئاتر باید چه کارهایی بکنند که تاکنون انجام نشده است؟ تا اینجا هم مسئولان تئاتر بسیار همراهی کردهاند، ولی معمولا برای تئاتر همه دستگاههای دولتی باید در خدمت تئاتر باشند. ما در فرهنگسراهایی که شهرداری ساخته و نمایش اجرا میشود تبلیغ تئاتر را در سر خیابانها نداریم. هردفعه بنر تبلیغاتیای میچسباندیم شهرداری منطقه تبلیغ را از بین میبرد! در صورتیکه خود این سالنها را شهرداری ساخته و از قضا خود شهرداری با این گونه جاها مشکل دارد. تماشاچی میآمد دوسه بار دور اینجایی که ما بودیم میگشت، ولی به دلیل نبود تابلوهای مناسب نمیتوانست مکان را پیداکند. انشاءاله در این مسائل که خیلی هم کوچک است، لطف کنند اقدامی انجام دهند. بهطورمثال میتوانند مکانهایی را تعیین کنند برای تبلیغات تئاتر. توجه بهتر و بیشتر مسئولان به تئاتر و توجه بیشتر مخاطبان به تئاتر، باید هدف ما در تئاتر باشد. سلیقه مخاطبان را خراب نکنیم، از راههای بسیار دیگری میتوان پول درآورد. ما تئاتریها باید روش درست تئاتر را به مردم و جوانها یاد دهیم. سلیقه مردم را به سمت چیزی که خودمان میخواهیم اجرا کنیم نبریم و اگر هم نمیتوانیم دست از این کار بکشیم.