کد خبر : 153805 تاریخ : ۱۳۹۶ جمعه ۲۰ بهمن - 22:40
ریسک مرگبار کیوان برای فرار از دست صاحبخانه مردی برای فرار از خانه یک غریبه دست به ریسک مرگباری زد.

نوآوران آنلاین-

همان طور که پیش بینی می کردم بالاخره اعتیاد به مواد مخدر صنعتی او را دچار فلاکتی کرد که مجبور شد با آن همه غرور و خودبزرگ بینی دست به سرقت بزند و در نهایت هم به طرز وحشتناکی جان خود را از دست داد و حالا من با دنیایی از سوالات بی پاسخ برای فرزندم مانده ام!...

زن 28ساله که برای شناسایی جسد همسرش به کلانتری دعوت شده بود درحالی که اشک هایش را پاک می کرد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 18سال بیشتر نداشتم که «کیوان» به خواستگاری ام آمد و طولی نکشید که مراسم ازدواج مان برگزار شد و ما زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم اگرچه او شغل آزاد داشت اما از نظر اقتصادی در مضیقه بودیم و چرخ زندگی مان به درستی نمی چرخید. اگر حمایت های مالی پدرم نبود دچار مشکلات حادی می شدیم و روزگار سختی را می گذراندیم با این وجود کیوان مردی مغرور و خودسر بود.

او حتی اجازه نمی داد خانواده ام به منزل ما رفت و آمد کنند به همین خاطر مجبور بودم پنهانی به دیدار خانواده ام بروم و گاهی نیز مخفیانه با مادرم در پارک و یا مراکز تجاری قرار می گذاشتیم مادرم مبالغی را برای کمک به زندگی مان به من می داد این در حالی بود که من صاحب پسری شده بودم و مخارجمان سنگین تر شده بود.

چند سال به همین ترتیب گذشت تا این که حرکات و رفتار همسرم به طور ناگهانی تغییر کرد. او دیگر توجهی به من و فرزندم نداشت و مدام در بیرون از منزل به سر می برد.

وقتی رفتارهای او را به دقت بررسی کردم تازه فهمیدم که او در دام بلای خانمان سوز اعتیاد گرفتار شده است. ابتدا موضوع را پنهان نگه داشتم و سعی می کردم با نیش و کنایه به او بفهمانم مسیر زندگی را به خطا می روی اما وقتی حرف هایم را قبول نکرد هر آن چه را دیده بودم آشکارا برایش توضیح دادم و تلاش کردم تا اعتیادش را ترک کند اما او مرا کتک زد و عنوان می کرد که به او تهمت می زنم، تا این که حدود 5ماه قبل وقتی به طور ناگهانی او را در حال مصرف شیشه غافلگیر کردم از شدت عصبانیت به سوی من حمله ور شد و آن قدر کتکم زد که دیگر نای حرف زدن هم نداشتم.

خانواده ام که متوجه موضوع شده بودند سراغم آمدند و مرا به همراه فرزندم به خانه خودشان بردند انتظار داشتند کیوان اعتیادش را کنار بگذارد و به سوی من و فرزندش باز گردد اما هیچ گاه از او خبری نشد و من به ناچار برای گرفتن طلاق و دریافت مهریه اقدام کردم اما همچنان از کیوان بی خبر بودم و او حتی سراغی از پسر خردسالمان نمی گرفت تا این که حدود ساعت یک بامداد از کلانتری تماس گرفتند وقتی به این جا آمدم متوجه شدم که کیوان برای سرقت Stealing وارد منزل همسایه شده که با رسیدن صاحبخانه در تاریکی شب خود را از پشت بام به زمین انداخته و در دم فوت کرده است.

پزشکان معتقد بودند او به خاطر توهمات ناشی از شیشه از پشت بام پرواز کرده است. با خود می اندیشم چگونه مواد مخدر Drugs انسان مغروری مانند کیوان را مجبور کرد از دیوار مردم بالا برود درحالی که او حتی کمک های مالی پدرم را قبول نمی کرد حالا مانده ام به تنها فرزندم چه پاسخی بدهم و ...