نوآوران آنلاین-
اوایل تابستان سال 92 درگیری مرد میوهفروش به نام عبدا... با یک پیرمرد مقابل بیمارستان لقمان الدوله تهران بالا گرفت، اما این دعوا با وساطت اهالی محل خاتمه یافت. ساعتی بعد پیرمرد که حالش بد شده بود به بیمارستان منتقل شد و صبح روز بعد به خاطرخونریزی مغزی جان سپرد.
به این ترتیب عبدا... به اتهام قتل پیرمرد بازداشت شد و پای میز محاکمه ایستاد. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: پیرمرد هم محلهمان بود. او را از سالها قبل میشناختم. آن روز چون پنجشنبه بود برای پدرم خرما خیرات کرده بودم. پیرمرد مقابل مغازهام وقتی فهمید برای پدرم خرما خیرات کردهام مرا مسخره کرد و پشت سرپدرم حرفهای نامربوط زد.من که عصبانی شده بودم او را هل دادم. در یک لحظه پیرمرد تعادلش به هم خورد و افتاد. اهالی محل به او کمک کردند و او را به خانهاش رساندند. اما صبح روز بعد شنیدم پیرمرد در بیمارستان جان سپرده است. باور کنید من در مرگ او دخالتی نداشتم. من او را به آرامی هل دادم.
در پایان جلسه، هیات قضایی مرد میوهفروش را از اتهام قتل عمدی تبرئه و وی را به پرداخت دیه محکوم کرد، اما این حکم در دیوان عالی کشور تائید نشد و قضات دیوان عالی کشور خواستند سایر جراحتهای روی بدن قربانی بررسی و از شاهدان نیز تحقیق شود.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد جراحتهای روی بدن قربانی مربوط به عمل جراحی و احیای وی قبل از فوتش بوده مرد میوهفروش دیروز بار دیگر در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه عبدا... به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید من خصومتی با پیرمرد نداشتم. وقتی پشت سر پدرم بدگویی کرد از کوره در رفتم و او را هل دادم.
سپس شاهدان یک به یک به تشریح ماجرا پرداختند. یکی از آنها گفت من از نزدیک دعوا را دیدم. عبدا... پیرمرد را محکم هل نداد. او به خاطر پیری و ناتوانی تعادلش به هم خورد و به زمین افتاد. او قبلا هم سابقه فشارخون داشت و ممکن است به همین خاطر دچار خونریزی مغزی شده باشد. سایر شاهدان نیز حرفهای وی را تائید کردند.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظریه پزشکی قانونی و اظهارات شاهدان، عبدا... را از قصاص تبرئه و وی را به اتهام قتل شبهعمد به پرداخت دیه محکوم کرد.