نوآوران آنلاین-10 ساله بودم که مقداری از پول خوراکی مدرسه را صرف بازی در گیم نت کردم. پدرم که به دنبالم آمد وقتی متوجه شد درگیم نت نزدیک مدرسه هستم در خانه مرا به شدت کتک زد. از آن روز بسیاری از کارها را پنهانی انجام دادم، مدرسه نرفتن، پنهان کردن نمرات و کارنامه، سیگار کشیدن و ... نمونه کوچکی از آن بود. این موضوع پس از ازدواج هم همراهم بود، کارهایم نظیر سیگار کشیدن و مصرف تفننی مواد مخدر را از همسرم پنهان می کردم. گاهی به بهانه رفتن به آرایشگاه نزد دوستانم می رفتم و سه، چهار ساعتی در کنار آن ها مواد مخدر می کشیدم. هر گاه از کار تعطیل می شدم به جای رفتن به خانه، نزد دوستانم می رفتم و چند ساعتی کنار آن ها مواد مخدر مصرف می کردم. همسرم معمولا زیادتر از دو ساعت منتظرم می ماند تا با هم ناهار بخوریم اما به دروغ به او می گفتم مجبور به اضافه کاری شدم. اگر قرار بود به مهمانی برویم او را به مقصد می رساندم و خودم چند ساعتی نزد دوستانم می رفتم. سرانجام همسرم که به من مشکوک شده بود یک بار پس از تعقیبم متوجه شد پاتوقی برای مصرف مواد مخدر دارم و این موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشت. من هم که دیگر توان پنهان کاری نداشتم مصرف مواد مخدر را در خانه شروع کردم و از آن روز زندگی مشترکمان به هم ریخت. همسرم که متوجه شد مدت هاست به او دروغ می گویم و اعتیادم را از او مخفی کردم تقاضای طلاق کرد و جدا شد. من قربانی برخورد خشن پدرم در کودکی بودم و از همان زمان تصمیم به پنهان کاری گرفتم تا ثابت کنم می توانم کاری انجام دهم بدون این که دیگران بهفمند!