نوآوران آنلاین- پسر جوان هنگام تماس پدرش وانمود کرد که قلب Heart اش گرفته و حال پاسخ دادن ندارد و با این کار شوک بزرگی به پدرش وارد کرد. مرد بی رمق که در کنج بیمارستان افتاده بود درباره شوخی بی جای پسرش گفت: پسرم مدت ها بود که قلب اش درد می کرد اما مشکلی برایش پیش نیامده بود.
وی ادامه داد: روزی پسرم از من خواست او را برای رفتن به دکتر که در یکی از شهرهای استان مجاور است همراهی کنم و من هم قبول کردم. روز قرارمان با پسرم تماس گرفتم تا دنبالش بروم اما او ناله کنان جواب تلفن را داد و قطع کرد. من چندین بار با او تماس گرفتم ولی او هربار با آه و ناله تلفن را قطع کرد . وی اظهار کرد: من خیلی وحشت و فکر کردم حتما قلب اش گرفته و گوشه ای افتاده است که نای حرف زدن ندارد.
هر لحظه به دلهره ام افزوده می شد و اشک از چشمانم جاری شد و متاسفانه جای او را هم نمی دانستم. چند ساعت دلهره آور را پشت سرگذاشتم تا این که به خانه پسرم رفتم و زمانی که از همسرش سراغش را گرفتم به من گفت شوهرش چند ساعتی است که به همراه دوستانش برای رفتن به مطب دکتر به استان مجاور رفته اند.
بعد از شنیدن این خبر کمی آرام شدم اما به خاطر استرس وارد شده قلب ام گرفت و زمانی که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم . بعد از این اتفاق تلخ متوجه شدم پسرم به همراه دوستانش من را به بازی گرفته بودند و قصد شان سر به سر گذاشتن بود.