نوآوران آنلاین-چهارشنبه هفته گذشته مرد 27 ساله پیش از جدایی از همسرش او را در شهرستان اسلامشهربا ضربه های چاقو کشت و فرار کرد و دو روز بعداز جنایت در تهران تسلیم شد. متهم 27 ساله به نام فرشید روز شنبه برای ادامه تحقیقات نزد محسن مدیرروستا، بازپرس شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
وی به بازپرس جنایی گفت: من و همسر اولم با داشتن یک فرزند جدا شده و بعد با مقتول ازدواج کردم. او به من گفته بود دو ازدواج ناموفق داشته، اما دروغ گفته و چهارازدواج ناموفق داشت؛ همین باعث اختلاف و دعوایمان شد.
متهم به قتل ادامه داد: حتی چند بار خانه را ترک کرد، اما بهخاطر علاقهام زمانی که بازگشت دوباره او را پذیرفتم. آخرینبار یک هفته از خانه بیرون بود. من و مادرم تهران و شهرری را زیر پا گذاشتیم تا او را پیدا کنیم. حتی در پلیس و دادسرای جنایی تهران شکایتی مطرح کردیم تا شاید اورا پیدا کنیم. بعد از یک هفته با یک خط ناشناس تماس گرفت و گفت دیگر تحمل این زندگی را ندارد و از من خواست جدا شویم. در تماس بعدی خواست که چهارشنبه برای طلاق به دادگاه خانواده اسلامشهر برویم.
مرد جوان ادامه داد: من قصد جدایی نداشتم، اما او اصرار به جدایی داشت. چهارشنبه به مقابل دادگاه رفتم. او هنوز نیامده بود. یک ساعت منتظر ماندم تا آمد. او ابتدا مهریه 5 سکهای و حق و حقوقش را میخواست. اما بعد گفت بیا توافقی جدا شویم، میخواهم با مرد دیگری ازدواج کنم.
آن روز با مرد غریبهای آمد و مدعی شد رانندهاش است. مادرم با او حرف زد، اما همچنان خواستار جدایی بود. بعدهم به خواست قاضی به دفترخانهای در حوالی دادگاه رفتیم تا طلاقمان را ثبت کنیم.
مادرم کنار خودرو ماند و من و همسرم برای آخرینبار به پارک رفتیم تا در آنجا حرف بزنیم. وی افزود: حرف زدن با او فایدهای نداشت و فقط طلاق میخواست. بعد هم کارد آشپزخانه که پیش از این با آن خودزنی کرده بود را از کیفش درآورد و زیر گلویش گذاشت و تهدید کرد اگر طلاقش ندهم خودزنی میکند. پیرزنی ما را دید و به رفتار همسرم اعتراض کرد. حواس او که پرت شد، چاقو را از دستش گرفتم. عصبانی شدم و از روی خشم با همان چاقو زخمیاش کردم.
مردم به جای زنگ زدن به اورژانس از صحنه زخمی شدن همسرم فیلم میگرفتند.
مردی به من گفت فرار کن. دو روز فراری بودم تا اینکه تسلیم شدم.
مادرم گفت تسلیم شو
فرشید با دستبندش بازی میکرد. میگفت مدتی شاگرد مغازه فروش مصالح ساختمانی بوده و بعد از مهجور شدنش بیکار شده است. هزینه زندگیاش را با کمک هزینه مادرش و ماهی یک میلیون تومان که دولت به او میداد، تامین میکرده است.
چطور با مقتول آشنا شدی؟
من بیماری روحی داشتم و در مرکز روانی بستری بودم. دو سال پیش با مقتول که او نیز بهخاطر ناراحتی اعصاب و مصرف شیشه بستری بود آشنا شده و به هم علاقهمند شدیم.
از همسر اولت جدا شدی؟
بله. به خاطر همسر دومم از او جدا شدم. 50 سکه از 315 سکه مهریهاش را پرداخت کردم. یک سال پیش با زن دومم ازدواج کردم.
بعد چه شد؟
در این مدت رفتار خوبی با من نداشت و مدام قهر میکرد. حتی درباره تعداد ازدواجهایش به من دروغ گفته بود.
بعد از قتل کجا فرار کردی؟
به سمت تهران آمدم. رفتم سمت میدان خراسان و چاقوی خون آلود را در سطل زباله انداختم. در آن دو روز سرگردان بودم و در خودرویم میخوابیدم. با مادرم تلفنی حرف زدم که خواست تسلیم شوم. من هم روز جمعه رفتم و خودم را به پلیس معرفی کردم.
میدانی مجازات تو چیست؟
قصاص.