کد خبر : 170771 تاریخ : ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۶ تير - 10:20
دختر توسط برادرش کشته شد/ پدر خانواده قتل را گردن گرفت شب حادثه خواهرم در خیابان با فردی درگیر شده بود که او را به زور به خانه کشاندیم تا دعوا تمام شود اما حاضر نبود موضوع را رها کند و برای همین شروع به داد و فریاد کرد و فحاشی او باعث شد همسایه‌ها مقابل در خانه ما جمع شوند و آبرویمان برود. حدود ساعت چهار و نیم صبح برای اینکه جلوی سر و صدایش را بگیرم با دستم دهانش را گرفتم و با آرنج زیر گلویش را فشار دادم تا دیگر فریاد نزند اما مدتی بعد متوجه شدم دیگر تکان نمی‌خورد و نفس نمی‌کشد.

نوآوران آنلاین-هفته گذشته مأموران کلانتری 31کوی کارمندان کرج از وقوع قتلی خانوادگی در یکی از خانه‌های منطقه حیدرآباد با خبر شدند. مأموران پس از حضور در محل جنایت با جسد دختر 23ساله‌ای در اتاق خوابش روبه‌رو شدند.


به دستور بازپرس کشیک قتل جسد دختر جوان به پزشکی قانونی انتقال یافت ومشخص شد این دختر به نام سحر بر اثر خفگی جان باخته است. همچنین آثار کوفتگی و کبودی روی گردن وی و نشانه‌های ضرب و شتم روی صورت و بدنش حکایت از درگیری شدید داشت.

سردار عباسعلی محمدیان فرمانده انتطامی استان البرز در تشریح ماجرا  گفت: در تحقیق از پدر خانواده وی گفت که شب گذشته با دخترم به خاطر رفتارهایش دعوایم شد اما او شروع به فحاشی وداد و فریاد کرد و من هم او را خفه کردم...

متوجه شدیم اظهارات این پدر که خودش را قاتل دخترش معرفی کرده بود با اظهارات همسایه‌ها وشاهدان ماجرا متناقض است برای همین کارآگاهان جنایی با تحقیقات گسترده‌ای دریافتند که پدر خانواده شب حادثه اصلاً در خانه حضور نداشته و در شهرستان بوده است.بنابراین کارآگاهان باتوجه به شواهد موجود پی بردند برادر مقتول این جنایت را مرتکب شده است که حکم بازداشت این جوان 18 ساله به نام میثم صادر شد.

در آغاز بازجویی این متهم منکر قتل شد اما صبح دیروز در پی بازجویی‌های فنی وعلمی لب به اعتراف گشود و راز قتل خواهرش را فاش کرد.

او به کارآگاهان گفت: شب حادثه خواهرم در خیابان با فردی درگیر شده بود که او را به زور به خانه کشاندیم تا دعوا تمام شود اما حاضر نبود موضوع را رها کند و برای همین شروع به داد و فریاد کرد و فحاشی او باعث شد همسایه‌ها مقابل در خانه ما جمع شوند و آبرویمان برود. حدود ساعت چهار و نیم صبح برای اینکه جلوی سر و صدایش را بگیرم با دستم دهانش را گرفتم و با آرنج زیر گلویش را فشار دادم تا دیگر فریاد نزند اما مدتی بعد متوجه شدم دیگر تکان نمی‌خورد و نفس نمی‌کشد.

انگار خواب می‌دیدم بشدت ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه کار کنم. مادرم وقتی از قضیه مرگ خواهرم مطلع شد از هوش رفت با پدرم که در شهرستان بود تماس گرفتم و او خودش را به کرج رساند و قرار شد به جای من قتل خواهرم سحر را به گردن بگیرد تا مرا نجات دهند.پس‌از اعتراف تکان دهنده این پسر جوان قرار بازداشت او صادر شد.