نوآوران آنلاین- بیست و ششم بهمن سال ۹۵، دختری به نام مهسا با مراجعه به کلانتری۱۷ شهر جدید پرند از پسری به نام نادر به اتهام تعرض شکایت کرد و گفت: «خواهر بزرگترم طلاق گرفته است و دو خواهر و برادر دیگرم از من کوچکتر هستند.
پدرم بعد از بازنشستگی به خاطر بیماری توان کار کردن نداشت به همین دلیل تصمیم گرفتم کمک خرج خانواده باشم. مدتی در شهرمان مشغول تدریس خصوصی شدم، اما درآمدم خوب نبود به همین خاطر دو ماه قبل به تهران آمدم. ابتدا به شهر پرند رفتم و با پساندازی که از قبل داشتم خانهای با قیمت مناسب اجاره کردم. هر چه گشتم شغلی که درآمد خوبی داشتهباشد پیدا نکردم و از طرفی پس اندازم در حال تمام شدن بود به همین خاطر به چند بنگاه معاملات مسکن رفتم تا یک یا چند همخانه پیدا کنم تا هزینههایم کمتر شود. آنجا بود که با نادر که مدیر یک بنگاه بود آشنا شدم.» شاکی در حالیکه گریه میکرد، گفت: «نادر همان روز از من اطلاعات گرفت و فهمید از شهرستان آمدهام و دنبال کار هستم به همین دلیل شمارهام را گرفت و قرار شد تماس بگیرد. یکماه گذشت و روزی تماس گرفت و گفت: برایم یک کار مناسب و یک همخانهای پیدا کرده است. وقتی به بنگاه نادر رفتم، گفت: برای کار باید از من تست کامپیوتر بگیرد. او به همین بهانه من را به خانهاش کشاند و بدون توجه به التماسهایم به زور تعرض کرد که شکایت دارم.»
بعد از طرح این شکایت، پسر جوان شناسایی و بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد و گفت: شاکی دروغ میگوید او قصد اخاذی داشت. متهم بنا به شواهد و قرائن موجود همچنین نظریه پزشکی قانونی روانه زندان Prison شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز پرونده مقابل هیئت قضایی به ریاست قاضی Judge تولیت و مستشار ملکی قرار گرفت. بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، شاکی در جایگاه ایستاد و ماجرا را شرح داد. او در ادامه گفت: «باور کنید در شرایط سختی بودم و فکر نمیکردم او نیت شیطانی دارد. متهم مرا به بهانه کار و درآمد خوب وسوسه کرد من به خاطر نادانیام به او اعتماد کردم.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «برادرم در پرند خانهای خرید و من بعد از دیپلم پیش او رفتم و همانجا با اجاره مغازه مشغول کار املاک شدم. روزی شاکی به بنگاه آمد و فهمیدم دنبال کار است. در یک پوشاک زنانه برایش کار پیدا کردم. او به آنجا رفت، اما وقتی برگشت گفت: حقوقش خیلی کم است. بعد از آن در چند مرحله به او پول دادم، اما به وی تعرض نکردم.»
متهم در پاسخ به سؤال هیئت قضایی مبنی بر پیامکهای ارسال شده درباره هزینه عمل جراحی به خاطر صدماتی که به شاکی زده است، گفت: «من به او آسیبی نرساندم و شاکی به دروغ گفته بود بیمار است. حتی یک بار به مطب پزشک Doctorمتخصص رفتیم و هزینه آنرا نیز پرداخت کردم.» بعد از دفاعیات متهم، شاکی بار دیگر در جایگاه ایستاد و گفت: «بعد از نظریه پزشکی قانونی نادر پیامک داد و خودش پیشنهاد عمل جراحی داد و قرار شد هزینه آنرا نیز پرداخت کند، اما قبول نکردم و دنبال شکایتم را گرفتم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. هشدار به خانوادهها به دختران شهرستانی جویای کار در شهرهای بزرگ از جمله تهران باید هشدار داد که شیاطین در کمین هستند تا عفت آنها را بگیرند و بعد رهایشان کنند. بسیاری از دختران با حیلههای این دسته از شیاطین آشنایی ندارند و از آنجائیکه تجربه برخورد با اینگونه افراد را ندارند، نمیتوانند تشخیص فریب یا خیرخواهی آنها را بدهند. بنابراین تا جائیکه ممکن است والدین باید از آمدن آنها به شهرهای بزرگ جلوگیری کنند در غیر اینصورت نیاز است آنها را حتماً همراه فردی مطمئن یا بستگان نزدیک قابل اعتماد که لحظه به لحظه از آنها مراقبت و همراه کنند وگرنه آسیبی که متوجه بزهدیدگان میشود قابل جبران نیست. بسیار از افراد مثل قربانی این پرونده در جریان پیدا کردن خانه و کار گرفتار شیاطین میشوند، سرانجام دختران عفت و پسران اموالشان مورد تعرض قرار میگیرد. ذکر این نکته هم اهمیت دارد که خانوادهها امید نداشته باشند هر چه پیش آمد در دادگستری حل میشود. نکته مهم دیگر اینکه در صورت بروز خطا و اشتباه ادعای قربانیان ثابت نمیشود و برای دادگاه قابل پذیرش نیست. در قانون، عنف اعدام execution دارد، اما قانون Law بیاحتیاطیها را هم نمیپذیرد.. تصور افراد این است، عنف به راحتی قابل اثبات است، اما اینطور نیست و باید مدتها رفت و آمد کنند و دلیل بیاورند تا ادعای آنها آنهم تا حدی ثابت شود.