نوآوران آنلاین- میترا، دختر جوان همراه خواهرش با حضور در دادسرا و در اتاق بازپرس گفت: همسر خواهرم در امر تولید پوشاک فعالیت می کند به همین دلیل خواهرم نیز پس از ازدواج به کار فروشندگی پوشاک مشغول شد و ما با یکدیگر فروشگاه محلی پوشاک در محل زندگی مان به راه انداختیم. خواهرم فردی خوش برخورد و خوش صحبت است و به راحتی با مشتریان مغازه ارتباط برقرار می کند و اهل معاشرت است، به همین دلیل خیلی زود کار و کاسبی ما رونق گرفت تا این که چند روز قبل وقتی مقداری پوشاک به همراه داشتیم سوار یک خودرو مسافربری شدیم تا به فروشگاه مان برویم. خواهرم به محض این که داخل خودرو نشست باب گفت وگو با راننده را باز کرد و با خوش زبانی که داشت از وضعیت شغلی و درآمد خوبمان تعریف کرد. راننده خودرو هم با تعریف و تمجید از هوش بالا و برخوردهای مناسب او، ما را تشویق به درآمدزایی و سود بیشتر کرد. او که خودش را مهندس یک شرکت خصوصی معرفی می کرد، گفت با شهرداری همکاری دارد و می تواند ما را در یک مناقصه شریک کند و ما برای شراکت در این مناقصه باید مبلغ ۷۰۰هزار تومان پرداخت کنیم تا سود چند میلیونی به دست آوریم. او سپس با گرفتن شماره تلفن من چند بلوز و پیراهن برای مادرش از ما خرید، ولی چون پول نقد همراهمان نبود، من کارت عابربانکم را برای برداشت ۷۰۰هزار تومان به او دادم و راننده از خودرو پیاده شد تا مبلغ مذکور را کارت به کارت کند. پس از آن که به مقصد رسیدیم متوجه شدم همه حسابم که ۲میلیون تومان بود خالی شده است. تازه متوجه کلاهبرداری Fraud شدم، اما هیچ سرنخی از او نداریم و حالا تاوان اعتماد بی جایم را در حالی دادم که او حتی پول لباس هایی را هم که از ما خرید، نپرداخت. بازپرس در ادامه دستورات لازم را برای شناسایسی راننده خودرو صادر کرد.