کد خبر : 171750 تاریخ : ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۶ مرداد - 12:00
پسر 13 ساله راز شوم داخل تلفن همراه پدر و مادر را می دانست نمی‌توانم حرفی بزنم‌، شما به این کارها چه کار دارید‌، اصلا به کسی چه مربوط است که می‌خواهم چکار کنم و...

نوآوران آنلاین-پسر نوجوان حاضر نبود درباره علت فرارش از خانه چیزی بگوید. او با پدرش جرو‌بحث می‌کرد و می‌گفت مگر آ‌دم خانه پدر‌بزرگش برود یعنی از خانه فرار Escape کرده است. پسر ١٣ساله رازی در سینه داشت که خیلی عذابش می‌داد و این مسئله برای پدر و مادر و پدر‌بزرگ و مادربزرگ نگران‌کننده بود. او حاضر به توضیح بیشتر نبود و با توجه به این وضعیت و خط‌و‌نشان‌هایی که پدر و مادر برایش می‌کشیدند موضوع حساسیت بیشتری داشت. در این شرایط پسر‌نوجوان و خانواده‌اش برای بررسی علت دقیق ماجرا به مرکز مشاوره آ‌رامش پلیس Policeخراسان‌رضوی معرفی شدند. با مداخله کارشناسان مجرب این مرکز تخصصی پسر‌نوجوان بالاخره حاضر به توضیح در‌باره علت فرارش از خانه و پناه‌بردن به خانه پدربزرگش شد.

او گفت: پدر و مادرم هرشب هر‌کدام گوشه‌ای می‌نشستند و سرشان توی تلفن‌همراهشان بود. انگار‌نه‌انگار که من و برادر کوچکم وجود داریم. هیچ حرفی با هم نمی‌زدند. من یک‌بار به طور اتفاقی متوجه شدم پدرم مشغول تماشای تصاویر نامناسبی در گوشی تلفنش است. چندبار دیگر هم او را زیر‌نظر گرفتم و وقتی می‌دیدم سکوت کرده و با لبخندی سرش را مثل کبک در گوشی‌اش فرو برده است اعصابم به‌هم می‌ریخت.

به خاطر همین مسئله خودم را از پدرم دور می‌کردم. اما مادرم هم درگیر گوشی‌اش بود‌. او هم با چند خانم که از همکارانش بودند عکس‌ها و مطلب نامناسبی برای همدیگر می‌فرستادند. من کم‌کم نسبت به پدر و مادر‌م حس تنفر پیدا کردم. برای همین هم هرچه می‌گفتند جواب می‌دادم و به‌خاطر دهن‌کجی‌هایم هر روز کتک می‌خوردم.

من تصمیم خودم را گرفتم و بدون اطلاع آ‌ن‌ها به خانه پدربزرگ رفتم. از پدربزرگ و مادربزرگ خواهش و تمنا کردم مرا پیش خودشان نگه دارند. البته نمی‌توانستم بگویم برای چه چنین تصمیمی گرفته‌ام. خیلی ناراحت بودم. من از کوچکی پدر و مادرم را خیلی قوی می‌دیدم و به آ‌ن‌ها افتخار می‌کردم. ولی خودشان کاری کردند که احساس بدی نسبت به هردوشان پیدا کرده‌ام.حسم این است که دیگر به هیچ‌کس اعتمادی نیست. درپی اظهار‌ات پسر نوجوان و پیگیری کارشناسان مشاوره، مشکلات این خانواده کمتر شده و والدین این خانواده نیز پی به اشتباهات خود برده‌اند و در تلاش هستند تا یک زندگی خوب و شاد را با توجه بیشتر به فرزندانشان ایجاد کنند.