نوآوران آنلاین-مشخصات امیر و خودروی پرایدش به تمامی واحدهای گشت اعلام و بررسیها برای یافتن مرد جوان با دستور قضایی شروع شد. ساعاتی از این اعلام نگذشته بود که یکی از کلانتریها از پیدا شدن خودروی امیر در جاده کمربندی رشت خبر داد. بلافاصله راهی محل شدیم، مامور کلانتری با دیدن ما جلو آمد و همانطور که به خودرو اشاره میکرد، گفت: « برادر زن صاحب خودرو، وقتی داشته از این منطقه رد میشده، ماشین را دیده و بعد از اینکه از دامادشان اثری پیدا نکرده، موضوع را به ما گزارش کرده است.» پیدا شدن خودرو توسط برادر زن امیر جای تامل داشت، اما قبل از اینکه از او تحقیق کنم به بازرسی داخل خودرو پرداختم. ماشین سالم بود، نه آثار تصادفی روی بدنهاش دیده میشد و نه سرقتی از آن شده بود. داخل داشبورد ماشین علاوه بر سوئیچ، نامهای قرار داشت. با دقت شروع به خواندن آن کردم. نامه حکایت از جنایتی سیاه میکرد و انگیزه عامل یا عاملان این جنایت Crime را که ظاهرا انتقامگیری بود، نشان میداد. در نامه نوشته شده بود: «دنبالش نگردید، فقط یک هفته دیگر توی سد... جنازهاش را پیدا کنید؛ عاقبت کسی که به دختر مردم... کند همین است؛ او باعث خودکشی Suicide دختر شد و باید به سزای عملش میرسید، به هوای فروش پارچه، با دختر من آشنا شد و او را فریب داد. او فکر میکرد نمیتوانیم پیدایش کنیم، اما توی شهر خودش پیدایش کردیم و او را به قتل Murder رساندیم.» انگیزه اصلی نامه مشکوکی بود چرا که عامل جنایت با این نامه خودش را به طور کامل معرفی کرده بود و همین مساله باعث میشد که به صحت این نامه شک کنم. برای کشف حقیقت سراغ برادر زن امیر رفتیم و او گفت که با دوستش در حال عبور از خیابان بوده و دوستش ماشین دامادشان را شناسایی کرده است. ردپای یک مرد باید نامه را بررسی میکردیم اگر دختری به خاطر آزار و اذیت خودکشی کرده باشد بیشک موضوع به پلیس Police و دادسرا اعلام شده بود، اما هیچ پروندهای با این مشخصات موجود نبود. همانطور که حدس میزدیم نامه برای تغییر مسیر تحقیقاتمان نوشته شده بود. در این پرونده، دو نفر خودروی امیر را پیدا کرده بودند، برادر خانم امیر و سهیل، دوست برادرزن امیر. بررسیها نشان میداد که سهیل یک کارگر ساختمانی است. ما متوجه شدیم که قبل از ناپدید شدن امیر، سهیل حدود 20 روز در خانه آنها به خاطر تعمیرات مشغول به کار بوده است. به خانه امیر رفتیم و متوجه شدیم که تعمیرات خانه او فقط سه روز کار داشته درحالی که سهیل 20 روز در آن خانه به بهانه تعمیر حضور داشته است. از طرفی در بررسیهای ما مشخص شد سهیل با همسرش مشکل داشته و همین مشکلات باعث جدایی او از همسرش شده بود. مدارک و شواهد زیادی وجود داشت که نشان میداد سهیل نقشی در این پرونده و ماجرای ناپدید شدن امیر دارد. از طرفی او در تحقیقات به ما گفته بود که خانهای ندارد اما در بررسیها مشخص شد که خانهای ویلایی دارد. ردی از رابطه پنهانی نخستین انگیزهای که احتمال داشت سهیل از این جنایت داشته باشد، حذف امیر به خاطر مسائل عاطفی بود، اما هنوز هیچ مدرکی در خصوص اینکه سهیل به همسر امیر به نام مریم علاقه داشته در دست نبود. از دوستان و اقوام مریم و سهیل تحقیقات به عمل آمد اما هیچ سرنخی که نشان دهد آن دو باهم در ارتباط هستند به دست نیامد. برای بررسیهای بیشتر به خانه امیر رفتیم، داخل خانه هیچ سرنخی به دست نیامد اما هنگام خروج از خانه ناگهان چشمم به کاغذی افتاد که مقابل در ورودی بود. برگهای که روی آن رمز شارژ تلفن همراه نوشته شده بود. پس خط دیگری وجود داشت که ما از آن بیخبر بودیم چرا که سهیل شماره تلفنی که از خودش داده بود شماره تلفن ثابت بود و او گفته بود که تلفن همراه ندارد. با هماهنگی قاضی، دستور بازرسی خانه صادر شد و در میان رختخواب ها، دو عدد سیمکارت اعتباری پیدا شد. سیمکارتهایی که راز جنایتی هولناک را در دل داشتند. مریم و سهیل بازداشت شدند اما آنها منکر جنایت بودند و تنها مدرکی که میتوانست آنها را به اعتراف وادار کند، جسد امیر بود. محل احتمالی که برای یافتن جسد امیر وجود داشت خانه ویلایی سهیل بود. امیر آخرین بار در آن حوالی دیده شده بود و از طرفی محل کشف خودروی مرد ناپدید شده نیز حوالی همان خانه بود. با این احتمال که جسد امیر در خانه ویلایی دفن شده است، راهی خانه ویلایی شدیم و مشخص شد که کف هال و زیر فرش به تازگی سیمان شده است. با برداشتن سطح سیمانی بوی تعفن به مشام رسید و جسد را پیدا کردیم. اعتراف به جنایت با کشف جسد، سهیل به جنایت اعتراف کرد و گفت: «چهار ماه بود که مریم را میشناختم، خواهر یکی از دوستانم بود. از وقتی از همسرم جدا شدم و مریم را دیدم مهر او به دلم نشست. باید به او ابراز علاقه میکردم تا اینکه فهمیدم خانه آنها نیاز به تعمیر دارد. با صحبتهایی که با مریم داشتم او را ترغیب به جدایی از همسرش کردم، اما امیر به این جدایی راضی نبود.به همین خاطر با مریم تصمیم به قتل گرفتیم. با کشتن Killingامیر دیگر سدی در برابر ما نبود.» مرد جوان ادامه داد: «روز حادثه Incident در مسیر امیر قرار گرفتم و سوار ماشین او شدم. از قبل تعداد زیادی قرص خوابآور داخل آبمیوه ریخته بودم و به بهانهای آبمیوه را به امیر دادم و وی با خوردن آن بیهوش شد. بعد از اینکه از بیهوشی امیر مطمئن شدم، پشت فرمان ماشین او نشستم و راهی خانهام شدم. او را با ضربه میله آهنی به قتل رساندم و در خانهام دفن کردم.» مریم زمانی که فهمید همدستش به قتل اعتراف کرده، ادعاهای سهیل را تائید کرد. با اعتراف متهم پرونده، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و متهمان با قرار بازداشت موقت روانه زندان Prison شدند.