نوآوران آنلاین- اوایل آذر سال گذشته خانوادهای با حضور در پلیس آگاهی شهر فردیس شکایتی مطرح کردند مبنی بر این که زن جوان خانواده برای خرید از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.
با تشکیل پرونده قضایی، جستوجوی پلیس برای یافتن زن گمشده آغاز شد. از این ماجرا چند روز گذشته بود که مردی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد زن جوانی در سطل زبالهای در یکی از محلههای شهر فردیس خبر داد. ماموران برای بررسی صحت موضوع به آنجا اعزام شدند. آنها با کشف جسد زن جوان در سطل زباله متوجه شدند که چند روز از مرگ او میگذرد. این در حالی بود که کارشناسان پزشکی قانونی نظر دادند که او براثر خفگی به قتل رسیده است. مقتول مدارک شناسایی همراه نداشت که هویتش شناسایی شود؛ بنابراین جسد او به پزشکی قانونی منتقل شد. ماموران به بررسی پرونده افراد گمشده در پلیس آگاهی پرداختند تا اینکه متوجه شدند مشخصات ظاهری او با زن ناپدید شده، شباهت دارد. آنها برای اطمینان بیشتر از خانواده وی خواستند در پزشکی قانونی حاضر شوند. این خانواده با حضور در پزشکی قانونی، جسد زن جوان را شناسایی کردند .
با شناسایی هویت مقتول روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از جنایت ادامه داشت. بررسیها نشان میداد پول یا طلایی همراه مقتول نبوده که سرقت شده باشد. بنابراین، این فرضیه که ممکن است او قربانی انتقامگیری شده بود، قوت گرفت.
ماموران به سرنخهایی دست یافتندکه نشان میداد مقتول آخرین ملاقاتی که داشته با یک مرد جوان بوده است. این مرد به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت. این در حالی بود که او مدام محل زندگی خود را تغییر میداد و ماموران موفق به یافتن او نشدند. در پی تحقیقات و پس از گذشت 9 ماه از این جنایت سرانجام ماموران به اطلاعات جدیدی دست یافتند که نشان میداد او به عنوان پیک موتوری در تهران تردد میکند. ماموران با هماهنگی قضایی برای بازداشت وی به شهر تهران آمدند و چند روز پیش با شناسایی مخفیگاه تنها مظنون جنایت، او بازداشت شد.
متهم جوان با انتقال نزد قاضی محسن مدیرروستا، بازپرس شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفت و منکر قتل زن جوان شد.
او به بازپرس جنایی گفت: من با خودروی پرایدم در کرج و تهران مسافر جابهجا میکردم. هرازگاهی نیز مسافر از فردیس به سمت کرج یا تهران میبردم. پاییز سال گذشته به طور اتفاقی در فردیس مقتول را به عنوان مسافر سوار خودرویم کردم. چند بار دیگر نیز او را سوار کرده و به مقصدش رساندم و به این ترتیب با وی آشنا شدم.
هر وقت جایی میخواست برود من به عنوان دربستی او را میرساندم و کرایهام را میگرفتم. مدتی بود که از او خبری نداشتم تا اینکه آن روز با من تماس گرفت و خواست که وی را به یکی از محلههای شهر فردیس برسانم. من هم قبول کردم و او سوار خودرویم شد. وی را به مقصدش رساندم و دیگر از او خبری نداشتم. بعد از مدتی به خاطر مشکلات مالی، خودرویم را فروختم و مجبور شدم در پیک موتوری کار کنم و برای ادامه کارم به تهران آمدم. چند روز پیش که بازداشت شدم تازه فهمیدم زن آشنا به قتل رسیده است. من با او اختلافی نداشتم و در مرگش نقشی نداشتم، نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
در حالی که تنها مظنون پرونده منکر جنایت شده است، پرونده او با نبود صلاحیت رسیدگی به دادسرای شهر فردیس ارسال شد تا پلیس این شهر تحقیق از تنها مظنون پرونده را برای رازگشایی از این جنایت آغاز کند.