نوآوران آنلاین-بهاره، ۱۸ ساله پس از انتقال به دادسرا مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت و گفت: ۱۳ سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم به اجبار مرا به عقد جوان ۲۸ ساله ای درآوردند. پدر و مادرم به خاطر تعریف و تمجیدهای دیگران از مهران مرا وادار کردند تا به عقد او درآیم.
وی ادامه داد: پس از آن که ۳ سال با یکدیگر نامزد بودیم و من هم کمی بزرگ تر شده بودم، تازه فهمیدم که مهران فردی بیکار و معتاد Addicted است. این زندگی مشترک ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و به خاطر اختلافات شدید خانوادگی، نزد پدر و مادرم برگشتم و با پیگیری های قضایی جهیزیه ام را هم از او گرفتم.
این زن ادامه داد: پس از جدایی از مهران به امید ازدواج مناسب با چند پسر دیگر در شهرمان در ارتباط بودم و حتی با آن ها به مهمانی و می رفتم، از آنجایی که برای ازدواج مجدد نیاز به اجازه پدرم نبود به بهانه شناخت بیشتر آن ها صیغه این پسران می شدم و با آن ها به خلوت می رفتم.
بهاره اضافه کرد: سال گذشته در سفری چند روزه با خانواده ام به یکی از شهرستان ها آمدیم و در آن جا با شاگرد یک مغازه پارچه فروشی آشنا شدم و روابط ما با شماره ای که آرمان به من داد، ادامه یافت. اما روزی پدرم از روابط خیابانی من مطلع شد و من که ترسیده بودم با برداشتن مقداری طلا و پول از منزل فرار Escapeکردم.
این زن بیان کرد: به آن شهرستان آمدم و یکسره سراغ آرمان رفتم. او که از دیدن من تعجب کرده بود، چند روزی مرا به خانه مجردی خود برد و به من گفت برای اینکه جفتمان در دام گناه نیفتیم باید صیغه کنیم من نیز قبول کردم، پس از گذشت چند روز پلیس به خانه آرمان آمد و ما را در وضعیت خیلی بدی دستگیر کردند. اکنون متوجه شدم که بخاطر ارتباط هایی که داشتم حامله شده ام اما نمی دانم این بچه مربوط به کیست!
بازپرس پرونده در ادامه دستور داد که خانواده این دختر به دادسرا بیایند.