نوآوران آنلاین- پریا، ۳۴ساله و استاد دانشگاه پس از انتقال به محوظه زندان گفت: در یکی از رشته های مورد علاقه ام موفق به گرفتن مدرک دکترا شدم و پس از آن هم خیلی زود در یکی از دانشگاه های معتبر کشور استخدام شدم. در همین روزها بود که با معرفی یکی از همسایگان، با متین آشنا شدم او هم استاد دانشگاه بود و مانند من از وضعیت مالی مناسبی برخوردار بود.

این استاد دانشگاه ادامه داد: طولی نکشید که با برگزاری مراسم خواستگاری رفت و آمد های ما بیشتر شد. رفت و آمدهای ما ادامه داشت تا اینکه روزی متین 34 ساله از من خواست تا برای صحبت در خصوص یک پروژه دانشگاهی به خانه آن ها بروم، در ابتدا متین به من گفت که مادرش نیز در خانه منتظر من است و من نیز به همین خاطر راهی آنجا شدم.

پریا ادامه داد: زمانی که وارد خانه شدم سراغ مادرش را گرفتم، متین از من خواست تا دقایقی منتظر بمانم، پس از چند دقیقه متین با دو لیوان آبمیوه بازگشت و به من گفت که مادرش حمام است و تا من آبمیوه را بخورم آمده است.

وی بیان کرد: پس از آنکه آبمیوه را خوردم دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه دیدم روی تخت خواب متین در حالی که هیچ لباسی در تن ندارم روی ملافه های خونین قرار دارم، همان موقع بود که فهمیدم چه بلایی برسرم آمده است.

وی افزود: پس از این ماجرا با متین درگیر شدم و به او گفتم که از وی شکایت خواهم کرد اما او فیلم هایی از اقدام شوم خودش با جسم بیهوش من نشان داد و گفت که اگر به کسی چیزی بگویم فیلم ها را پخش خواهد کرد.

پریا ادامه داد: همین ماجرا سرآغاز سواستفاده های بعدی او شد، متین از من می خواست که در هفته چند بار به آنجا بروم و بگذارم تا او هر اقدامی که می خواهد با من انجام دهد، دیگر نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم تا اینکه روزی با یک چاقو به خلوت متین رفتم و هنگامی که او قصد داشت تا دوباره بزور با من ارتباط برقرار کند با چاقویی که با خود برده بودم و در زیر متکا پنهان کرده 10 ضربه پی در پی به گردنش زدم و او را کشتم.

بنابراین گزارش پس از این اظهارات پریا برای اجرای حکم قصاص به پای چوبه دار برده شد و طلوع آفتاب آن روز را مشاهده نکرد.