نوآوران آنلاین- زن ۲۱ساله پس از انتقال به دادسرا در اتاق بازپرس حاضر شد و گفت: ۱۷ ساله بودم که عاشق پسری از اهالی روستایمان شدم؛ من و میثم به دور از چشم خانواده هایمان همدیگر را ملاقات می کردیم و گاهی نیز در خارج از روستا، وقتمان را در کنار یکدیگر سپری می کردیم.
این زن ادامه داد: ارتباط من و میثم یک سال طول کشید، دیگر هیچ چیز بین ما نمانده بود و من چندین بار به دور از چشمان پدر و مادر میثم به خانه او رفتم اما اجازه ندادم که زودهنگام عروسم کند تا این که پسردایی ام به خواستگاری ام آمد.
مهدیه ادامه داد: در همین روزها که مادرم به ارتباط من و میثم پی برده بود، برای جلوگیری از آبروریزی، به اجبار مرا پای سفره عقد نشاند و من و پدرام در حالی با هم ازدواج کردیم که هیچ علاقه ای به او نداشتم و احساس شکست می کردم.
این زن بیان کرد: نمی خواستم با پدرام زندگی کنم. وقتی دخترم به دنیا آمد ما به شهری دیگر مهاجرت کردیم ولی به خاطر اختلافات خانوادگی، همسرم مرا رها کرد و به مکان نامعلومی رفت؛ من هم که نمی توانستم هزینه های زندگی را تأمین کنم، در خانه یکی از بستگانم ساکن شدم و با زن معتادی به نام خاله مهشید که در همسایگی ما زندگی می کرد، آشنا شدم.
وی گفت: با تعارف او و برای اولین بار هروئین مصرف کردم تا این که آن زن پیشنهاد خودفروشی شرعی داد. در ابتدا قبول نکردم اما سپس با اکراه پذیرفتم و پس از مدتی به این کار عادت کردم و اگر شبی را در آغوش مردی نمی گذراندم احساس بدی به من دست می داد.
وی ادامه داد: در حالی که برای گذراندن یک شب با هر مردی 300 هزار تومان دریافت می کردم پلیس Police به خانه خاله مهشید آمد و من و چندین زن دیگر که خدمات جنسی ارائه می دادیم را دستگیر کردند.
با دستور بازپرس این زن به بازداشتگاه منتقل شد.