نوآوران آنلاین-رضا بافتی ، اظهارکرد: اگر بخواهیم مسئله افزایش انجام جرم بر اثر ترک تحصیل یا عدم تحصیل را بررسی کنیم درمییابیم که افراد با تغییر در شرایط کار یا تحصیل خود، گروه دوستانشان را نیز تغییر میدهند. بنابراین اگر فردی در سن کم ترک تحصیل کند و مدرکش ابتدایی باشد احتمال بیشتری وجود دارد که دوستانش نیز در همین سطح تحصیلات باشند، با توجه به اینکه تحصیل مشغولیتی مفید برای نوجوان و جوان امروزی است، عدم تحصیل بستری را برای برخی از این افراد فراهم میکند که به دلیل بیکاری دوستانی نامناسب پیدا کنند و از همین طریق در مسیر انجام جرائم قرار گیرند.
بافتی با بیان اینکه جا ماندن از تحصیل جامعه را عقب مانده نگه میدارد و چه از منظر خردمندان و چه از نظر دانشمندان، پیشرفت جامعه به افراد تحصیلکرده بستگی دارد، گفت: تحصیلات در دو نوع کمی یا کیفی صورت میگیرد، اگر تحصیلات کیفی باشد ابتدا در بهبود شرایط خانواده و سپس در بهبود شرایط اجتماعی تاثیرگذار است، اما اگر کمی و ظاهری باشد تاثیر مطلوبی در شرایط ندارد و باید به این مسئله توجه کرد که تحصیلات در جامعه ما به تحصیلات کمی تبدیل شده. همانطور که دانش آموزان در مدرسه با وجود کلاسهای درس زبان انگلیسی این درس را یاد نمی گیرند و اکثرا برای یادگیری زبان از کلاس های خصوصی و آموزشگاهی کمک میگیرند.
این روانشناس اظهار کرد: با توجه به اینکه اقتضای تمایلات نوجوانان سرقت نیست، شاید بتوان گفت اگر نوجوانی مرتکب خرده جرائم شود به دلیل مشکلات مالی یا مشکلات خانوادگی است اما درصد کمی از نوجوانان نیز به دلیل وجود بزهها مرتکب خره جرائم می شوند. وجود دوستهای نامناسب در کنار یک نوجوان نیز میتواند بیشترین تاثیر را روی شخصیت فرد بگذارند،
وی ادامه داد: خطرات اجتماعی این افراد را بیشتر از دیگران تحت تاثیر قرار میدهد و در کنار این که این افراد فکر میکنند میخواهند حق خود را از اجتماع بگیرند و یا مسائل و مشکلات خود را تلافی کنند، بیشتر دچار پیامدهای رفتار اشتباه خود می شوند؛ به طوری که در صورت گرایش نوجوان به گروه دوستی های نامناسب و انجام جرم احتمال اینکه این نوجوانان در زندگی خود زندان را تجربه کنند، معتاد شوند و یا حتی به دلیل اعتیاد زودتر بمیرند بیشتر است. در مواردی هم این گروه سنی با حضور در جمع های دوستانه برای خودنمایی رفتار هایی پرخطر و نادرست را از خود بروز میدهند.
وی با اشاره به اینکه نمیتوان لزوما گفت هر فردی که تحصیل نمیکند مرتکب جرم میشود، گفت: من چندین سال پیش در سازمان بهزیستی مربی بودم و متوجه شدم نوجوانان ساکن در بهزیستی بعد از رسیدن به سن ۱۷ سالگی حمایت این سازمان را از دست می دهند و در نهایت این افراد با خروج از بهزیستی به ساقی گری، انجام خرده جنایتها و خیابانی شدن رو می آورند. در آن زمان پیگیریهای زیادی انجام شد و در نتیجه فضای حمایتی بسیار تغییر کرد، به طور کلی با توجه به فرضیهها، ترک تحصیل میتواند منجر به افزایش سرقت و انجام جرم شود.
بافتی افزود: همچنین افرادی که ترک تحصیل میکنند ممکن است برای رفع مشکلات مالی، نبود شغل مناسب و کافی نبودن درآمد، به اجبار دست به انجام جرم بزنند، در حالی که اگر بازار کار برای این افراد فراهم باشد میتوانند در کارگاه ها و یا کارخانه ها مشغول شوند. علت عمده افزایش جرم نبود شغل یا شغلی با حقوق کافی است. برخی افراد که درآمد کافی ندارند و برای رفع نیازهای اولیهشان محتاج باشند، با پیشنهادهای شغلی خلاف اما پردرآمد وسوسه میشوند و ممکن است به سمت انجام جرم بروند.
وی ادامه داد: در حقیقت مسئله ای که باعث میشود افراد به سمت شغل های خلاف بروند نیاز این افراد است، اما برای پاسخ به این سوال که چرا افراد به اندازه نیاز خود دزدی نمی کنند؟ باید گفت که سرقت در مراحل بالاتر با ایجاد طمع باعث می شود که فرد در دام بیفتد و همواره بخواهد درآمد بیشتر با زحمتی کمتر داشته باشد. همه معضلات، حتی جرائم نیز ریشه در شرایط جامعه دارد، بنابراین جامعه باید امکاناتی را برای اقشار خاصی فراهم کند و بودجهای برای حل این معضلات اختصاص یابد؛ زیرا شرایط فعلی به گونهای است که بخشی از جامعه و قشری از جامعه به حال خود رها شده است.
بافتی با بیان اینکه همه افراد به نوعی از انجام کار خلاف وحشت دارند و به نوعی از انجام آن میگریزند، گفت: اما افرادی که خلاف انجام میدهند با این تفکر که با چهار الی پنج ساعت کار کردن در ماه، به اندازه حقوق ماهیانه یک کارمند درآمد دارند، به ترس خود غلبه می کنند و بعد از مدتی نیز این احساس برای آن ها کمرنگ می شود.
این روانشناس با بیان اینکه اکثر افراد معتاد برای رفع نیاز و فراهم کردن مواد مخدر دزدی می کنند، گفت: اما اکثر این افراد صرفاً به مقدار رفع نیاز خود دزدی می کنند و همین مسئله هم بیانگر این است که دلیل اصلی سرقت و انجام خورده جرایم ها نیاز افراد است. وی در ادامه افزود: بعضی از تمایلات به انجام سرقت نیز دارای عللی ژنتیکی است که شرایط اجتماعی این دسته از ژنها را بیدار میکند. فردی که در نوجوانی بزهکار میشود همان فردی است که در بزرگسالی دست به انجام سرقت و جرم های پیچیده تری میزند.
وی تصریح کرد: افراد مجرم به شدت اغراق می کنند و مشکلات عاطفی، خانوادگی و یا مالی دوران کودکی خود را به طرز عجیبی بزرگنمایی می کنند. در واقع این افراد به نوعی تجربیات ناخوشایند خود را بهانه ای برای انجام جرم قرار میدهند، بهانه هایی که شاید وجود خارجی نیز نداشته باشد.