نوآوران آنلاین- کاهش ارزش پول ملی، در سیاست پولی عبارت است از «کاهش ارزش واحد پول یک کشور، نسبت به قیمت طلا یا سایر پولهای خارجی که این اتفاق باعث افزایش میزان صادرات و دشواری واردات کالا میشود، زیرا کشورها دیگر کالاهای این کشور را ارزان میخرند و این پدیده بر تجارت، صنعت و بازار اوراق بهادار کشور تاثیر منفی دارد و باعث کاهش قدرت خرید میشود».
البته کاهش ارزش پولی ملی در برخی از کشورها به صورت تعمدی، محدود و برای دستیابی به برخی اهداف اقتصادی صورت میگیرد که قاعدتا این گونه کاهش ارزش پول ملی به ضرر اقتصاد آن کشور نیست، اما در برخی از کشورها کاهش ارزش پول ملی امری ناخواسته و اجتنابناپذیر تبدیل میشود که میتواند منجر به عواقب ناگواری برای اقتصاد یک کشور شود.
در حال حاضر هم اقتصاد کشورمان برای چندمین بار در حال تجربه کردن این وضعیت است. اقتصاددانان هم دلایل مختلفی برای این وضعیت عنوان میکنند؛ برخی تحولات رخ داده در بازار ارز را موجب ایجاد تورم و در نتیجه کاهش ارزش پول ملی میدانند و برخی هم سودهای کلان بانکی را عامل این اتفاق میدانند. بنابراین با توجه به عواقب ناشی از کاهش اجتناب ناپذیر ارزش پول ملی به نظر میرسد دولت باید هر چه زودتر راهکارهایی را برای جلوگیری از این موضوع در نظر بگیرد.
در این مورد خبرگزاری فارس گفتوگویی با محمد عیسوی عضو هیات علمی دانشکده علامه طباطبایی و عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم و عضو انجمن اقتصاد اسلامی ایران انجام داده که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر به نظر شما در شرایط فعلی که اقتصاد ایران با تحریمهای جدید و یکجانبه آمریکا دست و پنجه نرم میکند، مهمترین راهکار برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی کشور چیست؟
عیسوی: مهمترین فاکتور تعیین کننده برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی، سیاستگذاری پولی دولت است، به این مفهوم که دولت بازار ارز را کنترل کند و برای رسیدن به قیمت واقعی ارز و دلار اقدام کند. در حال حاضر هیچ اقدامی در این رابطه صورت نگرفته و تنها کاری که انجام شده، این است که دولت سعی کرده، قیمت ارز در بازار را در حدود 14 تا 15 هزار تومان تثبیت کند. البته این اقدام در گام اول خوب بود، اما دولت باید به سمت واقعی کردن قیمت ارز حرکت کند.
با تحولات صورت گرفته در بازار ارز، به نظر شما قیمت واقعی ارز چقدر است؟
عیسوی: قیمت واقعی ارز با محاسبات قابل تعیین است و اگر دولت با محاسبات به این نتیجه برسد که قیمت واقعی ارز مثلا حدود 7 تا 8 هزار تومان است، باید ارز را به آن قیمت برساند. نرخهای متعدد کنونی ارز در اقتصاد کار را مشکل کرده است. البته مهمترین عامل در تعیین قیمت ارز دولت است، زیرا عمده تامین کننده ارز دولت است و مدیریت ارز در اختیار دولت است، بنابراین باید دولت این اراده را داشته باشد که قیمت معقولی را در بازار حاکم کند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند نرخ واقعی دلار بسیار کمتر از 14 و 15 هزار تومان فعلی است و این نرخ حدود 7 تا 8 هزار تومان است، دولت برای رسیدن به این رقم آیا نمیخواهد اقدامی انجام دهد و یا قادر به انجام دادن اقدامی نیست؟
عیسوی: برداشت ما این است که دولت فعلا نمیخواهد برای رسیدن قیمت ارز به نرخ واقعی اقدامی انجام دهد، زیرا اگر میخواست این کار را انجام میداد.
به چه دلیل نمیخواهند؟
عیسوی: به همان علتی که قیمت ارز به این رقم رسید، اگر این سناریو را بپذریم که دولت یکی از عوامل تعیین کننده جهش قیمت ارز است، به همان علت هم نمیخواهد که قیمت ارز کاهش یابد. هرچند دولت میگوید نقشی در افزایش قیمت ارز نداشته، اما مجموعه شواهد و اتفاقاتی که در این مدت رخ داده نشان میدهد که حداقل یکی از عوامل اصلی خود دولت بوده است.
چرا وقتی که این افزایش منجر به آسیب به تولید شده است و بخشهایی از تولید به دلیل گرانی مواد اولیه تعطیل شده دولت ارادهای برای رساندن ارز به قیمت واقعی ندارد؟
عیسوی: دولت باید در این رابطه پاسخگو باشد که اهدافش از تغییر و تحولات ارزی چیست، زیرا با هیچ منطق اقتصادی این کار سازگار نیست.
البته بخشی از افزایش قیمت به دلیل تحریمها یا مداخله دستهای پنهان در بازار را میپذیریم اما بخشی خود دولت است. اگر شروع کننده این جریان خود دولت باشد، بنابراین دولت باید این پاسخ را بدهد که در رابطه با وضعیت کنونی ارز و قیمت فعلی آن چه اهدافی دارد. آیا اهداف دولت اقتصادی، سیاسی یا سیاسی - اقتصادی است. برای ما مبهم است که دولت به دنبال چه اهدافی است که نرخ ارز را در حدود 14 تا 15 هزار تومان تثبیت کرده است اگر میخواهد همین گونه ادامه دهد، باید پرسید که با چه منطقی میخواهد این وضعیت را حفظ کند و اگر این وضعیت را تایید نمیکند، بنابراین باید اعلام کند که قرار است چه اقدامی انجام دهد تا این وضعیت را تغییر دهد. این سوالات، سوالاتی است که به طور منطقی پاسخگوی آن باید مجموعه اقتصادی دولت باشد.
فرض کنیم دولت خواستار کاهش نرخ ارز بوده، اما نتوانسته است، راهکار شما به دولت برای کنترل و کاهش نرخ ارز تا جایی که قیمت آن به قیمت واقعی برسد چیست؟
عیسوی: اولین اقدام این است که ارز لازم را برای تامین کالاهای اساسی را تامین کند که البته این کار را انجام داده و اختصاص ارز 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی را انجام داده است. برای تامین ارز سایر کالاها هم بازار ثانویه را شکل داده، اما در عمل این بازار به آن شکلی که باید مدیریت میشد مدیریت نشده است. بازار آزاد هم وجود ندارد و بصورت قاچاق با آن برخورد میشود، بنابراین دولت باید نیازهای معقول مردم به ارز را تامین کند و همچنین ارز حاصل از صادرات کالاهایی مثل پتروشیمی به سیستم وارد شود. همچنین باید با مبادلات ارزی کف خیابانی به طور جدی برخورد شود و اگر این مجموعه اقدامات صورت گیرد، آنگاه دولت میتواند ارز را حداقل به قیمت بازار ثانویه برساند. البته به نظر میرسد بازار ثانویه هدف گذاری دولت برای رساندن قیمت ارز از 3600 به 8 هزار تومان بوده است.
چرا با اینکه گفته میشود معاملات بازار آزاد 2 تا 3 درصد حجم معاملات ارزی کشور است، اما قیمت ارز در این بازار تعیین کننده اصلی قیمتهاست و بخشهای تولیدی و سایر بخشها از آن تبعیت میکنند؟
عیسوی: بحث روانی است و اثری این بازار در ذهن و اندیشه مردم است. از آنجا که مردم با قیمت ارز در کف خیابان سر و کار دارند، این بخش علیرغم اینکه حجم کوچکی از مبادلات ارزی کشور را تشکیل میدهد، بر روی بخشهای مختلف تاثیر دارد. وقتی یک فردی قصد مسافرت به خارج از کشور را دارد و نمیتواند ارز را از طریق مراجع قانونی ارز مورد نیاز خود را تامین کند، باید نیاز خود را از کف خیابان و با قیمت بازار آزاد تعیین کند بنابراین طبیعی است که قیمت این بازار بر روی بخشهای مختلف تاثیرگذار باشد و قیمت این بازار مبنا قرار گیرد. بازار آزاد ارز هم مانند سایر بازارهاست بعنوان مثال اگر در بخش مسکن نتوان قیمتهای واسطهگری را مدیریت کرد همان قیمتها واسطهگری بر بازار مسکن حاکم میشود.
در حال حاضر کاهش صادرات نفت ایران هدف اصلی دشمن در تحریمها است و برای رساندن صادرات این محصول به صفر هدفگذاری کرده است، همچنین وضعیت ارز و قیمت دلار هم تقریبا نابه سامان است و قیمت ارز تقریبا دو برابر قیمت واقعی است، در این شرایط آیا میتوان برای رونق تولید کاری انجام داد؟
عیسوی: خیر، در شرایط موجود نمیتوان کاری برای تولید انجام داد، زیرا لازمه هر اقدامی اصلاح سیستم بانکی و اصلاح نظام تعیین نرخ ارز است و تا این کارها صورت نگیرد کسی نمیتواند تولید را به حرکت اندازد.
تولید نیازمند سرمایه است و سرمایه هم از بانک ها قابل تامین است، بنابراین وقتی جهت گیری سیستم بانکی به سمت تولید نباشد، حرکتی هم در تولید ایجاد نمیشود.
هیچ تولید کنندهای با نرخ 20 درصدی سود بانکی نمیتواند سرمایهگذاری کند و طبیعتا نقدینگی موجود در جامعه با این شرایط به سمت تولید نخواهد رفت. بنابراین وقتی پول به سمت تولید نرود تغییری در تولید نخواهیم داشت و رکود استمرار خواهد یافت و رونق اقتصادی ایجاد نمیشود.
بنابراین لازمه به چرخش در آوردن چرخهای تولید کشور، اصلاح سیستم بانکی، تعیین قیمت ارز و مدیریت صحیح و نظارت بر آن است. بانک مرکزی باید نظارتش را تقویت کند و اگر همه این مسائل را دولت انجام دهد، به تدریج میتواند شرایط موجود را تغییر دهد.
اقتصاد ما با عدم توجه به مسائل ذکر شده و با توجه به اینکه رشد اقتصادی امسال احتمالا منفی خواهد بود، چه سرنوشتی خواهد داشت؟
عیسوی: اگر فرض کنیم بدترین سناریو این باشد که قیمت ارز کف خیابان که اکنون 14 تا 15 هزار است مبنای مناسبات اقتصادی قرار بگیرد، بعد از یک دوره یک ساله برخی متغیرهای اقتصادی خود را با این نرخ تطبیق میدهند، بنابراین وقتی نرخ ارز تولید کننده و فروشنده افزایش مییابد، قیمت کالاهای تولیدی افزایش هم افزایش مییابد و دستمزد کارگر هم بالا میرود ، به طوری که که دولت در نظر دارد، دستمزد کارکنان دولت را افزایش دهد و آن افزایش را در بودجه لحاظ کند.
افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی تجربه اول ما در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران نیست و تاکنون چند بار شوکهایی بدین شکل را تجربه کردهایم و دائما هم به همین ترتیب قضیه حل شده است.
مشکل عمیقتر این است که ما چطور میتوانیم از شرایط رکود اقتصادی خارج شویم و این مسئله نیاز دارد که دولت با سیاست گذاری و تصمیمات کلان بخش تولید را فعال کند.