نوآوران آنلاین- گاردین با انتشار گزارشی به داستان بهترین عکسهای سال از زبان خالقان آنها پرداخته که در این گزارش بخشیهایی از آن را میخوانید:
گرگ و میش در چراگاه گاوها ـ سودان جنوبی
عکاس گرگ و میش در چراگاه گاوه گفته است: «در فصل خشکسالی در سودان جنوبی چوپان به همراه گله گاوها، زمینهای پایینتر منطقه زندگی خود را برای یافتن آب و چراگاه جستوجو میکنند. من با یک هلیکوپتر به آن مناطق سفر کردم و در یک رودخانه برای رسیدن به چراگاه گاوها شنا کردم. زمانی که رسیدم حیوانات، چوپانهای گله و خانوادهها در حال بیدار شدن بودند. چوپانها روی زمین و در بین حیوانات میخوابیدند. در عکاسی از سودان جنوبی اغلب صحنههایی از مشکلات و جنگ داخلی مقابل لنز دوربین قرار میگرفت. در این منطقه رابطه بین مردم و حیوانات نزدیک بود؛ بهگونهای که از شیر گاوها تغذیه میکردند و با ادرار آنها سر و بدن خود را میشستند. همچنین از کود گاوها برای دور نگه داشتن پشهها و مگسها استفاده میکردند.»
زنی پس از فاجعه یک زلزله در اندونزی
سولاوسی مرکزی (یکی از بزرگترین جزایر اندونزی) جزو نحواحی بود که بیشترین تخریب را طی زلزله و سونامی در اندونزی داشت. همه چیز در این زلزله از هم پاشیده شده بود. تخریب بهگونهای بود که انگار زمین در حال ذوب شدن بود. مسجد تخریب شده و در حال سقوط به روی زمین بود. این خانواده بهدنبال خانهشان در خرابیها بودند. ولی نتوانستند خانهشان را در بین خرابیها تشخیص دهند زیرا کیلومترها از محلی که قبلا در آن قرار داشت دور شده بود. زنی که در عکس میبینید یک عروسک صورتی خرگوش به دست گرفته و به دنبال سه فرزندش که در زلزله گم شده بودند میگشت. من از او خواستم تا بایستد و از او عکس گرفتم. پس از آن دوباره به جستوجوی خود ادامه داد.
گلف بازانی که فوران آتش فشان را نادیده گرفتند ـ هاوایی
عکاس عکس بالا میگوید: من در حال ثبت تصاویر مربوط به فوران آتش فشان کیلاویا در این زمین گلف بودم که یک نفر بر سرم فریاد زد، از جلوی راه من برو کنار. ما داریم اینجا بازی میکنیم! این حرکت او به طرز عجیبی برای من غیرقابل باور بود و من را شگفتزده کرد؛ چراکه درست پشت سر او یک آتش فشان در حال فوران بود ولی این گلفبازان آن را نادیده گرفته بودند؛ البته بعدها متوجه شدم فوران آتش فشان بخشی از زندگی عادی مردم هاوایی است.
بازداشت یک مادر اهل هندوراس توسط ماموران مرزی امریکا
قانون جداسازی کودکان مهاجر از خانوادهشان به تازگی اجرا شده بود که این عکس گرفته شد. خانوادهها پس از یک سفر سخت در تاریکی به سر میبردند. آنها هیچ اطلاعی از تغییر سیاستها نداشتند و نمیدانستند که ممکن است از فرزندشان جدا شوند. تنها میدانستند که از یک چیز خطرناک در حال فرار به سمت یک آینده نامعلوم هستند.
جادهای که در آلاسکا توسط زلزله تخریب شد
عکاس میگوید: ما اصولا در آلاسکا با تخریب سر و کار داشتهایم ولی این یکی متفاوت بود. میخواستیم به وضوح داستان آسیب ساختاری را که برای همه دیدنش سخت بود را تعریف کنیم. این زمین لرزه باعث شد تا رفتوآمد ماشینها متوقف شود. به همین دلیل عکسبرداری از این نقطه برروی زمین غیرممکن بود. میدانستم که باید پرواز کنم. عکسبرداری در ارتفاع از تخریب حاصل از زلزله حجم عظیم خسارت را نشان میداد.
دریایی از زبالههای پلاستیکی در اندونزی
پنگنگ یکی از جزایر کوچک در شمال جاکارتا واقع در اندونزی است. جایی که فضای کافی برای زندگی ساکنان نیست. آنها از طریق کنار زدن زبالههای پلاستیکی که در دریا انباشته شدهاند فضای خالی برای خود ایجاد میکنند. جامعه در آنجا دستخوش تغییرات زیادی بوده است. در گذشته غذا بین برگها پیچیده میشد و توسط طبیعت تجزیه میشد. ولی الان همه چیز در پلاستیک پیچیده شده است. در این محل سلامت مردم دچار مشکل شده؛ چراکه پلاستیکهای نرم را میسوزانند و در همان هوا نیز تنفس میکنند.
عکاس میگوید: دختری که در عکس است، به نظر خوشحال میآید چراکه این شرایط برایش عادی شده است. من در دریای اطراف این جزیره شنا کردم ولی شرایط افتضاح بود و دریا پر از زباله شده بود.
شکار تصویری از تمساح
عکاس عکس بالا میگوید: پیش از اینکه این عکس را بگیرم به مدت یک هفته در یک قایق زندگی کردم. پس از چند شیرجه در آب، به یک منطقه رفتیم که با تمساحها آشنا بودند. بچهها اسم نینو را صدا زدند و پس از چند دقیقه این تمساح به سمت قایق آمد. تا عمق زیادی در آب بودم و این عکس را به ثبت رساندم. خیلیها از من میپرسند که چگونه تمساح من را شکار نکرده است؟!