کد خبر : 180357 تاریخ : ۱۳۹۷ جمعه ۱۴ دي - 13:45
رسول آبادیان: با زور نمی‌توان در ادبیات جهان سر درآورد رسول آبادیان با بیان این‌که با ضرب و زور نمی‌توان در ادبیات جهان سر درآورد، می‌گوید: با بازگشت به ادبیات بومی دریچه‌های جهان را به روی ادبیات‌مان باز می‌کنیم.

نوآوران آنلاین- این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا، درباره لزوم توجه به اقلیم و زیست‌بوم در ادبیات داستانی اظهار کرد: یکی از جفاهایی که در حق بومی‌نویسی شد، از طریق نویسنده‌های خودمان بود که داعیه مدرن‌نویسی داشتند؛ آن‌ها به جای این‌که وجه بومی‌نویسی را در کنار مدرن‌نویسی ترویج بدهند،  میان آن‌ها خط‌کشی کردند؛ مثلا گفتند کسی که در ادبیات روستا می‌نویسد، کسی که در ادبیات دریا می‌نویسد، کسی که در ادبیات کوهستان می‌نویسد.

او افزود: نویسنده‌های بومی‌نویس به نسل‌های بعدی نویسنده‌هایی معرفی شدند که وجود خارجی ندارند.  شما چه بخواهید یا نخواهید ریشه‌ای در یک جای دنیا دارید و نمی‌توانید در هوا بنویسید. ادبیات هم به فرم و هم محتوا نیاز دارد. ادبیات مدرن این نیست که بخواهید درباره تکنولوژی صحبت کنید. ادبیات مدرن این است که شما بتوانید  یک حرف بومی  را که تا کنون کسی نزده از زاویه‌ای بیان کنید که بتوانید با یک خواننده در هر کجای جهان پیوند ایجاد کنید.

آبادیان با باین این‌که در نوشتن دو مولفه کوششی‌نویسی و جوششی‌نویسی وجود دارد، خاطرنشان کرد: دوستانی که ادبیات بومی را منکوب کرده‌ و گفتند نباید واپس‌گرایی داشته باشیم،  از این غافل شدند که باید جوشش بومی را با کوشش مدرن‌نویسی ادغام کرد تا از دل آن یک ادبیات امروزی بیرون بیاید؛ کاری که نویسنده‌های آمریکا لاتین آن را انجام داده‌ و هنوز هم انجام می‌دهند؛ خوان رولفو نویسنده‌ای است که کاملا روستایی می‌نویسد. چرا رمانی مانند «پدرو پارامو» به اکثر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و هنوز فروش دارد؟ به خاطر این‌که خوان رولفو نیامده تا جای کس دیگری حرف بزند. از روستاهای مکزیک حرف می‌زند اما زبانش به نحوی است که می‌تواند با من و شما، یک آمریکایی و هندی و روسی ارتباط برقرار کند. به این می‌گویند ادبیات مدرن.

او در ادامه بیان کرد: مرحوم منوچهر آتشی جمله قشنگی داشت؛ او معتقد بود «بومی زندگی کنیم و جهانی بیندیشیم»؛ این خلاصه‌شده لزوم بازگشت به باورها بومی، مردم‌شناسی و اقلیمی است که در آن زندگی ‌می‌کنیم.

این داستان‌نویس با بیان این‌که به تازگی نوعی بازگشت به ادبیات بومی بین نویسنده‌ها شکل گرفته است، اظهار کرد: خاستگاهی به صورت خودجوش بین نویسنده‌ها ایجاد شده که درباره دیار خود و جایی که در آن زندگی می‌کنند، می‌نویسند. نمونه بارز آن منصور علیمردادی است. او از جایی از ایران می‌نویسد که ممکن است ما در نقشه نتوانیم پیدایش کنیم. کار منصور فقط عجز و لابه نیست؛ او دقیقا همان کاری را انجام داده که نویسنده‌های قبل از او انجام نداده‌اند. علیمرادی مولفه‌های بومی با مولفه‌های ادبیات مدرن را با هم گره می‌زند و نتیجه‌اش این است که توانسته سری میان سرها دربیاورد و چند جایزه ادبی دریافت کند.

او سپس خاطرنشان کرد: با بازگشت نویسنده‌ها به ادبیات بومی دریچه‌های جهان را رو به ادبیات‌مان باز می‌کنیم. با زور و ضرب و محکوم کردن این و آن که فلانی نویسنده نیست و من نویسنده هستم، نمی‌توان در ادبیات جهان سر درآورد. تا زمانی‌که به خرده‌فرهنگ‌های بومی خود در عالم داستان، رمان و شعر توجه نداشته باشید به هیچ عنوان نمی‌توانید به فرهنگ گسترده ‌دست‌ پیدا کنید و این فرهنگ گسترده‌ را به جوامع دیگری ارائه بدهید.

رسول آبادیان درباره این‌که گفته می‌شود ادبیات ما به سمت ادبیات آپارتمانی می‌رود، نیز توضیح داد: فرهنگ آپارتمان‌نشینی از کجا می‌آید؟ این فرهنگ آپارتمانی  یک عکس‌العمل منفی  در ادبیات نسبت به مقوله شهر و شهرنشینی  است، زیرا داستان آپارتمانی داستان امیدوارکننده‌ای نیست. پل آستر، نویسنده آمریکایی یک رمان دارد به نام «کشور آخرین‌ها»، حکایت آدمی است که وارد یک شهر می‌شود و در این شهر گم می‌شود. گم شدن در آپارتمان  در واقع نتیجه پشت کردن به باورهای بومی و بوم‌گرایی است.

او در ادامه گفت: چرا بعد از سال‌ها  کتاب‌های آقای دولت‌آبادی می‌فروشد؟ زیرا او خودش است و زور نمی‌زند که من نویسنده‌ای هستم که بیشتر از مردم خودم می‌فهمم. محمود دولت‌آبادی، احمد محمود، منصور یاقوتی، نویسنده‌های خطه جنوب، ابوالقاسم فقیری و امین فقیری معتقدند  بومی‌نویسی لازمه ادبیات ماست و هنوز هم این اعتقاد را دارند  و کار می‌کنند. این نویسنده‌ها در مقابل موج منفی‌ای که نویسنده‌های نوگرا ایجاد کرده بودند مقاومت کردند و الان زحمات‌شان نتیجه داده و ادبیات ما به این نتیجه رسیده‌ است که نمی‌توانیم معلق در هوا چیزی بنویسم و به خورد خلایق بدهیم. اگر بخواهیم چنین کاری کنیم، قطعا شکست خواهیم خورد؛ همان‌طور که نویسنده‌های ضدبومی‌گرایی شکست خوردند و یادی از آن‌ها نیست.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: برگشتن نویسنده‌ها به شکل خودجوش به ادبیات بومی نشان می‌دهد ما راه خطایی رفتیم و باید برگردیم سر خط و دوباره شروع کنیم.

این داستان‌نویس با بیان این‌که بومی‌گرایی در ادبیات ما کمرنگ نیست، افزود: خیلی‌ها هستند که شعر و داستان بومی دارند. تا زمانی که آقای دولت‌آبادی را داریم و رمان‌های احمد محمود، شعرهای منوچهر آتشی و داستان‌های منصور یاقوتی خوانده می‌شود، بومی‌گرایی بر ادبیات مدرنی که برخی از دوستان به آن اعتقاد دارند، می‌چربد. به آینده تلفیق بومی‌گرایی و نگاه نو به جهان امیدوارم.